🔻اصلاحِ اخلاق، تنها و تنها يك راه دارد ...
🔻 آن هم عبارت است از: تكرار عمل صالح و مداومت بر آن البته عملي كه مناسب با آن خوي پسنديده است، بايد آن عمل را آن قدر تكرار كند و در موارد جزئي كه پيش مي آيد آن را انجام دهد تا رفته رفته اثرش در نفس ( مستقر شده ) و در صفحه دل او نقش ببندد (و از بین نرود) .
(علامه طباطبایی ره - تفسیر المیزان)
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🏴روز هفتم محرم
▪️در اين روز عبيدالله بن زياد نامهاي به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهيان خود بين امام حسين (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله ايجاد كرده و اجازه نوشيدن حتي يك قطره آب را به امام ندهند، همانگونه كه از دادن آب به عثمان بن نعمان خودداري شد.
▪️عمر بن سعد نيز فوراً عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسي امام حسين (ع) و يارانش به آب شدند و اين رفتار غيرانساني سه روز قبل از شهادت حضرت صورت گرفت در اين هنگام مردي به نام عبدالله بن حصين ازدي كه از قبيله بجيله بود فرياد برداشت كه اي حسين! اين آب را ديگر سان رنگ آسماني نخواهي ديد! به خدا سوگند كه قطرهاي از آن را نخواهي آشاميد تا از عطش جاندهی!
▪️امام حسين (ع) فرمود: خدايا! او را از تشنگي بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده! حميد بن مسلم ميگويد به خدا سوگند كه پسازاین گفتگو به ديدار او رفتم درحالیکه بيمار بود، قسم به آن خدايي كه جز او پروردگاري نيست، ديدم كه عبدالله بن حصين آنقدر آب ميآشاميد تا شكمش بالا آمد! و باز فرياد ميزد العطش! باز آب ميخورد تا شكمش آماس ميكرد ولي سيراب نميشد و چنين بود تا جان داد.
▪️در اين روز بود كه خبر رسيدن مسلم بن عوسجه كه شبانه از كوفه به كربلا آمده و خود را به سپاه امام رساند، اصحاب و ياران را خوشحال و شادمان كرد مسلم اولين شهيد عاشوراست كه در حمله نخست به شهادت رسيد. پيرمردي بزرگوار از طايفه بنی اسد و از چهرههاي درخشان كوفه و از هواداران اهلبیت (ع) بود از اصحاب پيامبر (ص) و از مسلمانان باسابقه به شمار ميرفت و از آن حضرت هم روایتشده است كه پارسا، شجاع و سواركاري نامي بود.
🔳 #زمینه حماسی #محرم
🌴با سر به میدان آمده
🌴پر پر به میدان آمده
🎤 #مهدی_رسولی
👌فوق زیبا
🔴جدیدترین #مداحی های روز
وقتى كه ضربات على اكبر، دشمن را تار و مار كرد، مره بن منقذ عبدى گفت: گناه عرب بر گردن من باشد كه اگر اين جوان با اين وصف بر من بگذرد و من داغ او را بر دل پدرش ننهم، مره بن منقذ با نيزه خود در كمين آنحضرت قرار گرفت و او كه گرماگرم جنگ بود، مره چنان نيزه بر او زد كه آن بزرگوار به زمين افتاد، دشمنان گرد آنحضرت را گرفتند، فقطعوه باسيافهم: «با شمشيرهاى خود، بدن او را پاره پاره كردند».
#یاحسین 😭
🔴پاسخ به شبهه: چرا امام حسین(ع) پس از اطلاع از شهادت مسلم بن عقیل کماکان به سمت کوفه حرکت کردند؟ وقتی کوفیان عهدشکنی کردند چرا امام مسیر را تغییر ندادند؟
♦️پاسخ: از آنجا که شيعيان و دوست داران اهل بيت در کوفه از حضرت خواسته بودند که به سمت ايشان برود، حضرت ابتدا عمو زاده خود، مسلم بن عقيل را براي ارزيابي اوضاع کوفه و عراق به سمت ايشان فرستاد . حضرت مسلم هم بعد از ابلاغ پيام امام حسين ـ عليه السلام ـ به جمع آوري نيرو و سلاح پرداخت و طي نامه اي اوضاع کوفه را به امام حسين ـ عليه السلام ـ گزارش داد و نوشت که هيجده هزار نفر براي طرفداري از شما با من بيعت کرده اند. اين گزارش را 27 روز قبل از شهادتش نوشت.
♦️ به همين جهت بود که موقع شهادت به عمر بن سعد وصيت کرد که: چون من به حسين ـ عليه السلام ـ نامه نوشتم به کوفه بيايد ، شما کسي را بفرستيد که از اين سفر صرف نظر کند.پس حضرت مسلم وظیفه خود را بدرستی انجام داد.
♦️ولي اگر از کوفه هم نامه هايي نمي رسيد امام سکوت نمي کردند بلکه در برابر فجايع و منکرات حکومت ساکت نبود چنانکه مي فرمايند: من از روي خود پسندي و گردنکشي (براي تشکيل حکومت) و فساد و بيدادگري، قيام نکرده ام، بلکه براي اصلاح امت جدم حرکت کردم و براي امر به معروف و نهي از منکر قيام نمودم و به سيره و روش جدم و پدرم علي ـ ع ـ عمل مي کنم.
♦️حضرت اين آيه را تلاوت مي نمايند: من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا؛ از مومنان مرداني هستند که به آن چه با خدا بستند صادقانه وفا کردند، پس برخي از آنها پيمان خود را به انجام رساندند و برخي شان در انتظار و هرگز پيمان خود را تغيير ندادند.
♦️امام نمي گويند، پس چون کوفه را گرفتند، مسلم و هاني کشته شدند، ما کارمان تمام شد و شکست خورديم، از همين جا بر گرديم، جمله اي که حضرت بيان داشتند فهماند که مطلب چيز ديگري است. يعني مسلم به وظيفه خود عمل کرد حالا نوبت ماست.
♦️از طرف ديگر حتي اگر امام حسين ـ ع ـ از مسير کوفه باز مي گشت يزيد از بیعتی که از امام حسين ـ عليه السلام ـ مي خواست ، دست بردار نبود. چنانچه امام در بين راه مکه به عراق به منزلي مي رسند که با فردي سخن از رفتن به سوي کوفه به ميان مي آيد، آن فرد ديدگاه خود را از رفتن به کوفه بيان مي کند و امام را از اين کار منع مي نمايد.
♦️حضرت مي فرمايند: اي بنده خدا کار صحيح بر من مخفي نيست و امر الهي تغيير نمي کند. به خدا سوگند: اينان تا خون دل مرا نریزند از من دست نخواهند کشيد.
♦️ شبيه همين جواب را به برادرش محمد حنفيه فرمود: که اگر به هر مخفی گاهی برويم آنها از ما دست برنخواهند داشت.
♦️لذا اگر امام از مسير کوفه هم بر مي گشتند در جاي ديگر مي بايست با حکومت به مبارزه بر مي خواست. از اين رو بهترين مکان را که از قبل براي قيام عليه حکومت غاصب و متظاهر به فساد يزيد انتخاب کرده بود در پيش گرفتند و در بين راه که خبر شهادت مسلم رسيد آن دسته از مردمي که به هواي حکومت و رسيدن به مقام و يا رسيدن به مال و غنيمتي امام را همراهي مي کردند و از درک ماهيت قيام امام حسين ـ ع ـ عاجز بودند، آن حضرت را ترک کردند و تنها کساني باقي ماندند که از شهادت و مبارزه عليه ظلم ، هراسي در دل نداشتند.
♦️چنانچه همگي گفتند: بعد از شهادت مسلم باز نمي گرديم تا انتقام خون او را بگيريم يا آنچه او چشيد ما هم بچشيم، حضرت نيز فرمودند: «بعد از شهادت مسلم و عقيل در دنيا خيري نيست».
📚 منابع: قمي، شيخ عباس، نفس المهموم ص113./محمدي اشتهاردي، محمد، سوگ نامه آل محمد (ص)، ص179./ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج3، ص241./احزاب / 23./صافي گلپايگاني، لطف الله، ص34 ـ 37./شيخ مفيد، الارشارد ج2، ص76./هيثمي، نورالدين، مجمع الزوائد،ج9، ص406.
🌹ادب و ارادت حربن یزید ریاحی به حضرت زهرا(س) او را نجات داد.
#گفتگوی_امام_با_حر
♦️امام به حر گفتند من بنا به دعوت مردم آمده ام
حر بن یزید گفت: "من از این نامه هایی که شما فرمودید، اطلاعی ندارم!" امام حسین(ع) به عقبة بن سمعان فرمود: "آن دو خورجین که نامه های اهل کوفه در آن است بیاور." عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود آورد و نامهها را بیرون آورده و نزد حر گذاشت. حر گفت: "ما جزء نویسندگان این نامه ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم."
♦️امام حسین(ع) فرمود: "مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است." سپس به یارانش فرمود: "برخیزید و سوار شوید." پس آنها سوار شدند و اهل بیت(ع) نیز سوار گشتند، سپس امام(ع) به همراهانش فرمود: "باز گردید!" چون خواستند باز گردند حر و همراهانش مانع شدند.
♦️امام حسین(ع) به حر فرمود: " #مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟"
حر گفت: "اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می گفت پاسخش را می دادم! اما به خدا قسم که نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم."
♦️امام(ع) باز فرمود: "چه می خواهی؟"حر گفت: "شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!"امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد." حر گفت: "به خدا سوگند هرگز شما را رها نخواهم کرد،" و تا سه مرتبه این سخنان رد و بدل گردید. سپس حر گفت: "من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم."
📚مقتل خوارزمي: 232:1