آوردهاند...
در خاطرات تاجالملوک (همسر #رضاخان) آمده:
"به ملاقات #هیتلر رفتیم.
او با من دست داد و احوال رضا را پرسید.
برای هیتلر چند هدیه برده بودیم؛ ٢ قطعه قالی نفیس ایرانی و پستهی رفسنجان. باورش نمیشد این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند.
او هم متقابلاً ۳ قطعه عکس خود را امضا کرد و به ما داد!"
(😅😅 یعنی خاااااااک✋😅😅)
┏━━ °•🎗️•°━━┓
@nasherat1401
┗━━ °•🎗️•°━━┛
بخوانید ➖ بدانید 📚🧠
✍🏼 جان گونتر، خبرنگار و نویسندهی آمریکایی مینویسد:
#رضاخان در سفرهایش، در هر روستایی که شب را میگذراند؛ دستور میداد سگها را بکشند 🐶😥
چون خوابش سبک بود و با صدای سگها از خواب میپرید 🤭🤭
📚 منبع: کتاب (1939) Inside Asia/نوشته john gunther/صفحه 532
┏━━ °•🎗️•°━━┓
@nasherat1401
┗━━ °•🎗️•°━━┛
🔴 میدونستید میشه یه شهر رو خرید و فروش کرد؟!
🔻 محمدعلی منصف نماینده مجلس شورای ملی در زمان حکومت #رضاخان در کتاب خود مینویسد: بحث منطقه چکاب نزدیک بود بین قوای دولتين ایران و #افغانستان ماجرایی بوجود آورد.
🔻 اما از آنجائیکه سیاست و نظر شاهنشاه فقید (رضاخان) در جهت تأمین آرامش و آسایش عمومی مخصوصاً در سرحدات ایران بود، امیر شوکت الملک عَلَم(پدر اسد الله علم) را احضار فرمود و به او دستور داد که ارزش چکاب چه از لحاظ سوق الجیشی و چه از نظر داشتن مراتع برای احشام بدان پایه نیست که همسایه ایران یعنی افغانستان ناراضی باشد و در روابط دولتين ايجاد سوء تفاهم کند.
🔻 به ايشان دستور داد که اگر افغانها حاضر شوند، #چکاب و تأسیسات آنجا را خریداری نمایند، به افغانستان واگذار شود. و امیر نیز چنان کرده و آن منطقه را به افغانها فروخت.
📚 منبع: کتاب امیر شوکت الملک عَلَم «امیر قائن»/نوشته محمدعلی منصف/صفحه ٢١٠
┏━━ °•🎗️•°━━┓
@nasherat1401
┗━━ °•🎗️•°━━┛
🔴رضاخان و بخشیدن اروند رود به عراق! #دلسوزی 😐 #مهربون 😐
🔹 باقر کاظمی وزیر خارجه #رضاخان در خاطرات خود مینویسد: نوری سعید وزیر خارجه #عراق، با نهایت خضوع و خشوع و حالت گریه و تعظیم به رضاشاه گفت: اعليحضرت شایسته است به عراق ترحم فرمایند. ما کشور کوچک و ضعیف و نحیفی هستیم که حتی از ایالات ایران هم کوچکتریم؛ در صورتی که #ایران به این بزرگی و عظمت و ثروت و جمعیت است و هزاران فرسخ در #خلیج_فارس و بحر عمان و دریای هند مجاورت با دریا دارد و عراق بیچاره بدبخت برای نفس کشیدن و زنده ماندن یک راه باریک به دریای آزاد دارد که شط العرب باشد که اگر آن را نداشته باشیم، گلوی ما فشرده می شود و خفه خواهیم شد... سپس به حال گریه و زاری گفت: اگر من به این وضع به بغداد برگردم، حیثیت و نفوذم لکهدار میشود و یک نوکر صدیق اعليحضرت از بین خواهد رفت.
شاه که در مقابل این حرفها تحت تأثیر قرار گرفته بود گفت: جلوی آبادان مقداری به ایران بدهید و بقیه شطالعرب مثل حالا باشد.
📚 منبع: کتاب یادداشت هایی از زندگانی باقر کاظمی/باقر کاظمی/جلد٣/ص۴۶۶_۴۶٧
┏━━ °•🎗️•°━━┓
@nasherat1401
┗━━ °•🎗️•°━━┛