نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱۲/۲۱ ۹شعبان / شنبه) 🔴 بخش اول ✅ امسا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 با خودت چه کردهای؟
✅ دیدهایم برخی به هر دلیلی غفلتی میکنند، اما بعد از غفلت، حالشان دیدنی است. هِیهِی کردن و داد و بیداد کردنهایشان عجیب است. با خودت چه کردهای؟! و با این حال خودش را به حضور میکشاند. حضرت استاد، گهگاهی که قبض داشتند، این قبضشان دیدنی بود. قبض یعنی در عین حالی که حضور مع الله دارد، ولی انفتاح نیست. آنجا داد و بیدادی که ایشان میکرد، خیلی عجیب بود و دل همه را کباب میکرد! ادب مع الله یعنی همیشه جانب خدا را رعایت کن. ما همیشه سر این سفره نشستهایم و روزیِ وجود خود را از او داریم؛ اما این حضور و ادب را نداریم و این باعث میشود که انسان خیلی از خدا فاصله بگیرد. ابتدای کار نباید سخت گرفت، بلکه همین قدر که برنامهای داشته باشید، کافی است. بعد از مدتی آهستهآهسته آن را مستوعب کنید.
🔵 از نیش مار گزندهتر
✅ «از خدا جويم توفيق ادب/ بىادب محروم گشت از لطف رب» در سورۀ والنجم از اوصاف رسولاللّه صلّىاللّهعليهوآلهوسلم است كه «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى». از آن بزرگوار بايد سرمشق گرفت كه ميزان قسط است «لَقَدْ كانلَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» كه زبان اگر يله و رها شود از مار گزندهتر است. در زيان زبان داستانها گفتهاند. آقاى عزيز هيچ موهبتى از نعمت ترك علايق دنيوى بزرگتر نيست كه همه مفاسد به اين علاقه متعلق است».
🔵 چیزی که تا لب گور باقی میماند، ماندنی نیست
✅ بندهخدایی که کرّ و فر داشت، در جاده نزدیک بود، به درّه سقوط کند. آن لحظۀ آخر که تقریباً به لب دره رسید، فهمید که کل دنیا هیچ و بیمعنا است. چیزی که تا لب گور باقی میماند، ماندنی نیست؛ چرا عمر خودت را صرف این امور فانی میکنی؟ چرا به اینها دل میبندی؟ هیچ یک از این تعلقات دنیایی مفید نیست. البته تعلق به همسر و فرزند و خانه و ماشین و غیره میتواند خدایی باشد. بحث ما این نیست، بلکه اگر منطق پشت صحنه دنیایی باشد، این دنیا و تعلق میشود. اِعمال عاطفه به فرزند هم میتواند خدایی باشد. می شود کاری کرد که خدا خوشش بیاید و رضایت خدا را در آن جلب کرد. در اینها بحثی نیست. نه اینکه اینها را نباید داشت. بلکه اینها را داشت، اما تعلق به اینها نباید داشت.
🔵 میتوانیم به همۀ تعلقات رنگ خدایی بزنیم
✅ یک ولیّ خدا میگفت: این کرّ و فرّ را نگه میدارم تا برای خدا خرجش کنم. اگر کسی موقعیت پیدا کند تا برای خدا خرج کند و از مظلوم دفاع کند، این بد نیست. برخی از اینها قرار است کار اخروی برای ما برسد. یعنی رضایت خدا را جلب کنیم. ما میفهمیم تعلقات دنیایی چیست؟ یعنی روی چیزی کار کنیم که آخِر کار به کار ما نیاید. بندهخدایی میگفت: در همین جا میتوان به کودک خیلی توجه کرد و دلش را بهدست آورد. لحظه آخر میبینید الحمدلله یک سرمایهای داریدد و میروید.این تعلق نیست. ما میتوانیم به همۀ تعلقات رنگ خدایی بزنیم. باید بدانیم آخر این تعلقات تا لب گور است و بعد از آن به درد من نمیخورد. درست مانند کسی که فقط به فکر بدن خود بوده و همیشه به آن خدمت کرده است و موقع مرگ میفهمد که باید بدن را رها کند و برود. ولی میتوانی کاری کنی که برای آخرتت باشد. تکتک کارهایی که در دنیا می توانی انجام دهی، اما برای آخرت باشد.
🔵 باید به اصل خود وصل شویم
✅ یک حکمت عجیبی در قرآن است. یک دور آیات قرآن درباره دنیا را بررسی کنید. دنیا زودگذر است. ابتدا مانند گیاهی است که خوب رشد کرده است، ولی ناگهان خشک میشود. اینها جزء بیّنات است و ما هم قبول داریم، ولی آنها را در زندگی خود پیاده نمیکنیم. همین خاکبازی که اشاره شد، لعب و لهو قرآنی است. قرار نیست ما در دنیا به گونهای زندگی کنیم که از اصل خود باز بمانیم. باید به اصل خود وصل شویم. به ما مهلت کوتاهی در دنیا دادهاند که باید از آن به خوبی استفاده کنیم. فرهنگ قرآنی بسیار عالی است. برخی میگویند: اگر همین یک حکمت قرآنی درباره دنیا را خوب پیاده کنید، برای رستگارشدن کافی است. چرا؟ چون انسان فقط در فاصلۀ بین تولد و مرگ میتواند برای همیشه سعادت خود را بهدست بیاورد. هر چه هست همین جا است. برای چه اینجا آمدیم؟ فلسفهاش چیست؟ دست بهکار شویم.
✅ به این نکته توجه کنیم که چه میشود دنیا برای ما مزاحم میشود؟ برخی پول جمع میکنند، بعدش چه کار میخواهی بکنی؟ اصلاً قارون شدی، ثم ماذا؟ بعدش چی؟ هر چه در این دنیا از تعلقات پیدا میکند، آخرش چه می شود؟! فطرت نمیگوید: لذت نبر. بلکه لذت مزاحم را کنار بگذار. لذتی که ذیل فطرت بگنجد هیچ اشکالی ندارد. بلکه به عبادت تبدیل میشود؛ عبادت که بد نیست.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 با خودت چه کردهای؟ ✅ دیدهایم برخی به هر دلیلی غفلتی میکنند، اما بعد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ «غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود / ز هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است. اگر دستور العمل میخواهى مگر اين آيه را تلاوت نكردهاى؟ «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» و مگر نشنيدهاى؟دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند/ و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند. و مگر برايت نخواندهام؟ «در خلوت شبهاى تارت میتوانى/ آرى به كف سرچشمه آب بقا را». خلاصه مرد سحر باش كه «صمت و جوع و سهر و خلوت و ذكر به دوام/ ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام».
🔵 سکوت بهجا
✅ صمت یعنی سکوت و حرف بیخود نزدن. سکوت علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه با این همه درس و بحث عجیب بود. حرف اضافی را باید حذف کرد. البته برای تعامل حرف زدن لازم است. نگویید من اهل سکوتم و برای همین با همسرم حرف نمیزنم. برای بندهخدایی مهمان آمده بود و با او صحبت نکرد؛ میگفت: چون در سکوت بودم! در شریعت اِکرام مهمان آمده است و باید با او حرف زد. اما در تعامل با مهمان نباید زیادهروی کرد. برای تعامل درست داشتن با دیگران، گاهی باید حرف زد؛ ولی آن وقت که حرف میزنی، مراعات کن و هرجوری حرف نزن. اما جایی که لازم نبود، خوب انسان سکوت میکند و حرف نمیزند. گرسنگی مفید را توضیح دادهایم. ذکر به دوام را هم گفتیم.
🔵 خلوتکردن با خدا
✅ باید یک نوع عزلت هم داشت که خلوت است. شریعت عزلت را خیلی عالی معنا کرده است. شریعت هیچ جا نگفته است که از جامعه باید بُرید، بلکه اوقاتی را برای خلوت مشخص کرده است؛ مانند بینالطلوعین. در این زمان باید با خدا خلوت کرد. اگر این خلوت ادامه پیدا کند، در بین مردم هم که هستیم این خلوت ادامه دارد. بلکه شریعت گاهی خلوتهای عمومی قرار داده است؛ مانند اعتکاف؛ حالت ارتباط با خدا داشتن به صورت جمعی. همه میرویم تا از زندگی روزمره جدا شویم و ارتباط جمعی با خدا داشته باشیم. حضرت رسول خلوتی به شکل رفتن به غار حرا هم داشت.
🔵 دست از دامن دوست برمدار
✅ «و دست از دامن دوست برمدار: «به و اللّه به باللّه به تاللّه/ به حق آيه نصر من اللّه/ كه مو از دامنت دست برنديرم/ اگر كشته شوم الحكم للّه» اگر در شب نگرفتى در روز بگير و اگر روز را به رايگان از دست دادى، شب را درياب».
✅ برخی حرفشان این است سهم ما از هر روز اینقدر است؛ من چرا سهم خود را درنیابم! درست مثل اینکه برای هر کسی یک سهمیه پول در هر روز در نظر گرفته باشند تا آن را نگیرد، آرام نمیگیرد. در این امور هم همینطور است. لذا اگر کسی نتوانست شب را استفاده کند، روز استفاده کند و اگر روز هم نشد، حداقل یک آه که میتواند بکشد!
🔵 جودِ دوست
✅ «اين راه و رسم گدايى را خود جناب دوست به ما ياد داد كه فرمود: «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً». سرّش اين است كه جواد است و جود گدا میخواهد. «بانگ میآيد كه اى طالب بيا/ جود محتاج گدايان چون گدا/ جود محتاج است و خواهد طالبى/ همچنانكه توبه خواهد تائبى/ جود میجويد گدايان و ضعاف/ همچو خوبان كآينه جويند صاف/ روى خوبان ز آينه زيبا شود/ روى احسان از گدا پيدا شود/ چون گدا آيينه جود است هان/ دم بود بر روى آيينه زيان/ پس از اين فرمود حق در والضحى/ بانگ كم زن اى محمّد بر گدا». و چون جناب معشوق فرمايد: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ». خود با سائل چگونه بود؟ عارف رومى نظماً و نثراً چه خوش گفت؟! نظمش آن بود و نثرش اين «چنانكه گدا عاشق كريم است، كريم هم عاشق گدا است. اگر گدا را صبر بيش بود، كريم بر در او آيد و اگر كريم را صبر بيش بود، گدا بر در او آيد؛ امّا صبر كمال گدا و نقص كريم است».
✅ «اين بنده اگرچه هنوز در خواب خرگوشى است ولى به ظاهر در بدو بيداريش میگفت: «الهى، اگرچه درويشم، ولى داراتر از من كيست كه تو را دارم». و پس از مدتى میگفت: «الهى، تو را دارم چه كم دارم؛ پس چه غم دارم». تا پس از چندى میگفت: «الهى، شكرت كه از شرق تا غرب عالم به حسن خدمت میكنند». اين نيز بگذشت و تا اينكه میگفت: «الهى، تاكنون میگفتم جهان را براى ما آفريدى و الآن فهميدم كه خودت هم براى مائى». اين هم به سر آمد و اينك مىگويد: «الهى، داراتر از من كيست كه تو دارايى منى». غرض اينكه «خدا آن تو و تو مانده عاجز/ ز تو بيچارهتر كس ديد هرگز ».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ «غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود / ز هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است. اگر دس
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ «خوشا به طيور اولى أجنحه كه با جناح عشق و همّت از دامگاه علايق برجستهاند. اميد است كه در حال حضور تام و توجّه كامل شكارهاى خوبى نصيب آقا شود. به قول عارف رومى «آن خيالاتى كه دام اوليا است/ عكس مهرويان بستان خدا است». آرى عكس مهرويان بوستان خداى متعالى خيالات روحانى اولياء اللّه است كه آنان را به سوى دوست میكشانند كه مینمايند و میربايند، نه خيالات بوالهوسان دنياوى كه چنان آنان را در غواسق طبيعت پابند كردهاند كه در يك عمر يك آن از خود سفر نكردهاند و گامى از خودكامى برنداشتهاند».
✅ «آن خيالاتى كه دام و پابند اولياء اللّه است و آنان را الهى كرده است تجلّيات و مكاشفاتیاند كه از بطنان عرش و مكمن غيب خزانه كن فيكون بر سرّ سالك شيدا افاضه میشوند و رؤيت صور بیمادّه روحانيان و تشرّف در محضر انبياء و أئمّه و وسايط فيض الهیاند كه مهرويان بوستان خدايند. صور اين مهرويان از ماوراى طبيعت كه عالم مثال و خيال است در صفحه نورانى قلب عارف منعكس میشوند».
✅ «خيالات اولياء اللّه علّيّينیاند، خيالات بوالهوسان سجّينى. آن خيالات فرشتگاناند و اينها ديوان. آنها سماویاند و اينها ارضى. آنها نورانیاند و اينها ظلمانى. آنها به خدا كشانند و اينها به دنيا. صاحبان آنها ملائكه اولى اجنحهاند و اينها بهائم و سباع. آهآه اگر وقتى بيدار شويم كه كاروان رفتند و خبردار شويم كه اين نبود كه ما میپنداشتيم و بدان دلخوش بوديم».
✅ گاهی آدم میبیند لحظه آخر، هیچ ندارد و همه چیز از دستش رفته است. مثل عمرو و عاص که وقت مرگ دید دستش خالی است. به فرزندانش گفت: من اگر پشگل جمع کرده بودم، برایم بهتر بود تا این همه اموال جمع کردم.
🔵 توصیه به اربعین
✅ اربعین یعنی هر روز در جان چیزی را حک میکنیم و این بهتدریج صورت میگیرد تا پایان اربعین کامل حک شود.
✅ «خواجه آگاه است كه عدد اربعين در تكميل ناقصان دخلى عظيم دارد، چه در عالم اسرارى عجيب است. مثلاً اولوالعزم پنج تن و اصحاب كساء پنج تن، وانگهى هر يك خامس اصحاب كساء، و نماز واجب شبانهروز در پنج وقت آرى، الأرواح جنود مجنّدة. اربعين كليمى در پيش دارى «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً». به هوش باش و اين كمترين را فراموش مكن. «سعدى مگر از خرمن اقبال بزرگان/ يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم». دل آيينه جمالنماى هو، و سفينه درياى اوست. خود را باش كه يار طبيب دردمندان است. وه لسان الغيب چه خوش گفته است: «عاشق كه شد كه يار به حالش نظر نكرد/ اى خواجه درد نيست وگرنه طبيب هست». خداى متعالى سينهات را طور سينا كند و ديده دلت را به نور لقايش رشگ ضياء گرداند».
🔵 توصیهای برای محفوظ ماندن
✅ اولیای الهی معمولاً حرزهایی را توصیه میکنند که آفات و بلیات را حفظ میکند، هم آفات و بلیات مادی و دنیوی و هم آفات و بلیات باطنی و درونی.
✅ «بزرگان فرمودهاند: هر كه بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار «بسم اللّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم» و سى مرتبه «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر» بگويد از جميع آفات و بليات در امان خداى تعالى است».
✅ دستورات حرزی معمولاً زیاد میدهند؛ مانند چهار قل یا حرزهای اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین یا حرز امام جواد علیهالسلام. حرزها را هم در کار خود داشته باشید. مرحوم قاضی هم حرزی داشت.
✅ «به مى سجّاده رنگين كن گرت پير مغان گويد/ كه سالك بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها» تن به دنيا دار و دل به مولا تا نام و مونست شود و پيغام او آرامشت دهد كه دل عاشق به پيغامى بسازد. و حقيقت كشف اين است كه ميان دل و دلدار حجاب نبود. جهد كن كه در همه حال سرّت با يار بود. نه در كوچه و بازار به خصوص در هنگام نماز كه المصلّى يناجى ربّه و مناجات بين دو كس است. بنگر تا با كه نجوى دارى و دو بودن چگونه است؟ العبد الآبق، حسن حسنزاده آملى. ليله يكشنبه ۲۳ شوال ۱۳۹۱ ه ق. ۱۳۵۰/۹/۲۱ ه ش».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
🔰 فراخوان دوره جامع حکمت و عرفان، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام
با عنایات حضرت حق برای ششمین سال متوالی، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام از بین افراد واجد شرایط، در دو مقطع، اقدام به پذیرش مینماید.
این دوره با اشراف اساتید معظم برگزار میشود:
🔹حجتالاسلام و المسلمین یزدانپناه
🔸حجت الاسلام و المسلین امینی نژاد
🔹حجت الاسلام و المسلین فلاح شیروانی
📚مقاطع تحصیلی:
📍تمهیدی (با محوریت کتاب بدایه الحکمه)
📍عمومی ( در دو سطح: سطح اول با محوریت کتاب نهایهالحکمه/ سطح دوم با محوریت کتاب اشارات)
لازم به ذکر است برای بهرهمندی خواهران غیرقمی، این مقاطع به دو صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
👈 ثبت نام از طریق سایت: www.baqerain.ir
⏱مهلت ثبت نام: ۱۴۰۱/۲/۵ تا۱۴۰۱/۳/۵
🔎 جهت کسب اطلاع بیشتر به آیدی زیر در ایتا پیام دهید:
🆔 @hekmat_bagherain
📳تلفن تماس فقط برای بانوان ⬅️
📞 ۰۹۲۱۳۱۴۰۳۱۰
⌚️ زمان پاسخگویی: ساعت ۱۴ تا ۱۶
____________________________
🕌 مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 364 (1401.2.17 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۶۴ (۱۹) (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۵شوال / شنبه)
🔴 بخش اول
✅ با توجه به رحلت علامه حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه، بحث اسمای حسنای الهی را متوقف کردیم و به مکتب سلوکی ایشان پرداختیم. نکتهای که در عرفان در وادی عمل باید توجه کرد، مسائل معرفتی و تأثیر آن در سلوک است که نمونهای از آن اسمای حسنای الهی است که به آن پرداختیم.
🔵 جفرافیای مکتب سلوکی علامه حسنزاده
✅ یک بحث درباره اخلاق عرفانی است که باید چند سال به آن پرداخت؛ یک بحث تربیت عرفانی و اصول و ضوابط تربیت عرفانی است که باید در آینده به آن بپردازیم؛ یک بحث هم درباره دستورالعملها است که آقایان عرفا در این زمینه خیلی حرف دارند و توضیح میدهند و دستورالعمل میدهند. عرفا یک تجویزات ویژهای دارند. گاهی به حسب مشکل به شخص میگویند که چه کند و گاهی هم دستورالعمل ویژه میدهند. دستورالعملهای سلوکی بحث با اهمیتی است. باید به ضوابط و پایههای آن بپردازیم. ما قصد داشتیم یکیدو سال به دستورالعملها بپردازیم. مثلاً صدرا دستورالعملهایی دارد؛ شیخ اشراق دارد؛ فیض کاشانی دارد. مباحثی که درباره حضرت استاد حسنزاده پرداختیم، ذیل بررسی دستورالعملها میگنجد. مکتب سلوکی حضرت علامه حسنزاده رحمتاللهعلیه ذیل همین دستورالعملها قرار میگیرد که یکی از شعب عرفان در وادی عمل است.
✅ عرفان عملی فقط منحصر در منازل نیست، بلکه بحثهای فراوان دیگری هم دارد که گسترده است و باید روی آن هم کار شود. بحث دیگری هم وجود دارد که باید یک بار به شریعت از منظر عمل و سلوک نگاه شود. این کار در جای خودش باید انجام شود. اگر اینها انجام شود، مجموعهای خواهد شد که علاوه بر منازل، در حوزۀ عمل چشم و گوش سالک را باز میکند. پس جایگاه بحث مکتب سلوکی حضرت علامه ذیل بحث از دستورالعملها میگنجد.
✅ به توفیق الهی مکتب سلوکی حضرت علامه حسنزاده را توضیح دادیم. بیان کلی ایشان تحصیل طهارت بود؛ بعد مواظبت بر اعمال و به صورت مطلق گناه نکردن؛ شب و روز در حال ساختن خود هستیم، مواظب باشیم که چگونه خود را میسازیم. اینها بیان شد. طهارت و قرآنخواندن و تحصیل علم مناسب با فضای سلوک که باید حرف شنید و آبادکردن سحر و دوام وضو و محاسبه و مراقبه را توضیح دادیم. پرگویی نکردن و پرخوری نکردن و پرخوابی نداشتن هم بیان کردیم. اینها دستورات حضرت استاد بود. عمدتاً دستورات برای عموم مردم است و برای طلبههایی که به مراحل نهایی نرسیدهاند. برای مراحل نهایی، بیان کردیم که باید یک دوره عرفان نظری به نحو جدی خوانده شود تا دست به کار سلوکی شوند. اما دستورات سلوکی مراحل نهایی را نگفتیم. فقط اشاره کردیم که به عرفان نظری احتیاج داریم. عموم طلاب و مبتدیان را گفتیم؛ منتهیها حسابشان جدا است. پس از بیان این موارد، به عنوان نمونه چند دستورالعمل سلوکی ایشان را خواندیم؛ از کتاب نامههابرنامهها دو نامه را خواندیم. به توفیق الهی این دو دستورالعمل به پایان رسید.
🔵 اصول و مبانی سلوکی استاد حسنزاده آملی
✅ گرچه همین مقداری که گفتیم، در آن اصول و مبانی سلوکی ایشان آمده است، اما اکنون قصد داریم به اصول و مبانی ایشان در فضای سلوک بپردازیم. چند اصل در کارهای سلوکی ایشان و دستورات ایشان اخذ شده است؛ در توصیهها و تشویقهایشان اخذ شده است.
🔵 ۱. ابتنای همه دستورات بر شریعت
✅ استاد حسنزاده قائل بودند که تنها راه، راه شریعت است. راه سلوک را با همه عمقهای باطنیاش، باید از شریعت اخذ کرد. و شریعت باید راه را باز کند یا امضا کند. و الا غیر از این سلوک واقعی و اصیل نیست و راه به جایی نمیبرد.
✅ «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و له الحمد، و السّلام علينا و على عباده الصالحين. شوريدهاى از شوخديدهاى دستور میخواهد. دوست دارد سخنى از دهان بىزبانى بشنود. آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا میكرد. بيم آنست اگر امتثال نشود، خاطر عاطرش ملال گيرد. دستورالعمل انسان، فقط و فقط قرآن كريم و سنّت رسول خاتم و آل او عليهمالسّلام است و جز آن هوا و هوس است. اگر ما را گفتارى بود همان حقايق است كه به قالب الفاظ دگر به فراخور فهم و بينش ما در آمد.» (نامههابرنامهها، ص۲۷) (نرمافزار، ص ۳۰).
✅ «از اين كمترين دستورالعمل خواستهايد. آقاى من صداى دهلى را از دور شنيدهايد و از نزديك هم به انبار كاه برخورد میكنيد. مع الوصف عدم امتثال را روا ندانستم، به عرض میرسانم كه دستورالعمل انسان قرآن است كه إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» (نامههابرنامهها، ص ۲۲۵) (نرمافزار، ص ۲۴۰).
✅ «عرفان اصيل اسلامى را منطق وحى اعنى قرآن مجيد حائز است، و روايات صادره از وسائط فيض الهى كه اهل بيت عصمت و طهارتاند به منزله مرتبه نازله قرآناند.» (نامههابرنامهها، ص ۲۴۳).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۴ (۱۹) (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۵شوال / شنبه) 🔴 بخش اول ✅
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 بررسی بستر تاریخی
✅ این مسئله به این جهت مطرح میشود که به لحاظ بستر تاریخی برخی از فرقهها و نحلهها از مسیر دستورات شرعی خارج شدهاند. مثل سلسلۀ قادریه که جامی در نفحاتالانس به شدت آنها را نقد میکند و برخی از رفتارهای ایشان را شیطانی میداند. برخی هم از سر جهالت و نادانی این کارها را انجام میدهند. و بعضی از آنها انحراف است. و بعضی از آنها هم ناشی از فاصله گرفتن از سنت پیامبر و امامان معصوم است. همیشه در میان عارفان کسانی هستند که با این دسته از افراد میجنگند و آنها را رد میکنند. التعرف و رساله قشیریه و کشفالمحجوب به این افراد اعتراض میکنند. برای حل این مسائل این کتب را نگاشتهاند.
✅ در بین عرفا کسانی مانندجنید بغدادی را شیخ الطایفه میدانند؛ چون وزانتهایی داشتهاند و تلاش کردهاند این موارد را اصلاح کنند. هر جا وزانت باشد، راه درست میشود؛ و هر جا وزانت و قوت نباشد، مشکلاتی پیش میآید. به دلیل اینکه عرفان اسلامی وامدارِ شریعت است، کاری میکند که انسان را به سمت خاصی ببرد. توحید ناب خیلی معنادار است و عرفان را به سمت خاصی میبرد. اندیشه امامت و وحی اموری است که به شدت عارفان ما را جهت داده است. شریعت به شدت عرفای ما را جهت داده است و میدهد و باید بدهد.
🔵 بوقعلیشاهها
✅ به لحاظ بستر تاریخی همیشه این کشوقوس بوده است. و هربار تصریح میکردند که چنین خلافهایی اصلاً در عرفان اسلامی نیست. حضرت استاد هم به شدت نسبت به دراویش موضع داشتند و انتقاد میکردند. گاهی از اساتیدشان نقل میکردند؛ مثلاً از آیتالله الهی قمشهای نقل میکردند: اگر این بوقعلیشاهها نبودند، ما مشکلی نمیداشتیم و کار ما درست بود.
🔵 فرار از مرجعشدن
✅ از ملاحسینقلی همدانی به بعد، یک نسل ویژهای پدید آمد. این نسل در اجتهاد قَدر هستند. میرزای شیرازی قصد داشت بعد از خوش مرحوم سیداحمد کربلایی را معرفی کند؛ ایشان پیام داد اگر اینکار را به سرانجام برسانی، من نزد جدهام فاطمه زهرا سلاماللهعلیها شکایت میکنم که مرا از مسیر خارج کردهای. من باید کار دیگری انجام دهم. کار من چیز دیگری است.
🔵 تضحیه
✅ مرحوم ملاحسینقلی و مرحوم قاضی در حد مرجعیت بودند. مرحوم علامه طباطبایی اینگونه بود. خود حضرت استاد حسنزاده آملی هم رساله عملیه داشتند و مکتوب کردند و دادند به کسی و آن برد و دیگر نیاورد. این بزرگان فقیه بودهاند و اینطور نبوده که از فقه بیاطلاع باشند و در حد مرجعیت بودند. آیتالله خویی درباره علامه طباطبایی فرموده بودند که ایشان خودش را تضحیه کرد. آقای میلانی با علامه طباطبایی همدرس بودند. علمیّتِ علامه برای خیلیها مشخص بود. این بزرگان در فقاهت معارفی و احکامی از همه برتر و بینظیرند.
🔵 فقیهان عارف
✅ این نحله از این جهت خیلی ویژه است. لذا مرحوم قاضی میفرمود: راه ما راهِ علمایِ فقهایِ عرفا است. این نسل، نسلی است به جد مصرّ بر شریعت، مصرّ بر آیات و روایات، مصرّ بر فهم درست فقاهتی و همه بحثهای فقهی و اصولیِ موجود مع اضافه و مصرّ بر فهم شریعت به لحاظ فقاهتی. علامه را ببینید، در تفسیر کسی مثل ایشان داریم؟ تفسیر به فهم متن دینی مربوط است. آیا کسی مانند ایشان داریم؟ با همه اینها، یک امر سومی هم دارند و آن دغدغه سلوکی جدی به تمام معنا. اگر آنها حتی یک روزشان سیر و صعود نداشته باشند، احساس خسارت میکنند. در فضای سلوک هم بینظیرند؛ گویا تقریباً تمام عمرشان را گذاشتهاند برای سلوک؛ در عین حالی که تمام وقتشان را در فهم احکام گذاشتهاند.
🔵 خسارت
✅ از نظر آنها طلبگی بدون معنویت، خسارت است. میگویند: ما وارد طلبگی شدیم تا به کمال برسیم. راه را خدا و پیغمبر گفتهاند و باید برویم و برسیم. این تبدیل شده است به نحله آخوند ملاحسینقلی همدانی. ما در کتاب فروغ معرفت در بخش مراحل عارفان توضیح دادیم که در عرفان نظری هم اینها میدرخشند. مانند امام و علامه و حضرت علامه حسنزاده و مرحوم کربلایی و مرحوم میرزاجوادآقا ملکی تبریزی. این بزرگواران در عرفان نظری صاحبنظرند؛ هم عرفان نظری را متکفل شدند و هم عرفان عملی را. قوت فقاهت و قوت تعبد و دغدغه شدید سلوکی و فهم معارفی دقیق و دقتهای عمیق عرفان نظری، همگی یک جا جمع شد.
✅ در اینجا یک اوجی پیدا میکنیم که هیچ جا نمیتوانیم پیدا کنیم. یعنی ما مانند قاضی نمیتوانیم پیدا کنیم. یک اوجی هست که هر کس میآید، خضوع میکند. جالب است که در خارق عادات هم آنقدر قوت داشتند که همه را خاضع میکردند، در عین حالی که بنا بر اظهار خرق عادات نداشتند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بررسی بستر تاریخی ✅ این مسئله به این جهت مطرح میشود که به لحاظ بستر تا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 معجون
✅ بعد از ملاحسینقلی همدانی معجونی ساخته شده است. این اندیشه حوزههای شیعی را فراگرفته است. اگر چنین معجونی نباشد، اینگونه جواب نمیدهد که در فقاهت قَدَر و قوی باشند. اجتهاد و علمیتشان و عرفان نظری خواندن هایشان، اجتهاد سلوکی، کار سلوکی، دغدغههای سلوکی، دستورالعملهایشان، همۀ اینها یکجا جمع شد و به یک اوج رسید. ما در این بازۀ زمانی هستیم و حضرت استاد حسنزاده هم جزء اینها است.
🔵 تأکید تام بر شریعت
✅ یکی از اصول اصلی این نحله، تأکید تام بر شریعت و اینکه تنها راه، شریعت است. شریعت به معنای عام که شامل احکام و طریقت و حقایق میشود. علامه طباطبایی در رساله الولایه تصریح میکند و توضیح هم داده است که برخی میگویند: اصل سلوک را دین گفته است، ولی کیفیت سلوک را نگفته است و به خود ما واگذار کرده است. علامه این سخن را نقد میکند. نظرات سیدحیدر آملی و امام خمینی را در این زمینه ببینید. قبلاً این نظر وجود داشته است. بدون شریعت هیچ کاری نمیشود کرد. یعنی، باید طبق احکام شریعت با تمام ضوابط عمل کرد. با این انضباط در شریعت به معنای احکامیاش. همچنین انضباط در طریقت با فهمی از طریقت که از شریعت داشتند. طریقت یعنی سلوک باطنی به حضرت حق. برخی تا این بحثها را میشنوند، میگویند نگو! درحالیکه خبر ندارند که اینها را شریعت گفته است.
✅ ما دوست داریم همانطور که در بحثهای فقهی وسایلالشیعه نگاشته شده است، در سلوک هم کتابهایی نگاشته شود و ابواب آن دستهبندی شود. باید این کار انجام شود.
✅ این مجموعه در این نحله و این افراد نشسته است و حرفشان این است: ما در شریعت و طریقت و حقیقت، باید ببینیم که دین چه گفته است. شریعت خاص یعنی احکام، بعد طریقت و بعد حقیقت. این میشود شریعت به معنای عام. باید این مجموعه را دید و نتیجه گرفت. به جد هم میگویند: راه این است و جز این نیست. یکی از ویژگیهای این نحله، تأکید جدی بر شریعت است.
🔵 سرّ تأکید بر شریعت
✅ شریعت آمده است ما را به سعادت و کمال برساند. اصل فضای شریعت، این سلوک است، بعد این اصل را نگوید. میشود حرف جدیدی داشت، اما بر اساس شریعت. هر چه مطابق با شریعت نباشد، در این نحله پذیرفتنی نیست. شریعت بگوید: عامی و عالِم، پیر و جوان، زن و مرد، همه را میخواهم به کمال برسانم، از طرفی بگوید: هیچ حرفی در این زمینه نمیزنم و هر کاری میخواهید انجام دهید. این پذیرفتنی نیست.
✅ اصل سعادتِ اصلی با این سلوک تأمین میشود، ولی شریعت در این زمینه چیزی نگفته باشد؟! این اصلاً معنادار نیست. این شرک خفی که شریعت میگوید چیست. مشخص است که امری باطنی است. وقتی شرک خفی را نفی میکند، چه میکند؟ این بحثی سلوکی است. شما اهل آن نیستید؛ شریعت آن را توضیح داده است. اخلاص و توحید، جزء مباحث سلوکی است. بحث توکل هم جزء مباحث سلوکی است. ریشۀ توکل، کفایت و کافی بودن خدا است. «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى الله فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براى وى بس است (طلاق، آیۀ ۳). این همه حرف شریعت زده است، بعد میگویید: این حرفها را ندارد؟ این نحله میگوید دقایق و ظرایف نهایی را باید با شریعت حل کرد.
🔵 قرآن؛ صورت کتبیۀ انسان کامل
✅ حضرت استاد میفرمایند: قرآن صورت کتبیه انسان کامل است. آن اوجِ اوج حضرت رسول میشود قرآن. انسان کامل یعنی آن کسی که به اوجِ اوج سلوک رسیده است؛ قرآن صورت کتبیه او است. یعنی تمام ظرایفی که انسان را به انسان کامل تبدیل کند، در قرآن آمده است. یعنی تمام ظرایفی که تبدیل شده است به حضرت رسول و حضرت امیر و حضرت حجت، در قرآن آمده است. و واقعاً هم اینگونه است. علامه طباطبایی بهخوبی این امر را نشان داده است.
✅ در سوره حمد مراحل عبودیت را توضیح دادیم؛ آخرین مرحله همانی است که اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین رسیدهاند. در قرآن آمده است مخلَصون و مقربون. مقربین در دو چیز از دیگران فاصله گرفتهاند: حُسنِ یقین و صدقِ اخلاص. که همین دو ضابطه است که اگر کسی این دو را پیگیری کند، به نتیجه میرسد. اساساً قرآن قرار است همه مراحل سلوکی را بگوید، بلکه دقایق و ظرایف نهایی که برای حجت خداست، در قرآن آمده است. حجت خدا در قرآن است که همان مکتوب، شده است قرآن.
✅ «قرآن كه صورت كتبيه انسان كامل، أعنى حقيقت محمّديه، است، به اندازهاى كه از آن بهره بردهاى به حقيقت خاتم صلّىاللّهعليهوآلهوسلم تقرّب يافتهاى اِقرَأ وَ ارقَه.» (نامههابرنامهها،ص ۲۳) (نرمافزار، ص ۲۶).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 معجون ✅ بعد از ملاحسینقلی همدانی معجونی ساخته شده است. این اندیشه ح
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ دقایق و ظرایفی که در قرآن آمده است، دقایق و ظرایف سلوک نهایی است که فقط در قرآن آمده است و مخصوص شریعت ختمی است. قرآن بر کتب آسمانی پیشین مهیمن است. به همین دلیل هم رسولالله بر پیامبران پیشین مهیمن است. این قرآن فخر وجودی رسولالله است. اهل بیت صلواتاللهعلیهم اجمعین میفرمایند: به دلیل اینکه ما علم رسولالله را داریم، بر انبیا پیشین مهیمن هستیم. با این نگاه، قرآن و روایات ما جایگاه ویژه برای مراحل نهایی پیدا میکند، البته انسان باید زباندان شود و هر کسی نمیتواند اینها را بفهمد. برای برخی از مراحل، حتی مباحات باید ترک شود. زباندان کسی است که در این مسیر باشد و کار کرده باشد و زحمت کشیده باشد و عمر گذاشته باشد و قوت پیدا کرده باشد و روش اجتهادی داشته باشد. حضرت امام (ره) بیانی دارد که آن آقایانی که تفسیر نوشتهاند، تفسیر نیست، بلکه تفسیر را باید به گونهای نوشت که حقایق و معارف را بیان شود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 365 (1401.2.31 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۶۵ (۲۰) (۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۱۹شوال / شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 اصول و مبانیِ سلوکی استاد حسنزاده آملی
✅ پرداختن به اصول و مبانیِ سلوکی علامه حسنزاده اهمیت دارد. این اصول باید به ما خط بدهد؛ ضوابط بدهد؛ فرقان بدهد تا بتوانیم راه درست را از نادرست تشخیص بدهیم. یکی از اصول سلوک حضرت استاد این است که باید تابع شریعت باشیم و دستورات باید از شریعت برآمده باشد و با مرّ شریعت سازگار باشد. این موضوع را در جلسه قبل توضیح دادیم. حضرت استاد متعلق به نحلۀ ملا حسینقلی همدانی است. این نحله چگونه به دین نگاه میکند؟ آنها عالِم دیناند؛ مجتهدند. از طرف دیگر محققانِ حقائقِ توحیدیاند؛ از سوی دیگر، در سلوک صاحبنظر و مجتهدند و با متن دینی این مباحث را حلوفصل کردند. اساساً نوع نگاهشان به دین و آیات و روایات، به گونهای است که آنها را به این سمت سوق میدهد؛ یعنی باید بر اساس شریعت عمل کنند.
🔵 صورت کتبیۀ انسان کامل
✅ قرآن صورت کتبیۀ انسان کامل است. این موضوع را در جلسۀ قبل توضیح دادیم. قرآن صورت کتبیۀ انسان کامل است، یعنی هر چه در انسان کامل میگذرد، در قرآن آمده است. از حضرت آیتالله بهجت پرسیدند که ما چگونه خدمت امام زمان برسیم؟ ایشان فرمودند: با قرآن. قرآن همان امام زمان است؛ هر چه در امام زمان هست در قرآن هم هست. میخواهی به خدمت امام زمان برسی، با همین قرآن محشور باش. کسانی که خوب با قرآن محشور شوند، (درمییابند که) در قرآن تا آخرین مرحله انسانی، آمده است. این قرآن همانی است که حضرت رسول تا آخر رفته است. اگر کسی این تلقی از قرآن را داشته باشد، نمیتواند آن را دست بزند؛ اوج اینجا است؛ بالاتر از آن دیگر وجود ندارد. هر عارفی به هر جایی برسد و ادعائی کند، به پایِ قرآن نمیرسد.
🔵 انتقاد از مدعیانِ عرفانِ اهل بیتی
✅ حضرت استاد مکرر میفرمود: قرآن صورت کتبیۀ انسان کامل است؛ انسان کامل نهایی که «فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ» و حضرت رسول اوج همه اینها است و اهل بیتی که از آنها بالاتر وجود ندارد. اگر کسی این تلقی را داشته باشد، تن به غیرِ قرآن و غیرِ اهل بیت نخواهد داد. این معنا ندارد که کسی بدون توجه به قرآن کار را پیش ببرد.
✅ برخی خیلی اهل بیتی هستند؛ قرآن را کنار میگذارند؛ اندوخته خودشان هم اندک است. بعد میگویند این سخن و راه اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است! این که نشد. این جفا است. شما سخنان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین را به فهم اولیه خودتان تنزل دادهاید؛ در این زمینه هم که قدمی برنداشتهاید. این که نشد عرفان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین. این عرفان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین نیست. این که ضعیفترین تقریر است.
✅ آیات و روایات خیلی واضح است. چرا اینگونه معنا میکنید؟ چرا آن اوج را متوجه نمیشوید؟ بندهخدایی حرف عرفا را شنیده بود، اما نمیدانست که این «عزّ قدس» چیست. اصلاً نمیدانست جریان چیست. این که نشد. نمیدانی و بعد میگویی این عرفان خالص اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است!
✅ کسانی که میخواهند عرفان اهل بیتی را سروسامان بدهند، کتابی را به اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین منتسب کردهاند که این کتاب نوشتههایی از غزالی و دیگران است و از نظر تاریخی این کتاب گم شده بود و گفتهاند این کتاب برای اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است. این که نمیشود. این عرفان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین نیست. (شما معصوم را در حد غزالی پایین آوردهاید). شما از عرفان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین چه میدانید؟ اگر راست میگویید، بحث اسمای امام صادق را حل کنید. اگر راست میگویید، بحثِ خَلق را حل کنید که امام صادق علیهالسلام بیان کرده است. این چیزی که میگویید، خیلی سطحی است و اسم آن را عرفان اهل بیتی میگذارید، درحالیکه در آن ضعف و انحراف و خلل وجود دارد. در آن عمق نیست. این که نمیشود.
✅ برخی عمر میگذارند تا کلام اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین را بفهمند؛ اما تو که اصلاً نمیدانی جنس سلوک و حقایق چیست، تو که نمیدانی بیان امام صادق علیهالسلام به چه چیزی اشاره میکند، پس از عرفان دین و اهل بیت چه میگویی؟ آیا کسی که فقط عربی بلد است، میتواند در فقه نظر بدهد و اجتهاد کند؟ آیا فقها به چنین فردی اجازه میدهند در فقه نظر دهد؟ باید استخوان خرد کنی تا بفهمی. باید ذائقۀ فهمِ احکامیِ اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین را پیدا کنی. باید معاریض کلامشان را بفهمی. چرا در فقه این روش رامیپذیریم، ولی در عرفان نه؟
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۵ (۲۰) (۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۱۹شوال / شنبه) 🔴 بخش اول
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ کسی که نمیداند، برای خودش طرح سلوکی میدهد؛ طرح حقایق و مکاشفات میدهد؛ اما هیچ کدام پایه ندارد. به تعبیر حضرت استاد، باید زباندان شد؛ اهل فهم حقایق شد؛ قدرت فهم حقایق را پیدا کرد. باید زبان مردم را فهمید که چه خبر است. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین بسیاری از قَدَرهای عارفان را خط دادند و یاد دادند و به مقصد رساندند. سلمان فارسی از جمله آنها است. حتی ابوذر را اجازه نمیدهید به آن حرفها ورود کند و میگویید ابوذر نمیتواند. (پس چگونه به همه اجازه میدهید در این زمینه حرف بزنند و قلم بزنند). مگر میشود هر کسی در این وادی نظر دهد و عرفان اهل بیتی راه بیندازد؟! بهترین تقریر عرفان اهل بیتی که باید بر آن مُصرّ بود، همان راهی است که حضرت استاد حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه رفتهاند.
✅ برخی میگویند که این عرفان مخلوط با سخنان ابنعربی است، اما مگر این آقایان مجتهد نیستند، نمیفهمند ابنعربی چه گفته است و درست است یا نه؟ اینها مجتهدند؛ اهل شهودند؛ تجربههای فراوان در طول تاریخ دارند، دقت میکنند و بعد به جمعبندی میرسند.
✅ علامه طباطبایی میفرماید: نگویید توحید عرفانی، بلکه بگویید توحید قرآنی. چرا که این توحید، همان است که قرآن گفته است و از ظهورات قرآن استفاده میشود. اینطور نیست که اگر چیزی را خلاف قرآن بیابد، آن را بپذیرد. حضرت استاد حسنزاده و مرحوم قاضی، همگی قَدَر بودند. وقتی ایشان میفرماید: قرآن صورت کتبیه انسان کامل است، یعنی هر چه که در اوج عرفان میخواهید، در قرآن هست. انسان کامل در اینجا یعنی رسولالله نه انبیایی که مادون ایشان هستند. قرآن کتاب مُهیمن است و کتاب رسول خاتم است. اگر کسی این را بخواهد جدی بگیرد، واقعاً خاضع میشود به هر آنچه قران گفته است.
✅ حضرت استاد میفرمود: باید به فهم خطاب محمدی ارتقا یافت. هر کس نمیتواند حروف مقطعه را بفهمد؛ برخی از آیات را نمیتواند بفهمد. برخی از آیات سلوکی است که اگر به برخی از آقایان فقیه و اصولی بدهید، چندین طرح میدهند که همه آنها عقیم است. اما اگر این آیات را به عارفان بدهند، طرحی میدهند که همه آنها قابل قبول است. مشکل عرفا این است که افراد مقابلشان به سطح فهم کلام ایشان نرسیدهاند، لذا زمینه فهماندن حرف ایشان وجود ندارد. برخی ادعای عرفان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین میکنند، ولی به نظرم این ادعایشان جفای به اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است.
🔵 کشف اتم محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
✅ کشف اتم یعنی برترین کشف. میگویند: ذوق خاتم، خاتمِ اذواق است و بالاتر از آن کشفی وجود ندارد. این نگاه را با استدلال و با کشف و با خود آیات و روایات فهمیدهاند. این بینادهای سهگانه آنها را به این مطلب رسانده است که میگویند: جز راه رسول، جز راه اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین و جز راه قرآن، راهی نداریم! یعنی راه درستی که به اوج برسد نداریم. هم صراط داریم و هم سبل. هر سبیلی به لحاظ اصلش درست است، اما هر سبیلی صراط نمیشود. صراط اوجی است که دیگری نیست که آن را به هم بزند. بهترین اذواق و ختمِ اذواق است.
🔵 دفترچه راهنما
✅ یک بیان دیگری هم هست که حضرت استاد تأکید میکردند. سازندۀ هر دستگاه و صنعتی، دفترچهای مینویسد که نحوه استفاده آن را توضیح داده است. مثل یخچال یا چرخ خیاطی. بعد ایشان میفرمود: قرآن دستورالعمل انسان است. این صنعت مهم الهی که انسان است، دستورالعمل میخواهد و دستورالعملش قرآن است. «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»؛ قطعاً اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مىنمايد. (إسراء، آیۀ ۹). یعنی ریز و درشتِ راهِ کمال در قرآن آمده است. سلوک و دستورالعمل را باید از قرآن یاد گرفت. این بیان راه را خیلی باز میکند. خدایی که خالق این صنعت است، میداند که راه درست او چیست. بهترین و برترین و استوارترین راه، راهی است که خداوند در قرآن فرموده است. بر این اساس، حضرت استاد مکرر ارجاع به قرآن میداد و از آن نکتهها استخراج میکرد.
🔵 اجتهاد در شریعت و طریقت و حقیقیت
✅ سه مرحلۀ اجتهادی داریم. یک کار اجتهادی به لحاظ احکام است؛ یک کار اجتهادی به لحاظ سلوک و طریقت است؛ یک کار اجتهادی هم به لحاظ کشف حقیقت است. کسی که میخواهد در شریعت نظر بدهد، باید در احکام مجتهد باشد تا نظر اسلام را درباره مسائل ظاهر بگوید؛ باید در طریقت مجتهد باشد تا بگوید کدام سلوک را قرآن میپذیرد و کدام را نمیپذیرد. در حقیقت هم باید مجتهد باشد تا بفهمد و تشخیص دهد که قرآن در باب حقیقت چه گفته است. این سه ساحت اجتهادی است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸