eitaa logo
نَسلِ دانشگر🇵🇸 (۳۱)
824 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
400 فایل
﷽ ⚠️مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان راکشتندوما فقط آن رامخابره کردیم. ●قلب چندنفرمان به دردآمد؟ ●چندشب خواب ازچشمانمان گریخت؟ ●آیا مست زندگی نیستیم؟! ⚘️به یاد شهیدمدافع حرم"عباس دانشگر" 💢کانون شهید عباس دانشگر @rafighialabbas1159 📩
مشاهده در ایتا
دانلود
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • کتاب《روزهای پیام‌بری》 زندگی یک پیام‌رسان را روایت می‌کند اما نه یک پیام‌رسان معمولی بلکه پیام‌رسانی که وظیفه رساندن پیام شهادت رزمندگان را به خانواده‌هایشان دارد. پیام‌رسانی که وقتی به خانه شهید می‌رود و زنگ می‌زند نمی‌داند که قرار است چه کسی پشت درب بیاید و خبر را به او بدهد. یک مادر پیر تکیده است یا یک دختر کوچک هفت ساله که منتظر است تا با پدر به مدرسه برود. یک پدر پیر بازاری‌ است یا یک همسر جوان تازه عقد کرده یا یک پسر بازیگوش که مدت‌ هاست پدر را ندیده و دائم بهانه او را می‌ گیرد... . | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • کتاب《ایستگاه خیابان روزوِلت》 روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران به قلم محمد محبوبی است که در ۶۰۸ صفحه توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به چاپ رسیده است. متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: بسمه‌تعالی ـ این، گزارشی متقن و پرفایده از یک حادثه‌ی مهم در تاریخ انقلاب یعنی تسخیر لانه‌ی جاسوسی در سال ۵۸ است. این کتاب پُرکننده‌ی یکی از خلأهای رسانه‌ئی و تبلیغاتی ما است. ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکرده‌ایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان داده‌اند. باید از نویسنده‌ی این کتاب و تلاش ارزشمندش قدردانی شود بخاطر اقدام هشیارانه‌اش در این عرصه‌ی مهم. نثر کتاب روان و رسا و تحقیق و تحلیل‌های آن منطقی و صادقانه و قانع‌کننده است. . | @kanoon_shahiddaneshgar |
📚 | مجید بربری 🔹وقتی از بالا به زندگی شهدا نگاه میکنیم، قرابت‌های زیادی در زندگی آنان میبینیم. گویی همه شبیه به هم بودند و از یک الگوی خاص در زندگی پیروی میکردند. مجید قربانخانی اما از آنهایی بود که اگر از صد فرسخی هم به زندگی او نگاه میکردیم، هیچ شباهتی بین او و دیگر شهدا پیدا نمیکردیم. 🔹ما با صفحات کتاب «مجید بربری»، مسیرِ رفته‌ی یک جوان را زندگی می‌کنیم؛ از روزهای تاریک و آغشته به منم‌ بودن‌هایش تا روزهای پاک و سفیدی که جز نجات جان دیگر انسان‌ها دغدغه‌ای ندارد. از شلوارهای زخمی جین و در به در دنبال خال‌کوب گشتن تا سر و کله زدن با آدم‌خوارهای داعشی با گوشت و پوست و استخوان و تن و جان! 🔹کتاب مجید بربری، روایتی است جانانه از مجیدی که با تمام اعتقادات غریبه بود اما یک اتفاق، مسیر زندگی‌اش را به کلی عوض کرد  او را در مسیری قرار داد که پایان آن به  فوز عظیم شهادت ختم شد. 🗓 ۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» 🔍 ادامه مطلب را بخوانید👇 khl.ink/f/58299
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • صفحات این کتاب، مسیرِ رفته‌ی یک جوان را زندگی می‌کنیم؛ از روزهای تاریک و آغشته به منم‌ بودن‌هایش تا روزهای پاک و سفیدی که جز نجات جان دیگر انسان‌ها دغدغه‌ای ندارد؛ از شلوارهای زخمی جین و دربه‌در دنبال خال‌کوب گشتن تا سروکلّه زدن با آدم‌خوارهای داعشی، با گوشت و پوست و استخوان و تن و جان! کتاب «مجیدبربری» روایتی جانانه است از مجیدی که مثل خیلی از جوان‌های امروزی با تمام اعتقادات غریبه بود، امّا یک اتّفاق مسیر زندگی‌اش را به‌کلّی عوض کرد؛ آن‌قدر عوض که همه این‌طور خبر شهادتش را شنیدند: «این پسره رو می‌شناسی توی یافت‌آباد؟ محلّه‌ی خودمان قهوه‌خانه داشت؛ خیلی شوخ و شلوغ بود، با نصف محل هم سلام‌وعلیک داشت؛ اوّلِ بچّه‌خفن‌ها بود و آخرِ صفا و مرام؛ اون هم میگن شهید شده!» . | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • اگر در خیابان می‌دیدمش، هرگز باورم نمی‌شد که او روزی شهید می‌شود؛ شاید هر کسِ دیگری هم جای من بود چنین خیالی می‌کرد. با خودش می‌گفت مگر می‌شود پسری که یقه‌ی پیراهنش را باز می‌گذارد و بوی عطرش محلّه را بر‌می‌دارد، بشود جوان‌ترین شهید مدافع حرم؟ کتاب «بیست سال و سه روز» روایت زندگی جوان‌ترین شهید مدافع حرم، سیّدمصطفی موسوی است که به قلم سمانه خاکبازان به رشته‌ی تحریر درآمده است. این کتاب که در سال ۱۳۹۷ توسّط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است، دوازدهمین جلد از سری مجموعه‌کتاب‌های «مدافعان حرم» این انتشارات است. . | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • معبد زیرزمینی» داستانی است با محوریّت مخاطب عمومی که روایتگر مقنّیان دوره‌ی جنگ است. به‌راستی، مقنّیان، آنها که چاه و کاریز می‌کَنند، در جنگ چه وظیفه‌ای داشتند؟ داستان «معبد زیرزمینی» داستان پسری به نام الیاس است. او سرخورده از دست‌وپاچلفتی بودن و ترسو بودنِ خودش، ناگهان تصمیم می‌گیرد به گروه مقنّیانی بپیوندد که می‌خواهند در مناطق جنگی جنازه‌ی شهدا را تفحّص کنند. الیاس هم با همین نیّت با آن‌ها هم‌مسیر می‌شود، بلکه بتواند ثابت کند بزرگ شده است؛ امّا وقتی به خطّ مقدّم می‌رسد، می‌فهمد حضور مقنّیان یک دلیل دیگر دارد که هیچ‌کس نباید بفهمد! عنوان کتاب نیز از عوامل جذّابیّت این کتاب است. «معبد زیرزمینی» اشاره دارد به محلّ عملیّات الیاس و باقی هم‌رزمان او. الیاس در زیر زمین، هم به خودش نزدیک می‌شود، هم به خدا، هم به خاکش. «معبد زیرزمینی» استعاره‌ای است از دفاع مقدّس که محلّ رشد و عروج انسان‌های پاکی بود که راه صدساله‌ی عرفان را یک‌شبه پیمودند. «معبد زیرزمینی» بدون اینکه درگیر کلیشه‌ها شود، از اهمّیّت خاک و وطن‌دوستی برایمان می‌گوید و می‌فهمیم برای وطن‌دوستی بهانه زیاد است؛ مهم این است که به آن‌ها عمل کنیم و منتظر نباشیم که دیگران بیایند و ما را هُل بدهند. . | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • داستان «عایده» از کودکی و نوجوانی بانو «عایده سرور» آغاز می‌شود، در حال و هوای لبنان دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ میلادی؛ سرزمینی گرفتار جنگ‌های داخلی پیاپی و بی‌ثباتی گسترده. در این میان، تولد «حزب‌الله» عرصه‌ای برای شیعیان لبنان می‌گشاید تا برای دفاع از سرزمین و باورشان، پا پیش بگذارند. «عایده» زیستن در زیست‌جهانِ مقاومت را انتخاب می‌کند و برای انتخاب بزرگش، سخت هزینه می‌دهد؛ هزینه‌هایی که در کتاب به شکلی جذاب و دلکش روایت شده‌اند. فرزند کوچک او «علی عباس اسماعیل»، متولد ۱۹۹۶ میلادی، به یکی از جوان‌ترین شهدای حزب‌الله لبنان بدل می‌شود و کتاب «عایده» روایتگر رابطه‌ی صمیمانه‌ی این جوان و مادرش است؛ رابطه‌ای خواستنی و دل‌نشین. این کتاب را نویسنده‌ی مشهدی، خانم محبوبه‌سادات رضوی‌نیا نوشته و در خلق روایتی روان از زندگی این مادر شهید قهرمان، به توفیق قابل توجهی رسیده است. رضوی‌نیا قلمش را کاملاً در خدمت روایت خاطرات و احوالاتِ خانم «عایده سرور» قرار داده و بدون اطناب یا پیچیده‌نویسی، کتابی خلق کرده که مخاطب را گام‌به‌گام در مسیر سرگذشت این بانوی مقاوم پیش می‌برد. توصیف شوخ‌طبعی‌های شهید «علی عباس اسماعیل» و رابطه‌ی دوستانه‌اش با مادر، از جمله نقاط قوت کتاب است که «عایده» را به اثری ویژه در ادبیات پایداری تبدیل کرده است. حفط یکدستیِ روایت و خلق اثری خوش‌خوان، آن هم در شرایطی که خاطرات راوی به زبان عربی بازگو شده و سپس به متن فارسی تبدیل شده است، کاری دشوار بوده که نویسنده‌ی کتاب به خوبی از پسِ آن برآمده است . | @kanoon_shahiddaneshgar |
📚 📜گزارش به کنسول ▪️نویسنده: جمعی از نویسندگان انتشارات کتابستان معرفت ▪️مجموعه ده داستان کوتاه ▪️موضوع : وحدت ▪️گردآوری داستان ها: علی اصغر عزتی پاک ▪️در مورد کتاب: داستان های این کتاب از وقایع جنگ جهانی اول تا امروز را شامل می شود و در جغرافیای ایران و کشور های همسایه ایران رخ می دهند. گروه نویسندگانی که داستان های این کتاب را جمع آوری کرده اند، هم از اهل سنت هستند و هم از شیعیان. دیدگاها و اعتقادات مختلف نویسندگان در مورد این موضوع باعث شده که ما با دیدگاه های مختلف در رابطه با وحدت آشنا شویم. کتاب گزارش به کنسول را به آنها پیشنهاد می کنیم که از خواندن داستان های کوتاه لذت می برند. دومین داستان این کتاب در مورد یک مردی است که برادرش توسط داعش اسیر شده و نسبت به داعش و سنی ها کینه ای شدید دارد از طرف دیگر یه مرد سنی در موکب آنها میاید تا به آنها کمک کند..... | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • داستان از آنجا شروع می شود که میخائیل ایوانف با رستم رحمانوف، که یک مرد مسلمان تاجیک است، آشنا می‌شود و از او یک کتاب خطی تاریخی می‌گیرد که بتواند آن را به طور کامل مطالعه کند. پس از خواندن کتاب، او متوجه می‌شود که اثر، همان نهج البلاغه امیرالمومنین علی(ع) است و حالا بسیار مشتاق و کنکجاو است تا مطالعه‌ی آن را به پایان برساند. اما قتل مرد تاجیک، چرخشی در داستان ایجاد می‌کند و او برای زنده‌ ماندن، مجبور است به لبنان بگریزد و اندکی در آنجا سر کند. | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! • «هدف» چیست؟ «انتخاب» کدام است؟ گرچه معنای این دو واژه در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد اما پشت هر کدام دریایی از معانی پنهان شده. شاید بتوان با دقت و تعمق بیشتر در مفهوم هدف و انتخاب، سیر زندگی امام حسین (ع) و اقدامات او را با نگاه تازه‌ای مرور کرد. | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! [برشی از کتاب ] • آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر می‌کردیم خیلی زود تمام می‌شود. به خیالمان هم نمی‌رسید که هی جوان‌ها بروند و برنگردند، مردها سایه‌شان از سر زن و بچه‌هایشان کم شود و زن‌ها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچه‌هایشان را دست‌تنها بزرگ کنند. ما بارها و بارها هر چیزی را که به فکرمان می‌رسید، پشت کامیون‌ها بار بزنیم و هر دفعه توی دلمان دعا کنیم دفعهٔ آخر باشد و خیلی زود شر جنگ از زندگی‌مان کم شود، ولی نشود و دوباره سبزی خشک کنیم و لباس بدوزیم و چشم به راه، بغضمان را فرو بخوریم و به هم دلداری بدهیم... | @kanoon_shahiddaneshgar |
•📕🌿• سلام رفیقِ کتابخوان! [برشی از کتاب ] • از آخرین باری که یکدیگر را دیده بودند، بیش از بیست سال می‌گذشت؛ در میدان نبردی سخت و دهشتناک که از زمین و آسمان شمشیر و نیزه و خون می‌بارید، روی سینه‌اش نشسته بود تا سر از بدنش جدا کند. و پس‌از آن فقط نام و آوازه‌اش را در دربار معاویه شنیده بود. و حال سرنوشت دوباره آن دو را رودَرروی یکدیگر قرار داده بود؛ این بار نه در قلب سرزمین شام، بلکه در مرکز عراق، سرزمین کربلا... | @kanoon_shahiddaneshgar |