تو تنها مى توانى آخرین درمان من باشى
و بى شک دیگران بیهوده میجویند تسكینم '!
#محمدعلیبهمنی
من آن شکسته بنایم در این خراب آباد
که در خرابیِ من ناز میکند سیلاب
#صائبتبریزی
انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را
به یاد دارم که در غروب آنها
در خیابان
از تنهایی گریستیم
[ میگفتند از کودکی به ما
که زمان باز نمیگردد
اما نمیدانم چرا
این بعد از ظهرهای جمعه باز
میگشتند ]