تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.
- عباس معروفی
آنگونهام که انگار من را
وسطِ کتابی غمگین فراموش کردهاند.
- سیدخان کومورجو
مانند غنچهای که بگیرند ازو گلاب
ما را گرهگشای دلِ تنگ، گریه بود
- وحید قزوینی
به حرف آمدی و زخم کهنهام نو شد
به حیرتم چه نمک بود گفت و گوی تو را
- بیدل دهلوی
اگر نیایی طاقت خواهم آورد؛
اما چه طاقتی؟ در بطن اندوه، در برهوت دل.
- نامه از آلبر کامو به ماریا کاسارس
Mohsen Yeganeh4_5839364138945484160.mp3
زمان:
حجم:
7.4M
هنوزم زمستون به یادت بهاره.