درد ِعشقی کشیدهام که فقط، هر که باشد دچار میفهمد
مرد، معنای غصّه را وقتی، باخت پای قمار میفهمد
بودی و رفتی و دلیلش را، از سکوتت نشد که کشف کنم
شرح ِ تنهایی مرا امروز، مادری داغدار میفهمد
دودمانم به باد رفت امّا، هیچ کس جز خودم مقصّرنیست
مثل یک ایستگاه ِمتروکم، حسرتم را قطار میفهمد
خواستی باتمامِ بدبختی، روی دستِ زمانه باد کُنم
درد آوارگیِ هر شب را، مردهی بی مزار میفهمد
هر قدم دورتر شدی از من، ده قدم دورتر شدم از او
علّت شکّ سجده هایم را، مهُرِرکعت شمار میفهمد
[ قبلِ رفتن نخواستی حتّی، یک دقیقه رفیقِ من باشی
ارزش یک دقیقه را تنها، مُجرمِ پای دار میفهمد ]
شهر، بعد از تو در نگاهِ من، با جهنّم برابری میکرد
غربتِ آخرین قرارم را، آدم ِ بی قرار میفهمد
انتظارِمن ازتوانِ تو، بیشتر بود، چون که قلبم گفت:
بس کن آخر! مگرکسی که نیست، چیزی ازانتظارمی فهمد؟
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- این ویدیو حاوی صدا و کمی کلمه است... '!