بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم
شمع را نازم که میگرید به بالینم هنوز
سیمگون شد موی غفلت همچنان بر جای ماند
صبحدم خندید من در خواب نوشینم هنوز
لديك كُل أسباب البُكاء ولاتمتلك دمعةً واحدة.
همهیِ شرایط گریستن را داری و یک دانه
اَشک در چنتهات نیست!
#محموددرويش
#عربیات🌱
آنان که دل به یارِ سفر کرده می دهند
آواره می شوند چو ما، از دیارشان
#مهدیاخوانثالث