سوالی که ناراحتم کرده این است که اگر خدا نباشد، چه کسی حاکم بر سرنوشت انسان است و به جهان نظم میدهد؟
بزدومنی با عصبانیت در پاسخ این سوال کاملا بیمعنی گفت: “انسان خودش بر سرنوشت خودش حاکم است.”
خارجی به آرامی جواب داد: “ببخشید، ولی برای آنکه بتوان حاکم بود باید حداقل برای دورهی معقولی از آینده، برنامهی دقیقی در دست داشت. پس جسارتا میپرسم که انسان چطور میتواند بر سرنوشت خود حاکم باشد در حالیکه نه تنها قادر به تدوین برنامهای برای مدتی به کوتاهی مثلا هزار سال نیست بلکه حتی قدرت پیشبینی سرنوشت فردای خود را هم ندارد؟”
#میخائیل_بولگاکف
📗مرشد و مارگریتا
https://eitaa.com/Navid_safare
چله#۱تسبیح
(استغفرالله ربی و اتوب الیه)
روز: یازدهم
به نیت شهیدان:
#نویدصفری
#رسول_خلیلی
#بابک_نوری
هدیه به امام زمان (عج)
کانال رسمی شهید نوید صفری❤️🩹
وَ عَن أبِى الحَسَن الرِّضا عليه السلام: لايُحِبُّنا كافِرٌ وَلا يُبْغِضُنا مُؤْمِنٌ، وَ مَنْ ماتَ وَهُوَ يُحِبُّنا كانَ عَلَى اللّه ِ حَقّا اَنْ يَبْعَثَهُ مَعَنا
امام هشتم عليه السلام فرمود: هيچ كافرى ما را دوست نمى دارد و هيچ مؤمنى دشمن ما نمى شود. هركس با محبّت ما اهل بيت بميرد، بر خداوند حتمى است كه او را در قيامت با ما برانگيزد.
https://eitaa.com/Navid_safare 🦋
امروز فهمیدم ماندنی نیست.امروز امانت بودنش را فهمیدم.امروز طعم شهید شدنش را چشیدم.چشمان بی تابش را دیدم.
امروز وقتی لحظه ی عقد قرآن را باز کرد و آیه ی بیست و سه سوره ی مبارکه احزاب آمد،متحیر شدم:
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهد ی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند،بعضی پیمان خود را به آخر بردند(و در راه او شربت شهادت نوشیدنت)و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
﴿برشی از#کتاب شهید نوید صفری﴾
به روایت همسر شهید...
💔🥀💔
https://eitaa.com/Navid_safare
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت11
یه هفته ای میشد که نرفته بودم حسینیه
چهارم محرم بود و من بیتاب
بی تابه رفتن به حسینیه ،بیتابه شور و شوق محرم ،توی این مدت خانم موسوی خیلی تماس گرفت که برم حسینیه ولی من هر بار
یه بهونه ای می اوردم
دلم نمیخواست محیطی که من عاشقش بودم به گناه آلوده بشه
دانشگاه هم هر موقع مراسم یا جلسه ای برای بسیج میزاشتن ،اگه اقای زمانی داخل اون مراسم بود
نمیرفتم
یا به محض ورودش ،از جلسه خارج میشدم
ولی باز هم حالم خوب نبود
باز هم فکرم درگیر بود
شب و روزم فقط استغفار میکردم و از خدا طلب آمرزش میکردم
یه روز زهرا اومد و گفت قراره معراج سه تا شهید بیارن
داشتم دیونه میشدم
یه دلم میگفت برو
یه دلم میگفت نرو
ولی تصمیمو گرفتم که برم توکل کردم به خدا و از همون شهدا خواستم کمکم کنن
صبح با صدای زهرا بیدار شدم
زهرا: نرگس پاشو دیر میشه
- تو برو من خودم میام
زهرا: بیایییااااا،باز قسمتت نمیشه شهدا رو ببینی
- باشه
زهرا که رفت ،تا یه ساعت داشتم با خودم کلنجار میرفتم که باید برم ،دیگه مهم نبود که اقای زمانی هست اونجا یا نه
مهم اون شهدا بودن که من باید برم ببینمشون و ازشون بخوام کمکم کنن
بلند شدم دست و صورتمو شستم و لباسمو پوشیدم و چادرمو سرم کردم و رفتم
توی راه سه تا گل نرگس خریدم
وقتی رسیدم
رفتم یه گوشه ای ایستادم و نگاه میکردم
صدای مداحی ،به گوشم میرسید
باشنیدنش اشک از چشمام جاری شد
شهادتون مبارک ،به آرزوتون رسیدین
یه دفعه چشمم به اقای زمانی افتاد یه چپیه رو گذاشت روی صورتشو گریه میکرد
شونه های لرزانشو از دور میتونستم ببینم
بعد از اینکه آقایون وداعشون تمام شد
خانما رفتن سمت شهدا
منم چادرمو مرتب کردم و رفتم سمتشون
رسیدم به تابوت هاا
گلا رو گذاشتم روی هر تابوت
به عکسای روی تابون نگاه میکردم که چقدر جووون بودن ،چه طور تونستن از آرزوهاشون،بگذرن و برن
شاید شهادت هم از آرزو هاشون بوده
زانو هام سست شد و نشستم روی زمین
سرمو گذاشتم روی تابوت ،بغض گلمو آزاد کردم
توی ایو همه صدا ها ،صدای گریه ی منو کسی نمیشنید
سلام شهدا، شما که میدونین من دختر کثیفی نیستم ،کمکم کنین ،کمکم کنین از این منجلاب گناه بیرون بیام دارم داغون میشم
بعد از کمی درد و دل کردن
بلند شدمو خودمو از جمعیت بیرون کشیدم
یه دفعه چشمم به آقای زمانی افتاد
در یه قدمی من بود
اقای زمانی تا منو دید: سلام خانم اصغری
انگار لال شده بودم و چیزی نگفتم و از کنارش رد شدم
یه تاکسی گرفتم و رفتم سمت خونه
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
...............................................
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت12
نزدیکای غروب بود که زهرا اومد خونه
منم تو پذیرایی نشسته بودم و تلوزیون نگاه میکردم
زهرا: سلام
مامان: سلام مادر
زهرا: خانم خانمااا سلام کردمااا،جواب سلام واجبه!
( یه دفعه یاد سلام آقای زمانی افتادم ،چقدر کار زشتی کردم که جوابشو ندادم)
زهرا اومد کنارم
زهرا: کجایی خواهر من ،حواست نیستااا،مشخصه عاشق شدی
- همینجام
زهرا: چرا نیومدی معراج؟
- اومدم
زهرا: جدی؟ من چرا ندیدمت
- تو اون شلوغی منو چه جوری میخواستی پیدا کنی؟
زهرا: اره راست میگی ،بین اون همه چادری ،تو رو پیدا کردن کار حضرت فیل بود
حالا یه خبر خوش بدم ؟
- اره بگو شاید حال این روزامو بهتر کنه
زهرا: خانم موسوی گفت بعد محرم ،میخوان چند نفرو ببرن کربلا البته لیست افراد و نوشت گفت قرعه کشی میکنن
- من اینقدر گناه دارم که اقا نگام نمیکنه چه برسه ببره منو به حرمش
زهرا: ععع نرگس،این حرفا از تو بعیده ،حالا امشب بابا بیاد ببینیم اول اجازه میده یا نه
- باشه هر کاری دوست داری انجام بده
شب بابا اومد خونه ،موقع شام بود که زهرا موضوع رو گفت
بابا: زهرا جان ،من دستم خالیه الان،وگرنه از خدامم بود که بفرستمتون کربلا
زهرا: بابا جون پول نمیگیرن که، قرعه کشی میکنن با هزینه خودشون میبرن
مامان: جدی چه خوب؟
انشاءالله که اسمتون بیافته
بابا: باشه بابا ،میتونین برین
- بابا جون ،هنوز معلوم نیست اسممون بیافته یا نه ،
زهرا: من که دلم روشنه اسممون میافته
بابا: انشاءالله
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
...........................................
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
{💚🌱}
+میدونی دلیل این حسرت
خوردنا،این حسادتها..
برخی از این غم و ناراحتی ها
چیه..؟
دلیلش اینه که ظاهر زندگیه
بقیه چشاتو گرفته و نمیذاره
قشنگیای زندگی خودت رو خوب
ببینی..
اینقدر ظاهربین نباشید...
ممکنه یه سیب ظاهراً خوشگل و تازه
از درون کرم خورده و پوسیده باشه..
{🌱💚} ☜ #تلنگرانه
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي
و بر خدای ِ زندهای که هرگز نمیمیرد ،
توکل کن
- سوره فرقان ، آیه 58
سلام و عرض ادب خدمت شما 🌹
واسه همهی بیماران اسلام از جمله کسایی که مریضی دارن و از اعضای کانال هستن
بخونید ۳حمد شفا
ان شاءالله حاجت روا 🙏
.
.
-اَللّـهُمَّاَرِنيِالطَّلْعَةَالرَّشيدَةَ،
وَالْغُرَّةَااحَميدَةَ..
+خدايابنمايانبهمنآنجمالِارجمند
وآنپيشانىنورانىپسنديدهرا..🌱
#اللهمعجللولیڪالفرج🤍
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
「🪴✨」
-میگفت..
زمانیبرسدکهمامحتاجِگفتنِیکلاالهالاالله
ومحتاجِگفتنِیکاستغفراللهمیشویم!
ودیگربهمافرصتنمیدهند؛
مواظبِازدسترفتنِفرصتهاباشیم:)💚
#آیتاللهقاضیطباطبایی✨
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه آدم امام زمانی.....
چله#۱تسبیح
(استغفرالله ربی و اتوب الیه)
روز: دوازدهم
به نیت شهیدان:
#نویدصفری
#رسول_خلیلی
#بابک_نوری
هدیه به امام زمان (عج)
کانال رسمی شهید نوید صفری❤️🩹
🎙 #کلیپ_صوتی | اصلاح مدرسه؛ علاج مشکلات اساسی
✏️ حضرت آیتالله خامنهای: «عبور از گردنههای دشوار پیشرفت ــ که ما دنبال پیشرفت همهجانبهی کشور هستیم و در این مسیر گردنههای دشواری وجود دارد ــ بدون کمک آموزشوپرورش ممکن نیست. امروز از زبان صاحبنظران و صاحبان تخصّص در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتّی سیاسی، انسان میشنود که وقتی راجع به مشکلات اساسی و گرههای سخت کشور بحث میشود، علاج کار را در مدرسه جستجو میکنند... این را متخصّصین میگویند، این را صاحبنظران میگویند ... چارهی کار در اصلاح مدرسه است، در برنامهریزی درست برای مدرسه و برای جوان و نوجوان است.» ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
🔹 رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب کلیپ صوتی «اصلاح مدرسه؛ علاج مشکلات اساسی» را منتشر میکند
🎧 بشنوید👇
وقتۍبدنیااومد؎
توگریہڪرد؎؛بقیہخندیدن
حالایجور؎زندگیڪن
ڪهموقعمرگتهمہگریهڪننتوبخند؎
درستمثلشهدا..(:
#حاج_حسین_یکتا🌱
امام علی عليه السلام:
الإعجابُ يَمنَعُ الازدِيادَ؛
خودپسندى و غرور، مانع پيشرفت و كمال است.
نهج البلاغه : حکمت ۱۶۷
https://eitaa.com/Navid_safare ☘️