#جبهه یک #زندگی قشنگ بود،
بسیاری از اوقات متوجه نمیشدی لباسهایت را چه کسی شسته، وقتی متوجه میشدی که روی بند افتاده و یا تا کرده و مرتب روی ساک و وسایل شخصی گذاشته شده... .
اگر چه ظاهرش رختشویی ست ...
اما روح و باطنش " تهذیب نفس " بود.
عملیات خیبر، جزیره مجنون
سال ۱۳۶۲
عکاس : محمود عبدالحسینی
🌷🌷🌷👇👇👇
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
نوید دلها 🫀🪖
همراهان گرامی🦋🌞 هرکس مایل بود توی این کار خیر شریک بشه برای دریافت شماره کارت به پیوی بنده مراجعه ک
بزرگواران هنوز هم وقت برای شریک شدن توی این کار خیر هست
حتی شده 1000ت
میتونید نذر خودتون رو ادا کنید
همراهان گرامی🦋🌞
هرکس مایل بود توی این کار خیر شریک بشه برای دریافت شماره کارت به پیوی بنده مراجعه کنه 🦋❤️
میدونید حتی 1000در این کار خیر شریک بشید🥰
@motahareh_sh
ان شاءالله قراره از این کتاب ها هم توی حرم حضرت معصومه و هم سر مزار شهید محسن حججی پخش بشه 🤩😍♥️💝
ان شاءالله اگر پک های کتاب زیاد شدن سر مزار شهید نوید صفری هم میدیم برای پخش🥺🤩🥰
تا الان 6تا کتاب سر مزار شهید حججی پخش میشه
6تا کتاب حرم حضرت معصومه پخش میشه🤩🥺🥰
ان شاءالله اگر هنوز هزینه جمع شد سر مزار شهید نوید صفری پخش میشه
حتی شده با 1000ت توی این کار خیر شریک بشید
اجر تک تک شما عزیزان با خدا و شهید نوید صفری
ان شاءالله عاقبت بخیر بشین ❤️😎♥️
ان شاءالله عکس و فیلم گذاشته میشه ❤️🥰
شما هم میتونید هر مقداری دوست دارید واریز کنید
برای دریافت شماره کارت به آیدی زیر پیام بدید
@motahareh_sh
ان شاءالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشین
🌺💖🌺💖🌺
عاقبتتون بخیر 💐🎊
https://eitaa.com/Navid_safare
خاطرات راهیان نور
🌸 یادم هست در زمانی که برای راهیان نور به جنوب می رفتیم . من و هادی و چند نفر دیگر از بچه های مسجد، جزو خادمان دوکوهه بودیم. آنجا هم هادی دست از شیطنت بر نمی داشت.
🌺 مثلاً یکی از دوستان قدیمی من با کت و شلوار خیلی شیک آمده بود دوکوهه و می خواست با آب حوض دوکوهه وضو بگیرد . هادی رفت کنار این آقا و چند بار محکم با مشت زد توی آب!
🌸 سر تا پای این رفیق ما خیس شد. یک دفعه دوست قدیمی ما دوید که هادی را بگیرد و ادبش کند .
🌺 هادی با چهره ای مظلومانه شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن . این بنده خدا هم تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت .
🌸 شب وقتی توی اتاق ما آمد ، یکباره چشمانش از تعجب گرد شد . هادی داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف می زد ! ☺️😁
🌹 شهید محمد هادی ذوالفقاری🌹
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
کربلابهرفتننیست🚶🏾♂
بهشدنه(:!
اگربهرفتنبودشمرهمکربلاییبود . .
+شهیدآوینی
#السلامعلیكیااباعبدالله
_♥️♥️:♥️♥️_
خدا اون کسیو میبره لبه ی پرتگاه
که میدونه قدرت پرواز داره :)✨🍃
پرواز کن رفیق ....🦋🌱
اندڪیچشمهایترابہ
منقرضمیدهی!؟
میخواهمببینمدنیاراچگونہدیدی
ڪہازچشمتافتاد ... :)
#شهید_آرمان_علی_وردی
همیشہمیگفتڪھ:
زیباترینشھادترامیخواهم
یڪبارپرسیدم:
شھادتخودشزیباست؛
زیباترینشھادتچگونہاست؟!
درجوابگفت:
زیباترینشھادتایناستڪھ
جنـازھاےهمازانسـان
باقۍنمـاند((:✋🏼💔
-شھیدابراهیمهادے
#شهیدانه
#امام_زمان
بزرگیمیگفت:
همهمردمنسبتبههمدیگه #حق_الناس دارن!!
پرسیدمینیچیڪهنسبتبههم؟
فرمودنوقتییڪیزارمیزنه
تاامامزمانشروببینه.
یڪیمبیخیالدارهگناهمیڪنه!
اینبزرگترینحقالناسیهڪهباهرگناه...!
میفتهبهگردنمون(:💔"
حواسمونهستداریمچیڪارمیڪنیم؟
گاهـۍیڪنگاھحرامشھـٰادت
رابراۍڪسیڪہلیاقتشھـٰادتدارد،
سالھاعقبمیاندازد،چهبرسدبہڪسۍ
کههنوزلایقشھـٰادتبودنرانشانندادھ..(:
#شَھیدحـٰاجحُسِیـنخَـرازی
#شهیدانه
💛🕊
پِلاڪراازگردنشدرآورد...
گفتم:ازڪجـٰاتورابشنـٰاسند؟!
گفت:آنڪہبـٰایدبشنـٰاسد،میشنـٰاسد!
#شهیدانه✨️
میگنوَسطِیکعملیـات
یهودیدنحـٰاجقاسمدارنمیِرن...!
گفتن:حـٰاجیکـٌجامیری؟!
مـاموریتداریمـ
حـٰاجقاسمفـَرمٌودن:
ماموریتیمهمتراَزنمـازنداریم..!
_حواستباشه.✋🏻
پیروحاجقاسمبودنبهایننیستکههرشبساعت 1:20میزنیسـاعتبـهوقتِحـٰاجقـاسِـم ❗️
ببینحـٰاجیچیکـارکردڪـهحـاجقاسمشد!
❌همه در جبهه امروز مسئول هستیم ❌
جبهه امروز
🧱خاکریز ندارد🧱
لباس خاکی و نظامی ندارد
⚰️اما بمباران اعتقادی دارد ⚰️
📲گلوله های آن از جنس عکس 📲
و📱 نارنجک های آن از جنس فیلم و کلیپ هستد 📲
📍در این جنگ بزرگ ، جنگ رسانه
اگر شخصی از جبهه انقلاب تیر بخورد شهید نمیشود 🩸
🦠بلکه به دشمن روی می آورد 🦠
❌رسانه خیلی ها را جهنمی کرد ❌
#اگر بیدار هستی ، اطرافیانت را هم بیدار کن
دشمن به دنبال عادی سازی فضاست
اما درگیری بالا گرفته ....
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
چہاحساسقشنگیست
ڪہدرصبح☀️
یادِیڪخوبتوراغرقتمناسازد...😇🌸
#شهیدانہ/#شهیدنویدصفرۍ
#شهیدبابک_نوری
کانال رسمی شهید نوید صفری🍀💝
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت 22
بعد از تمام شدن کلاس با سارا رفتیم سمت پارک نزدیک دانشگاه روی یه نیمکت نشستیم
اصلا نمیدونستم چه جوری سر صحبت و باز کنم
توی دلم صد تا فوحش به امیر دادم
سارا: چیزی شده آیه؟
- هااا، اره نمیدونم چه جوری بگم
سارا: وااا مگه میخوای خواستگاری کنی که خجالت میکشی ..
- اره
سارا: چی؟
- این داداش خل و چلم نمیدونم تو رو کجا دیده که یک دل نه صد دل عاشقت شده ،الان کچلم کرده از صبح تا حالا صد بار زنگ زده یاد آوری کرد که باهات صحبت کنم
سارا ساکت شد و چیزی نگفت
خندیدم : یعنی میدونستم اینقدر با شنیدن این حرف خانم و با وقار میشی که هر روز اینو بهت میگفتم....
سارا: لووس
- خوب نظرت چیه ؟
سارا: در باره چی؟
- در باره جنگ جهانی ایران و عراق ..
خل جان ،خوب در باره این داداش عاشق من
سارا: خوب ،من که نمیشناس زیاد داداشت رو
- خوب خواستگاری و آشنایی بیشتر و واسه همین روزا گذاشتن دیگه ،بزار بیاد صحبتاتونو بکنین اگه خوشت نیومد ازش که با تیپا بندازینش بیرون ،اگه هم که خوشت اومد بگیرینش واسه خودتون من یه نفس راحت بکشم
سارا: دیونه ...
- به مامان بگم زنگ بزنه خونتون اجازه بگیره
( سارا سرشو پایین بردو با لبه مقنعه اش ور میرفت ،با دیدن لپ قرمزش زدم زیر خنده )
- یعنی نمردمو یکی از من خجالت کشید ،پاشو بریم که الان امیر تو حیاط خونه در حال رژه رفتنه و منتظر من
یه دربست گرفتم و رفتم سمت خونه
وقتی که رسیدم از ماشین پیاده شدم
از داخل حیاط خونه عمو اینا صدای بی بی می اومد
زنگ در و زدم معصومه در و باز کرد
معصوم: سلاام بر زنداداش آینده
- سلام
هولش دادم که برم تو حیاط خونه
معصومه: ببخشید کجا همینجوری سرت و انداختی پایین داری میری؟
- به تو چه؟ خونه عمومه
با دیدن بی بی که روی ایون نشسته بود ،دویدم سمتش و خودمو انداختم توی بغلش
- سلام بی بی جون خوبی؟
بی بی سرمو بوسید:
سلام عزیزم ،خسته نباشی مادر
- ممنون
معصومه: یه جور رفتی تو بغل بی بی انگار چند سالیه که ندیدیش ،زشته دختر ،داری عروس میشی اینکارا رو کمتر بکن
یه دمپایی نزدیکم بود پرت کردم سمتش که خورد تو سرش...
معصومه: آخ ..هدف گیریت هم خوبه ،بیچاره داداش بد بخت من...
با گفتن این حرفش خندم گرفت
که یه دفعه یه صدا از توی حیاط خونمون اومد
امیر: آیه ؟ ؟
- جانم
امیر: سه ساعته منتظرتماااا
- اخ اخ اخ ،یادم رفت الان میام
معصومه: چی شده؟
- بعدأ بهت میگم
بی بی: آیه مادر ،برو باز بیا اینجا
- باشه
معصومه:
ای خدااا ،لااقل یه کم ناز کن بعد بگو چشم
- فعلا من برم تا امیر سکته نکرده
بی بی رو بوسیدم و رفتم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸