🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#نگاه_خدا 💗
قسمت45
دو سه روز گذشت و از فردا باید میرفتم دانشگاه
صبح یا صدای زنگ گوشیم بیدار شدم
نگاه کردم عاطفه بود -الوووو
عاطی: یعنی من دستم بهت برسه پوستت و میکنم
- باز چی شده
عاطی: دو روزه برگشتی ،اطلاع نمیدی ،ترسیدی بیام دنبال سوغاتیم
- شرمنده خسته بودم حوصله کسی و نداشتم
عاطی: الان من شدم کسی؟ باشه اشکال نداره - قهر نکن دیگه ،اتفاقن کارت داشتم میخواستم ببینمت
عاطی: فعلن که وقت ندارم ،زنگ بزن از منشیم وقت بگیر
- حتمن منشیت هم آقا سیده!
عاطی: نه خیری ایشون رییس هستن - ای مرد زلیل
عاطی: پنجشنبه میام دنبالت با هم بریم بیرون ،سوغاتیمو هم همرات بیار باز نگم - باشه بابا تو منو کشتی بلند شدم لباسامو پوشیدم ،سوار ماشین شدم و رفتم دانشگاه ،دانشگاه خلوت بود ،رفتم سر کلاس ، فک کنم ۱۲ نفر بودیم
خیلی غیبت داشتن
کلاسم که تمام شد رفتم داخل کافه دانشگاه یه کیک و نسکافه خردیم رفتم روی یه میز نشستم
که گوشیم زنگ خورد
خاله زهرا بود، حتمن اونم فهمیده برگشتیم - سلام خاله جون خوبین؟
خاله زهرا: سلام عزیزم ،رسیدن به خیر ،سفر خوش گذشت؟
- عالی بود
خاله زهرا: سارا جان میخواستم بگم واسه پنجشنبه میخوایم بریم خاستگاری ،عروس خانم تاکید کردن حتمن تو هم باید باشی ،،میای دیگه - اره خاله جون میام
خاله زهرا: قربون دختره فهمیدم برم - کاری ندارین خاله جون من باید برم سر کلاسم
خاله زهرا: نه عزیزم برو به سلامت
الان اینو چیکارش کنم ،به عاطفه چی بگم
دوسه روز گذشت و با غیبت یاسری خیلی خوشحال بودم ،که لااقل یه کم ذهنم اروم تره.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#نگاه_خدا 💗
قسمت46
پنجشنبه صبح زود بیدار شدم چون میدونستم عاطفه زود میاد دنبالم
رفتم حمام دوش گرفتم
لباسمو پوشیدم
رفتم پایین یه کم صبحانه خوردم که صدا زنگ آیفون و شنیدم ، رفتم دیدم عاطفه است
درو باز کردم
کیفمو برداشتم ،سوغاتی عاطی رو هم گرفتم رفتم ( سوار ماشین شدم با عاطفه روبوسی کردم )
- بفرما اینم سوغاتی شما
عاطی: ای واااییی چرا زحمت کشیدی ما که راضی نبودیم...
- خوبه حالا اگه نمیآوردم دارم میزدی
عاطی: اره واقعن ،کجا بریم - نمیدونم یه جا بریم زود برگردیم که امشب میخوایم بریم خاستگاری
عاطی: واییی بادا بادا مبارک بادا ،ایشالله خاستگاری تو - کوفت
عاطی: پس بریم اول گلزار - باشه بریم
رسیدیم بهشت زهرا من رفتم سمت مزار مامان فاطمه ،عاطی هم اومد یه فاتحه ای خوند و رفت سمت گلزار شهدا
نشستم کنار قبر ،سرمو گذاشتم روی سنگ ،و بغضمو شکستمو گریه کردم ،واییی که چقدر خسته ام مامان ،ای کاش تو بودی و من رفته بودم ،حتمن میدونی امشب چه خبره ،ای کاش قلبم وایسته و نرم به این خاستگاری
حرفام که تمام شد رفتم سمت گلزار
دیدم عاطفه مثل همیشه نشسته داره درد و دل میکنه برگشتم چشمم به شهید گمنام خورد ..شهیدی که دورو اطرافش همه اسم و نشان داشتن ولی این شهید بی نام نشان بود ...
رفتم نزدیک سنگ قبرش نشستم ، میگن که شماها زنده این راسته؟
چرا خواستی بی نام و نشان باشی؟
چرا دوست نداشتی مثل بقیه عکست روی سنگ باشع؟ مادر نداشتی؟
مادرت دل نداشت؟
چه طور حاضر شدی چشم به راهش نگه داری؟
سرمو گذاشتم روی سنگ وگریه ام شدت گرفت؟ نمیدونم دلم به حال تو گریه میکنه یا دلم به حال بدبختی های خودم
یه دفعه چشمم به یه کفش مردانه افتاد
سرمو برداشتمو و از جام بلند شدم
رومو برگردوندم ،چشم هامو زبونم قفل شده بود اینجا چیکار میکرد کاظمی بود ( سرش پایین بود) برام خیلی عجیب بود
گفت: ببخشید میشه برید کنار من بشینم اینجا
منم ازش فاصله گرفتم
نگاه کردم از جیبش یه قرآن کوچیکی درآورد شروع کرد به خوندن ...
عاطی: سارا اینجایی کل مزارو گشتم بیا بریم دیر میشه (عاطفه ،دستمو گرفت و از اونجا دور شدم)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برای با شهدا بودن بهانہ زیاد است؛
بهاے این #بهانہها،
همنفس شدن است با شهدایی
ڪہ روزگاری در این #خاڪ زیستہ اند...
#لحظههاتون_شهدایی
#آقانوید🥀
#آقارسول🥀
مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه🖤
#استغفار 70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(22)
📌بـه نیـابت از شهـید#سیدمرتضی_آوینی
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ وَاجَهْتُكَ بِهِ وَ قَدْ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ تَرَانِي عَلَيْهِ وَ أُغْفِلْتُ أَنْ أَتُوبَ إِلَيْكَ مِنْهُ وَ أُنْسِيتُ أَنْ أَسْتَغْفِرَكَ لَهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
معنــی❤️🔥📌
بند 22: بار خدایا! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با آن روبرو شدم و یقین داشتم که تو مرا در آن حال می بینی و غافل شدم که از آن توبه کنم و فراموش کردم که از آن استغفار نمایم پس بر محمد و آل محمد (ص) درود فرست و اینگونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان.
Shab09Ramazan1400[03].mp3
3.45M
استغفار 70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(22)
📌بـه نیـابت از شهـید#سیدمرتضی_آوینی
بـه وقـت#استغـفـار🌱
هدایت شده از امامزادگان عشق | کـتـاب
اینم نذر یکی از بزرگواران 😍🙏
ان شاءالله حاجت روا 🙏
ممنون از اعتماد شما 🌸
https://eitaa.com/Pack_martyrs
نوید دلها 🫀🪖
سلام رفقااااااای شهید نوید 🌱 📌قصد داریم توی این ایام فاطمیه به نیابت از شهید نوید هدیه به حضرت زهرا
رفقاااا اندازه ی ۳۰۰ هزار تومان کم داریم اگر کسی مایل به همکاری هست درخدمتم برای دریافت شماره کارت به آیدی بالا پیام بدید
#تلنگر 🖤
⚠️ای انسان؛ یادت باشد؛
اگر وارد دوزخ شدی🌋،از
" تلخـــی عذاب"
به خداشکایت نکن⛔️
این همان
" شــیرینی گناهی"
است که دردنیا ازآن
لذت میبردی ..!!!
اللهم عجل لولیک الفرج یعنی گناه نکیم⛔️
جـٰانمیدهَـماَزحَسـرَتدیدـٰارچۅنصُبح،
بـٰاشَدڪِہچۅخـۅرشیددِرخشـٰانبِدرآیَـد♥️
#شهیدانه
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
💌 به این کبوتر
یه پیغام بده که
برسونه به امام رضا(علیه السلام)...❤️
دستت رو که بذاری روی قلبت،
صدات به حرم میرسه...☺️
السلامعلیكیاعلیابنموسیالرضا♥️
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
اينقدر قوى باش، كه بدونى بايد بعضى چيزها رو رها كنى، و اينقدر صبور باش، كه بدونى بايد براى اون چيزى كه لياقتت هست، صبر كنى.🧊🩵
| 🕯|
🥀✨⊱ #برادر_شهیدم🕊
🌷
صبــح که میشود،
باز کبوتر دلمان ،
پَر می کشد 🕊
به بامِ یاد تو ...
ای شهید...🕊
🌹#صبـحتون_شهـدایـی
#شهید_آنلاین
هدایت شده از امامزادگان عشق | کـتـاب
راستیییییی رفقاااا اگر کسی دوست داره توی این ایام فاطمیه نذری یا محصولی نذر کنه ما میتونیم به نیتش مسابقه برگزار کنیم یا هدیه بدیم😍👇🏻💚
@motahareh_sh
📌رفقاااااا ان شاالله چند روز دیگه چله زیارت عاشورا به نیابت از شهید نوید و چند شهید دیگه هدیه به امام حسین علیه السلام برگزار میشه❤️🔥😍
توی این کانال برگزار میشه🖤
🌷مراسم وداع با پیکر پاک شهید مدافع حرم علی آقا عبداللهی🌷
📆 صبح روز دوشنبه مورخ ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۲
📍مسیر تشیع:
درب دانشجویی ورودی خواهران و برادران ، به سمت درب شرقی(درب ماشین رو) ، مزار شهدای گمنام واحد ، نمازخانه دانشگاه یادگار امام خمینی(ره)
📌مراسم سخنرانی و عزاداری در نمازخانه واحد برگزار میگردد
🔸 پاسدار شهید علی آقاعبداللهی در سال 1394 در خانطومان سوریه به شهادت رسید و بعد از هشت سال پیکر مطهرش شناسایی و به کشور بازگشت
📌 کمیته دانشجویی استقبال از پیکر شهید علی آقاعبداللهی
🆔@basiji_yadegar
نوید دلها 🫀🪖
🌷مراسم وداع با پیکر پاک شهید مدافع حرم علی آقا عبداللهی🌷 📆 صبح روز دوشنبه مورخ ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۲ 📍
رفقا اگر میتونین حتما تشریف بیارین 😊🌹