eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت ﴿ لبخند بهشتی﴾😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان_لبخند_بهشتی 💖 نویسنده: میم بانو قسمت نهم سوگل دستی روی شانه ام میکشد _کجا رفتی یهو؟ +همینجام _میگم نورا یه سوال بپرسم؟ +بپرس عزیزم راحت باش _میگم تو این مدت خواهر یا برادر دار نشدی ؟ +یه بار داشتم میشدم ولی نشد . یکسال بعد از قطع رابطه با شما مامانم حامله شد . بعداز چهار ماه رفتیم برای سونو گرافی گفتن بچه دختره ، قرار بود اسمشو بزاریم نبات ولی حدودا ۱۰ روز بعد از سونو گرافی بچه افتاد . نگاه غمگینش را به صورتم میدوزد _آخی چه بد شد لبخند تلخی میزنم +حتما خواست خدا بوده _ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم +نه بابا این چه حرفیه . حالا تو بقیه ی ماجرا رو تعریف کن . سوگل سیبی از توی ظرف بر میدارد و شروع به پوست کندن میکند _آره داشتم برات میگفتم . شهروز و شهریارم اخلاقاشون مثل قبل بود +میدونی الان شهروز و شهریار چند سالشونه؟ من فقط یادم که شهروز همسن داداشت بود ولی نمیدونم چند سالشه _شهروز ۲۳ سالشه شهریارم ۲۱ سالشه . میدونی من واقعا باورم نمیشه این دوتا باهم برادرن . شهریار انقدر مهربون و خون گرمه . شهروز انقدر سرد و تلخه . دقیقا نقطه مقتبل هم هستن . شاید ..... باصدای خاله شیرین حرف سوگل نصفه کاره میماند _دخترا بیاید پایین آقا محسن و خانوادش اومدن. سوگل سیب نیمه پوست کنده را داخل ظرف میگذارد _ای بابا تازه داشتم گرم میشدم با خنده میگویم +بیا برو انقدر حرف نزن سوگل از در خارج میشود و رو به من میگوید _بیا دیگه سر تکان میدهم +باشه یه لحظه صبر کن کیفم را از روی جالباسی پایین می آورم و چادر رنگی ام را از آن بیرون میکشم . چادر کاراملی تیره رنگی که روی آن گل های ریز و درشت طلایی نقش بسته اند . چادر را به آرامی روی سرم می اندازم و به سمت سوگل میروم +خب دیگه بریم 🌿🌸🌿 《مطمئنم آسمان هم وامدار چشم اوست موج را باید که با گیسوی او تفسیر کرد》 سامان رضایی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان لبخند بهشتی 💖 نویسنده: میم بانو قسمت دهم سوگل لبخند نمکینی میزند _به به چه چادر قشنگی +قابل نداره عزیزم _خیلی ممنون به سر صاحبش قشنگه +ممنونم هر دو باهم از پله ها پایین میرویم . جلوی در ورودی برای استقبال می ایستیم . ابتدا عمو محسن وارد میشود . هنوز هم هیکلی و چهار شانه است . صورت سفید و چشم های آبی اش اورا به اروپایی ها شبه میکند . این ویژگی هارا از بابا رضا به ارث برده است . موهای جو گندمی اش را به یک سمت شانه زده . کت شلوار طوسی رنگی با بلیز آبی به تن کرده . +سلام عمو _سلام عمو جان خوبی ؟ +خیلی ممنون شما خوبید _شکر خدا با گفتن جمله آخرش با سرعت از کنارم میگذرد . درست مثل گذشته سرد و مغرور است . بعد از عمو به سمت بهاره میروم . صورت سفید و استخوانی اش با بینی عملی و چشم های ریزش تناسب دارد . کمی از موهای طلایی اش از روسری مشکیش بیرون زده . مانتوی خوش دوخت سبز تیره ی بلندی به تن کرده که اندام لاغر و ترکیه ای اش را زیباتر نشان میدهد . لبخند تصنعی میزنم +سلام بهاره خانم خوش اومدین _سلام خانم . خیلی ممنون ازبچگی هم نمیتوانستم به بهاره بگویم خاله . نه من میتوانستم نه سوگل و سجاد . همیشه ساکت و کم حرف بود . کاری به کسی نداشت اما به قول معروف اگر پا روی دمش بگزاری خوب بلد است از خجالتت در بیاید . از فکر بیرون می آیم و سرم را بلند میکنم . با دیدن شهروز همیشه مغرور و پوزخند های گوشه ی لبش اوقاتم تلخ میشود . 🌿🌸🌿 《یک نفر ای کاش میشد مینشست و میشنید تا بگویم چشم آهویش چه با این شیر کرد》 سامان رضایی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﹝خوشبخٺآنھ خـدآ خیلۍ‌بزࢪگٺࢪازدݪوآپسۍها؎ مآهسٺ🌿🌧﹞ -آࢪوم‌تکـࢪاࢪکن‌باخودٺ یہ‌خدایی‌هسٺ‌،دوسِٺ‌داࢪھ
یکی از بزرگواران ان شاءالله همه حاجت روا بشن ❤️🌱✨ https://eitaa.com/Navid_safare
و هرگز کسی که دعا می‌کند ؛ هلاک نخواهد شد! . . .🌱✨ ـ پیامبر‌اکرم‌(ص)
میگفت‌کہ: مادرقبالِ‌تمام‌کسانی‌‌کہ‌راه‌‌کج‌میروند مسئولیم،حق‌نداریم‌با‌آنها‌برخورد‌تندکنیم..! ازکجامعلوم‌کہ‌ما‌در‌انحراف‌اینهانقش‌ نداشته‌باشیم...!!🙃🖐🏻 «شهیدابراهیم‌همت»"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{🌦🍁} امیــر الـمؤمـنین : دزدتـرین دزد هـا کـسی اسـت کـِــ از نمــاز خـود بـــدزدد... ٰٖ🍃 «یعنی آن را به طور کامل به جا نیاورد» ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ نماز
دعای فرج بخوان دعا اثر دارد... به نیابت از رفیق هدیه به(ع) •┄═•🌤•═┄• https://eitaa.com/Navid_safare •┄═•🌤•═┄•