سیدعلی دعاء شکرانیه.mp3
21.26M
#دعای_ششم #صحیفه #سجادیه...
متن دعا و ترجمه 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/127
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارتجامعهکبیره۩علیفانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا
📖 #زیارت صوتی #جامعه_کبیره
بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است
🎙 با نوای علی فانی
متن دعای جامعه کبیره👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/91
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعایعدیله۩اباذرحلواجی.mp3
5.76M
💀 #دعای_عدیله
عدیله به هنگام مرگ یعنى عدول کردن از حق به سوى باطل بهگاه جان دادن، و عدول از حق چنین است که شیطان هنگام مرگ نزد انسان حاضر مىشود و او را وسوسه کرده و نسبت به باورهاى دینى به شک مىاندازد، تا جایى که او را از مدار ایمان بیرون کند و به همین دلیل است که در دعاها از این عدول به خدا پناه برده شده.
این دعا توصیه شده که وقتی فرد در صحت و سلامتی است خوانده بشود و فرد یک دوره با خلوص اعتقاداتش را مرور بکند و این دعا را بعنوان امانت به خدا بسپارد که در هنگام سختی پروردگار آن را به او برگرداند. همچنین خواندن این دعا را بر بالین محتضر سفارش شده است که بخوانید بخصوص اگر شخص محتضر هم بتواند آنرا بخواند و دنبال بکند. این دعا در مفاتیح قبل از دعای جوشن کبیر است .
📌 کلمهی عدیله به معنی عدول از حق به باطل است. برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد این دعا خوانده می شود. یعنی این دعا مانع ازعدول به سمت باطل بشود.
🎤 با صدای اباذر حلواجی
متن دعا و ترجمه👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/253
♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعایجوشنصغیر۩سماواتی.mp3
13.72M
💠 دعای #جوشن_صغیر
🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی
لینک دسترسی به 📖 #متن_زیارت👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/265
#متن_دعای_جوشن_صغیر
#با_ترجمه_فارسی 👇👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/286
سلام عزیزان،
#جوشن_صغیر در جنگ ۴۰ روزه اسرائیل ،را #حاج_قاسم توصیه کردند،
اگر بتونید، لطف کنید و نشر دهید،اجرتون با خداوند منان.
غزه زیر آتیش شیاطین هست😢
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#الله_اکبر
♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#حــسیــن_جــان
ڪاش روزی بشوم ڪفتر بین الحرمین
بـوسه باران بڪنم مرمر بین الحرمین
صبحـها از سرِ سـجاده سـلامٺ ڪردم
تا نگاهم ڪنی ای سَرور بین الحرمین
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
#صبحم_بنامتان🌤
#صبحتون_حسینی 🌹
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم 😍✋
هرچهمیخواهیبکشامانکشدامنزمن
ایحبیب ایآشنا ایحضرت یابنالحسن
هرچه میگویی بگو اما نگو دیگر نیــــا
منتقـم تعجیل کن با ذکـر یا زهـرا بیــــا
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_5780412478697506682.mp3
5.06M
🎤" محمدحسين پويانفر "
•آقـاجـانمچقدرتنهایۍ♡•
•••أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج•••
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✍رهبر انقلاب :
به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم.
#رهبرانه
#امام_خامنه_ای
#حضرت_آقا
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ریحانه
مےگویند براے شناختـ دختر
مادرش را باید دید
من دختر فاطمـہ(س)ام❤
از مادرم آموختہام
نامحرمـ بودن
بہ چشم بینا نیستـ؛
مادرم را اگرشناختے
تمام دختران پاڪ سرزمینمـ را
خواهےشناختـ
#حجاب
#چادر
#عفاف
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#صلیاللهعلیکیافاطمهالزهرا
در مدینه ماتمی چون ماتم زهرا نبود
چون به گلزار نبی جز یک گل زیبا نبود
در تمام زندگی داغی برای مرتضی
سخت تر از داغ آن صدیقه ی کبری نبود
#ادرکنییاسیدتی
#امام_زمان عج
#ایام_فاطمیه
#الـسلامعلیڪیاصدیقهالشهیده
#الـسلامعلیڪیاامیرالمؤمنینع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
YEKNET.IR - zamine 2 - fatemie 2 - 1402 - sibsorkhi.mp3
12.36M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴تو سپاهم بودی یار علی
🌴آمیبینی خورده گره کار علی
🎙 #حسین_سیب_سرخی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکرروز👆
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نمازرابخواندخدااورا
دردرجه پیغمبران صالحین وشهداقراردهد
[۴رڪعت ودرهررڪعت
حمد،توحید،آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍
⚡عصبانیت و فریاد شاعر کرمانشاهی نسبت به عملکرد برخی مسئولان ،
دیدار سال قبل با رهبری ،
❗حرفهایی زد که شاید کمتر شنیده باشید.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
45.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠امام خامنه ای حفظه الله:
🇮🇷ملت ایران عاشق مبارزه با صهیونیست هاست🇮🇷
#نماهنگ_آماده_ایم✌️
🎙کاری دیگر از گروه جهادی《هتنا》در محکومیت جنایات رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی و تجدید بیعت با رهبر عزیزتر از جانمان❤️
#طوفان_الاقصی🌪
#امام_زمان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬#کلیپ | #استاد_شجاعی
⛔️✘ دروغهایی که اینهمه سالها گفتن، خدا یه شبه آبروشون و برد!
🚦حالا این تازه اول ماجراست .
#طوفان_الاقصی🌪
#امام_زمان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨کلیپ جدید گردانهای قسام تحت عنوان
🔥"تل آویو در آتش میسوزد.... و قدس آزاد خواهد شد"✊🏻
#طوفان_الاقصی🌪
#امام_زمان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸
🇸🇦
🚦 زنان در غزه VS مردان در ریاض
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#رمان_محمد_مهدی 62 و 63 🔰تا اینکه خانم معلم اومد سمت من و ساسان ! دیگه داشتم از هیجان می مردم، قلب
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#رمان_محمد_مهدی 62 و 63 🔰تا اینکه خانم معلم اومد سمت من و ساسان ! دیگه داشتم از هیجان می مردم، قلب
#رمان_محمد_مهدی 64 و 65
🔰تا اینکه پدرم گفت چه خبر::.مدرسه؟
چه خبر ازجواب سوال خانم معلم؟
🌀 گفتم باباجون من و ساسان بهترین جواب ها رو دادیم،خانم معلم هم یک دونه جایزه در نظر گرفته بود،گفت که جواب ساسان بهتر بود و جایزه رو به ساسان داد
✳️ بابا هادی : پس بگو، پس برای همین ناراحتی! چون جایزه رو نگرفتی ناراحتی!!
💠 گفتم نه باباجون،نه ،اتفاقا جایزه به دست من به ساسان داده شد،اما دوتا سوال عجیب منو درگیر کرده
یکی اینکه ساسان اون جواب رو از کجا گرفت
دوم این که واقعا جواب من بهتر بود، خود خانم معلم هم فهمید، اما چرا جایزه رو به ساسان داد؟؟
من فقط جواب همین دوتا سوال رو میخوام، وگرنه جایزه رو که من خودم چندبار تو مدرسه گرفتم
✅ باباهادی: آره،درسته ،چرا از خودساسان نپرسیدی جواب رو چطور پیدا کرد؟
💠 گفتم آخه دیدم ناراحت میشه نپرسیدم،بنده خدا اینقدر از گرفتن جایزه ذوف داشت که دیگه نخواستم با این سوالات، ناراحتش کنم
🔰سر ناهار،مامان جون هم همین سوال بابا رو از من پرسید
من براش توضیح دادم و گفتم که خانم معلم جواب ساسان رو بهتر تشخیص داد
🌀یه مرتبه مامان گفت،پس جایزه به ساسان رسید!
اما همینکه خانم معلم جایزه رو از طریق شما به ساسان داد،خودش کلی ارزش داشت
❇️ من با تعجب به مامان گفتم شما از کجا می دونید؟
شما از کجا خبردارید؟
بابا که وقتی اومد خونه چیزی به شما نگفت
شما از کجا می دونید من جایزه رو به ساسان دادم؟؟
🔰مامان جون یه نگاه همراه با لبخندی به بابا زد و گفت..
🔰مامان جون یه نگاه همراه با لبخندی به بابا زد و گفت،ما از خانم معلم خواستیم که جایزه رو به ساسان بده!!
💠محمد مهدی:چی ؟؟؟ شما ؟؟؟ شما و باباجون به خانم معلم گفتین؟؟؟مگه میشه؟؟؟ آخه چرا؟؟؟برای چی؟؟؟
🔰مامان :داستان داره عزیزم،الان ناهارتو بخور،بعدش برات میگیم،الان که..
💠 محمد مهدی :ببخشید مامان جان، میدونم وسط حرف کسی دیگه مخصوصا پدر و مادر پریدن، بی ادبیه،اما من طاقت ندارم، باید بدونم،باید بدونم شما چرا این کار رو کردین،باید بدونم، اگه ممکنه همین الان بگین،خواهش می کنم
🔰مامان :باشه عزیزم،باشه،ناراحتی نکن
من و پدرت از چند وقت پیش با خانم معلم شما صحبت کردیم درباره ساسان و وضع خانوادگی و علاقه ای که به دین داره،
اما خانواده ای داره که..
✳️ بعدش تصمیم گرفتیم قضیه رو با مادر ساسان در میون بذاریم که خودت به ما گفتی کمی اعتقادات داره و هرچند ظاهرش..اما بی اعتقاد نیست.کسیکه اینطوری باشه رو میشه کم کم به راه آورد
قرار شد خانم معلم به مادر ساسان زنگ بزنه و باهاش صحبت کنه
مادر ساسان اوایل مقاومت می کرد و اصلا روی خوش به این قضیه کمک کردن ما نشون نداد،اما خانم معلم خوب با زبان شیرین خودش اون رو قانع کرد که به انتخاب پسرتون احترام بگذارین، دوست داره درباره دین و خدا و امام زمان (عج) بیشتر بدونه،پس جلوش رو نگیرین
👌مادر ساسان بالاخره قبول کرد و خانم معلم هم هر چندروز یکبار به ما زنگ می زد و بعدش به مادر ساسان زنگ میزد و خلاصه در ارتباط بودیم تا اوضاع ساسان رو تو خونه بدونیم و بتونیم بهتر کمکش کنیم
به مادرش هم مشاوره می دادیم که چیکارکنه و چیکار نکنه
برای همین مادر ساسان،فعالیت های بیرون خونه خودش رو کمتر کرد و سعی میکنه بیشتر تو خونه باشه و مراقبت کنه از ساسان
❇️ تا اینکه این تکلیف رو خانم معلم به شماها داد که خدا رو چه کسی خلق کرده
من و پدرت دیدیم بهترین موقعیت هست برای روحیه دادن و تشویق ساسان
سریع به خانم معلم زنگ زدیم و جوابی که ساسان تو کلاس بهتون گفت رو به خانم معلم گفتیم که جواب خوبیه
چون نمی خواستیم جواب تو و ساسان،یکی باشه!
👈 بعدش خانم معلم به مادر ساسان زنگ زد و قضیه رو گفت،جوابی که بهش داده بودیم رو هم به مادر ساسان گفت و بهش تاکید کرد احمال زیاد ساسان که این روزها می بینه شما بیشتر خونه هستی و بیشتر مراقبش هستین،میاد و از شما راهنمایی میگیره برای جواب این سوال
شما همین جوابی که من بهتون گفتم رو بهش بگین
👌بعدش هم ساسان همون جواب رو اومد تو کلاس و برای شماها گفت
میخوای بگم چی گفت؟!!! علم غیب دارمااا 😊😊😊
🌀محمد مهدی :واقعا ؟؟؟؟ چقدر باحال و پلیسی !!!
من از همون اولش هم می دونستم این جواب رو نمیتونه خود ساسان پیدا کرده باشه
مطمئن بودم مادرش هم بهش کمک نکرده
باید از جایی گرفته باشه جواب رو
پس شما و خانم معلم این جواب رو بهش یاد دادین
🌀بابا :بله پسرم ،ما بودیم ،بعدش هم خود ما به خانم معلم پیشنهاد جایزه رو دادیم تا ساسان روحیه بگیره، و برای اینکه روحیه شما خراب نشه به خانم معلم گفتیم که جایزه رو از طریق شما به ساسان بده که بهترین دوستش هستی !!!
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#رمان_محمد_مهدی 64 و 65 🔰تا اینکه پدرم گفت چه خبر::.مدرسه؟ چه خبر ازجواب سوال خانم معلم؟ 🌀 گفتم با
#رمان_محمد_مهدی 66 و 67
👌 البته جایزه شما هم محفوظه و امروز با مادرت میریم بیرون و برات یه جایزه خوشگل می خریم، با انتخاب خودت!
🔰 سریع پریدم بغل بابا و مامان و بوسشون کردم ، ازشون تشکر کردم ، واقعا خوشحال شدم ، عالی بود
❇️ گفتم پس از این به بعد شما و خانم معلم هم مراقب ساسان هستید ، درسته؟
💠 مامان : ما و خانم معلم و خودت ، و مادر ساسان، اون هم قراره هم خودش روی اعتقادات خودش کار کنه و هم ساسان رو کمک کنه
❇️ از ته دل خندیدم و خوشحال شدم ، اما... اما...
یک مرتبه یاد سعید افتادم، گفتم ایکاش میشد برای اون هم کاری کرد
🌀 مامان : ناراحت نباش پسرم، بعد اون قضیه دائی منصور و دعوایی که با زندائی کرد ، بابا باهاش صحبت کرد، الحمدلله کمی بهتر شده و قراره هم دیگه به زندائی سخت گیری بیخود نکنه، و هم به دختردائی اجازه تحصیل دانشگاه بده
قرار شد زیر نظر بابا ، مطالعه هم بکنه و اطلاعات خودش رو بالاتر ببره
پس خیالت از سعید هم راحت!!!
✅ دوباره کنترل خودم رو از دست دادم و رفتم بابا و مامان رو بوسیدم و ازشون تشکر کردم
🔰 شب که داشتم می خوابیدم، از چند جهت خوشحال بودم
یکی اینکه بالاخره برای کمک به ساسان ، هم خانواده خودم، هم خانم معلم و هم مادر ساسان ، پای کار اومدن و قطعا میشه بهتر کمکش کرد
یکی اینکه سعید هم بالاخره از دست سخت گیری های پدرش خلاص شد و بهتر میتونه درس بخونه
یکی هم اینکه امروز یک هدیه خوب و قشنگ پدر و مادرم برام خریدن ، هدیه ای که خودم انتخابش کرده بودم
👈 کتابی که خیلی دوست داشتم بخونمش و داشته باشم
👈👈 کتاب قصههای چهارده معصوم ، تالیف یوسف درودگر 👉👉
👌 با این کتاب خوب، تونستم نکات خوب و قشنگی رو به صورت داستانی از اهل بیت (ع) یاد بگیرم
خدااااااااااااااااا جون ، ممنونتم.
✳️ پایان فصل دوم
شروع فصل سوم
💠 روز چهاردهم ماه عظیم شعبان بود ، شور و شوق عجیبی تو چهره همه مردم بود ،
هر کسی در هر لباسی و در هر شغل و با هر عقیده و ظاهری که داشت ، در حال خوشحالی بود و سعی میکرد یه گوشه از برپایی مراسمات و ایستگاه های صلواتی برای جشن نیمه شعبان رو بگیره و کمک کنه و کاری برای امام زمانش کرده باشه
✳️ یه پیرزنی با تمام خستگی و پیری و ضعف بدنی ، خودش رو به یکی از بچه ها که دستش بی سیم بود و به نظر می رسید مسئول یکی از ایستگاه های صلواتی هست رسوند و یه کتری خیلی کوچیک که دستش بود رو به اون آقا داد و بهش گفت پسرم
تو خونه یه ذره زعفران و شکر داشتم ، با همون شربت درست کردم ، میشه بین مردم پخشش کنید؟
شرمنده امام زمانم هستم، بیشتر از این نداشتم تو خونه ، یه زن تنها هستم
دیگه گریه اجازه نداد بقیه حرفش رو بزنه...
🌀 اون آقا با لبخند نشست تا هم قد اون پیر زن بشه،
با مهربونی تمام کتری رو از دستش گرفت
دست پیرزن که روی اون دستکش بود رو بوسید و تشکر کرد و گفت حتما همین الان جلوی چشم شما شربت رو می ریزیم توی لیوان ها و به مردم میدیم تا خیالتون راحت بشه
🔰 برق تو چشم های این پیرزن مهربون دیده میشد ، با دستهای لرزان خودش برای عاقبت بخیری این جوانها که پای کار امام زمان (عج) بودن دعا کرد و خوشحال از اینکه تونسته بود در حد وسع خودش کاری برای امام زمان (عج) انجام بده راهی منزل شد
💠 #محمد_مهدی و ساسان که هم دوران ابتدایی و متوسطه اول (راهنمایی) رو با هم تو یه مدرسه بودن ، با هماهنگی خانواده هاشون تو یه مدرسه متوسطه دوم (دبیرستان) هم ثبت نام کردن تا با هم باشن
تو این مدت کلی با هم دوست شده بودن و از همه چیز هم باخبر بودن
#محمد_مهدی تا میتونست تو این مدت از نظر دینی به ساسان کمک کرد و الان دیگه ساسان برای خودش یه پسر مودب با خدا و نماز خون شده بود
هروقت مسجد حاج آقا عسکری که کنار خونه #محمد_مهدی بود ، مراسم داشتند ، خودش رو می رسوند به اون مسجد و تو کارها کمک می کرد و پای منبر حاج اقا می نشست
ار بس حاج اقا بیان شیرینی داشت و تو همه صحبت هاش از امام زمان (عج) می گفت ، ساسان هم عاشقش شده بود و تو جلساتش شرکت می کرد
امشب بی قرار بود ،
چون حاج اقا بهش گفته بود حتما بیا تا هم تو مراسم شرکت کنی و هم اینکه سخنرانی مهمی درباره امام زمان (عج) دارم که به درد خودت و #محمد_مهدی میخوره
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#رمان_محمد_مهدی 66 و 67 👌 البته جایزه شما هم محفوظه و امروز با مادرت میریم بیرون و برات یه جایزه خ
#رمان_محمد_مهدی 68 و 69
💠 بالاخره شبی که همه منتظرش بودن فرار رسید
شب تولد امام زمان (عج)
✳️ برای آقا هادی این شب همیشه یک شب خاص بود، شب تولد کسی هست که فرزند خودش رو مدیون ایشون هست
تقریبا 15 سال قبل بود که با توسل به امام زمان (عج) ، مشکل بچه دار نشدنش حل شده بود و حالا سعی می کرد تا جان در بدن داره برای امام زمان (عج) کار کنه تا به نوعی ادب شکر کردن رو به جا آورده باشه
🔰 ساسان که از قبل با مادرش هماهنگ کرده بود ، بعد از مدرسه مستقیم رفت مسجد محله #محمد_مهدی تا به دیگران کمک کنه
حتی نهار هم منزل نرفت ، اما #محمد_مهدی که از خونه اومد مسجد و دید که ساسان با همون لباس مدرسه اومده ، فهمید که نباید نهار خورده باشه و سریع رفت خونه و براش غذا آورد
❇️ موقع غذا خوردن نشست کنارش و با هم راجع به کارهایی که باید بکنن و حاج اقا به عهده اونها گذاشته بود صحبت کردن
❇️ موقع اذان مغرب ، خوشحال از اینکه به خوبی کارهای خودشون رو انجام دادن و حاج آقا هم از اونها راضی بود، وضو گرفتن و رفتن برای نماز
🌀 بعد از نماز دوم ، بلند شدن که برن برای کارهای پذیرایی و تدارکات که حاج آقا بهشون گفت حتما تا نیم ساعت دیگه سخنرانی من شروع میشه کار خودتون رو تموم کنین
اگه هم تمام نشد به من بگین تا نیروی جایگزین بفرستم
اما حتما باشین
💠 پذیرایی به نحو احسن برگزار شد
یکی از همسایه ها که کنار دست آقا هادی نشسته بود به آقا هادی گفت این آقاپسر که همراه فرزند شماست ، کی هست؟
از بچه های محله ما نیست!
🔰 آقا هادی : درسته آقای حمیدی ، این آقا پسر از کلاس اول ابتدایی ، هم کلاسی و دوست #محمد_مهدی بود ، کلا تو همه این سال ها با هم بودن ، مادرش با خانم ما در ارتباط هست و هروقت بحث دینی یا سوالی پیش میاد به خانم ما زنگ میزنه و سوال میکنه
دوست داره بچش با تربیت دینی بزرگ بشه
آقای حمیدی: چرا خودشون کار خاصی نمی کنن؟ پدر این بچه مگه مذهبی نیست؟ مگه تو چه خانواده ای بزرگ شده؟
آقا هادی: مهم نیست، بگذریم، خدا همه ما رو هدایت کنه
🔰 تقریبا داشت سخنرانی شروع میشد که #محمد_مهدی و ساسان اومدن برای گوش دادن سخنرانی حاج آقا و رفتن جلو نشستن تا با همه توجه به صحبت های حاج آقا عسکری گوش بدن
حاج آقا صحبت های مهمی داشت...
🔰 حاج آقا ابتدای صحبتش به مردم گفت بلند بشن و همه رو به قبله و با احترام دعای سلامتی امام زمان (عج) رو زمزمه کنن
یک نکته مهم و البته مستحبی رو هم فرمودن و اینکه در مفاتیح نوشته شده قبل از شروع به خواندن دعای سلامتی ، ابتدا حمد خدا رو به جای بیارین که میشه با گفتن ذکر " الحمدلله رب العالمین " هم این کار را انجام داد
و بعدش صلوات بر پیامبر (ص) و اهل بیت پاک ایشون بفرستید و بعدش شروع به خواندن دعای سلامتی کنید
💠 حاج آقا صحبت خودش رو با یک حدیث شروع کرد
حدیثی زیبا و شریف از امام صادق (ع) :
" به امامت معرفت پیدا کن ، که اگر این چنین شد، تعجیل یا تاخیر امر ظهور به تو ضرری نمی رساند "
بعد هم فرمودن که منبع این حدیث ، کتاب کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق هست، جلد دوم ، باب احادیث امام صادق (ع)
✳️ تا اسم شیخ صدوق (ره) اومد ، آقا هادی تو چشم هاش اشک جمع شد
تقریبا 15 سال قبل بود که وقتی ناامید از منفی شدن آزمایش بارداری همسرش وارد حرم حضرت عبدالعظیم حسنی شده بود ، اونجا پای منبر سخنران که نشسته بود، از داستان تولد شیخ صدوق (ره) شنیده بود
عالمی که به دعای امام زمان (عج) متولد شده بود و همین داستان ، جرقه ای بود در ذهن آقا هادی که به امام زمان (عج) توسل کنه و مشکل بچه دار شدنش حل بشه
پس طبیعی بود که هر وقت اسم شیخ صدوق (ره) رو بشنوه، یه احساس خاصی بهش دست بده
❇️ حاج آقا عسکری صحبت هاش رو با توضیح معرفت به امام زمان (عج) شروع کرد
توضیح داد که معرفت با شناخت فرق میکنه
شناخت رو آدم میتونه از شناسنامه و تاریخ خوندن به دست بیاره ،
میتونه با یه ذره مطالعه اطلاعات شناسنامه ای و زندگی و نسب و سال تولد و... رو به دست بیاره
اما معرفت به دست آوردن به این سادگی ها نیست
معرفت یعنی شناخت عمیق
معرفت یعنی شناخت صفات و ویژگی ها
معرفت یعنی رسیدن به درجه اطاعت از مولا
معرفت یعنی گناه نکردن به خاطر مولا
معرفت یعنی تمام زندگی رو وقف مولا کردن
معرفت یعنی قبل هر حرکت و فعالیتی، رضای حضرت رو در نظر گرفتن
و...
🌀بعد که حاج آقا دید همه مردم دارن با دقت گوش میدن ، یه سوالی پرسید
راه به دست آوردن معرفت چیست؟؟
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#رمان_محمد_مهدی 68 و 69 💠 بالاخره شبی که همه منتظرش بودن فرار رسید شب تولد امام زمان (عج) ✳️ بر
#رمان_محمد_مهدی 70
🔰راه به دست آوردن معرفت چیست؟؟؟
👈 بعد بلافاصله یک مثالی زدند
گفتند من بعضی از شماها رو خیلی وقت هست که می شناسم
بعضی از شما عزیزان هم چندوقتی هست اومدین این محله و جز چندبار سلام علیک کردن ، دیدار دیگه ای با هم نداشتیم و اطلاعات زیادی هم ندارم
پس همه شماها رو یک جور و یک شکل و یک رتبه نمی شناسم
بعضی از شماها رو بیشتر و با دانستن ویژگی ها و صفات اخلاقی می شناسم
بعضی ها را فقط در حد اسم و اطلاعات ساده
❇️ اگر قصد داشته باشم این عزیزان رو بیشتر و بیشتر بشناسم باید باهاشون بیشتر رفت و آمد داشته باشم ، بیشتر برخورد داشته باشم تا بتونم صفت ها و ویژگی های اونها رو بدونم و شناخت کافی به دست بیارم
چند بار باید ما رو شام و نهار دعوت کنن خونه خودشون تا معرفت حاصل بشه 😊 ( همه خندیدند)
فقط با دانستن اطلاعات شناسنامه ای نمیشه شناخت کامل و عالی به دست آورد
👈 این فرمول برای همه صدق میکنه ،
حتی درباره پدر و مادر
بچه ای که 10 سالش هست با بچه ای که 20 سالش هست ، در میزان شناخت پدر و مادرشون با هم فرق دارن
👌 حالا برای چی من امشب روی منبر درباره بحث معرفت به امام زمان (عج) این مثال رو زدم؟
برای اینکه بگم درباره امام زمان (عج) هم بحث به همین ترتیب است
خیلی از ماها ، خودم رو عرض می کنم ، شناخت ما نسبت به امام زمان (عج) یک شناخت شناسنامه ای هست
نام خودشون
زمان تولد
محل تولد
نام پدر و مادر بزرگوارشون
اصل و نسب پاک ایشون
و... رو می دونیم و حفظ هستیم
اما درباره صفات و ویژگی های این امام عزیز چیز زیادی نمی دونیم
درحالیکه برای به دست آوردن معرفت ، باید بیشتر و بیشتر با صفت ها و ابعاد وجودی ایشون آشنا بشیم تا بهتر بشناسیمشون و بهتر معرفت کسب کنیم
شناخت شناسنامه ای ، معرفت زیاد کن نیست
تمام قاتلان اهل بیت (ع) نسبت به این عزیزان شناخت شناسنامه ای داشتند ، اما معرفت نداشتند
پس باید رفت به سمت کسب معرفت و شناخت ویژگی ها
حالا چطور و از کجا باید این رو به دست آورد؟
ادامه دارد.....
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
💠رفع #کدورت و #بازگشت #معشوق💠
چنانچه کسی از شما رنجیده خاطر گشته و قصد دارید او دوباره باز گردد.
1-شربتی تهیه کرده و
2-در آن گلاب و آب لیمو بریزید
3-روز پنج شنبه
4-در وقت نماز عصر
5-رو به قبله نشسته چشم ها را
ببندید
6-و 1400 مرتبه ذکر (یا وَدُودُ) را بگویید
سپس بر پیاله دمیده
7-و خود بنوشد یا به کسی که طالب آن شخص است بدهد تا بخورد و
چنانچه در بین ذکر مطلوب آمد ذکر را تعطیل نکند این عمل را در سه یا هفت روز تکرار کند مجرب است.
📚کنز الحسینی صفحه 30
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕