eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.9هزار دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱ رژ لب قرمز را بر لبانش کشید و نگاه دوباره‌ای به تصویر خود
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۲ به سرکوچه نگاهے انداخت با دیدن نازی و زهرا دستی برایشان تکان داد و سریع به سمتشان رفت نازی _ به به مهیا خانوم چطولی عسیسم مهیا یکی زد تو سر نازی _اینجوری حرف نزن بدم میاد با زهرا هم سلام و احوالپرسی کرد زهرا تو اکیپ سه نفره اشان ساکترین بود و نازی هم شیطون تر و شرتر _خب دخترا برنامه چیه کجا بریم ?? زهرا موهای طلایشو که از روسری بیرون انداخته بود را مرتب کرد و گفت _فردا تولد مامان جونمه میخوام برم براش ✨چادر نماز✨ بگیرم تا مهیا خواست تبریک بگه نازی شروع کرد به خندیدن _اخه دختره دیوونه چادر نماز هم شد کادو چقد بی‌سلیقه ای زهرا ناراحت ازش رو گرفت مهیا اخمی به نازی کرد و دستش را روی شانه ی زهرا گذاشت _اتفاقا خیلی هم قشنگه بیا بریم همین مغازه‌هایی که پیش مسجد هستن اونجا پیدا میشه با هم قدم می زدند و بی‌توجه به بقیه می خندیدند و تو سر و کله ی هم می زدند وارد مغازه ای شدند که یک پسر بسیجی پشت ویترین ایستاده بود که به احترامشون ایستاد نازی شروع کرد به تیکه انداختن زهرا هم با اخم خریدش را میکرد مهیا بی توجه به دخترا به سمت تسبیح ها رفت یکی از تسبیح ها که رنگش فیروزه‌ای بود نظرش را جلب کرد با دست لمسش کرد با صدای زهرا به خودش امد _قشنگه _اره خیلی زهرا با ذوق رو به پسره گفت همینو میبریم 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۲ به سرکوچه نگاهے انداخت با دیدن نازی و زهرا دستی برایشان
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۳ پسره مبارکه ای گفت و تسبیح زیبایی را همراه چادر به عنوان هدیه در کیسه گذاشت از مغازه خارج شدند چون نزدیک اذان بود خیابان شلوغ شده بود نازی هی غر میزد _نگانگا خودشو مذهبی نشون میده بعد تسبیح هدیه میده اقا ،اخ چقدر از اینا بدم میاد زهرا با ناراحتی گفت _چی شد مگه کار بدی نکرد مهیا حوصله ای برای شنیدن حرفهایشان نداشت میدانست نازی یکم زیادروی میکند ولی ترجیح می داد با او بحثی نکند به پارک محله رفتن که خلوت بود و به یاد بچگی سرسره بازی کردن و زهرا انها را به بستنی دعوت کرد هوا تاریک شده بود ترجیح دادن برگردن هر کدام به طرف خانه شان رفت مهیا تنها در پیاده رو شروع به قدم زدن کرد که با شنیدن صدای بوقی برگشت با دیدن چند پسر مزاحم اهی کشید با خود زمزمه ڪرد _اخه اینا دیگه چقدر خزن دیگه کی میاد اینجوری مخ زنی کنه بی توجه به حرف های چندش آورشان به راهش ادامه داد ولی انها بیخیال نمیشدند مهیا که کلافه شده بود تا برگشت که چیزی تحویلشان بدهد با صدای داد یک مردی به سمت صدا چرخید با دیدن صاحب صدا شکه شد 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📗کتاب امالی شیخ صدوق ره این روایت را آورده است : 💚علی علیه السلام از بدهکاری هایی که داشت خدمت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله شکایت کرد 🌹حضرت فرمود : علی جان ! این دعا را بخوان : 🍃اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ فَلَوْ كَانَ عَلَيْكَ مِثْلُ صَبِيرٍ دَيْناً قَضَى اللَّهُ عَنْكَ وَ صَبِيرٌ جَبَلٌ‏ بِالْيَمَنِ لَيْسَ بِالْيَمَنِ جَبَلٌ أَجَلَّ وَ لَا أَعْظَمَ مِنْه‏🍃 👈مداومت بعد از هر نماز 📚بحارالانوار ج ۹۲ ص ۳۰۱ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃🍂 و 🍃🍂 🖊 جهت دفع دشمنی که شرّش غیر مستقیم است مداومت بر ذکر شریف《یٰا حَسیب》نافع است Ⓜ️ نجات بخش گرفتاران ۲۸۴ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨هرڪس با ایمان 《سوره مبارڪہ تحریم》را بہ نیت زن بد زبان و بد اخلاق بخواند مطیع گردد✨ 📚 خواص الآیات، ص ۱۷۸ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸🍃جهت شدن 🍃🌸 🔸ختم مجرب جهت خانه دار شدن ۴۰ روز ... روزی 2 رکعت نماز میخونی مثل نماز صبح... هدیه به جناب مسلم بن عقیل علیه السلام می کنی بعد از اون 110 مرتبه صلوات میفرستی و باز هدیه میکنی به حضرت مسلم علیه السلام بهتره نمازهر روز در یک زمان مشخص خونده بشه مثلا صبح یا شب یا هر ساعتی که میتونید ان شأالله روا بشید.🤲 منابع: هزارویک ختم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✅ برای در مغازه: آیه شریفه فاستبشروا ببیعکم الذی .... (سوره توبه آخر آیه ۱۱۱) را در کاغذ سفید در بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب نوشته و در میان کالا قرار دهید و اگر مغازه دارد آن را به شباهنگ ترازوی خویش ببندد. 📚حاشیه خلاصةالاذکار /نسخه خطی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 🍂آیه شریفه ↡↡ ✨سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا ✨ به عدد ابجد اسم خودتان یا ....بهتر است از ابجد اسم امامان. استفاده شودتکرار کنید ↡↡ 110 بار به ابجد اسم حضرت علے (ع) ابجد اسم جوادالائمه 92... 👈 این عمل است 📒منبع : مخازن ج 1 ص 379 و 380 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| نداشتن حالِ صادقانه‌ی دعا برای ظهور، یکی از علامتهای یخ‌زدگی قلب هست. منبع:جلسه چهارم از مبحث استغاثه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
توصیف حالت استغاثه.mp3
10.81M
| بشنویم از توصیف حالت استغاثه‌ ! یا درحقیقت توصیف حالت یک قلب سالم. و مقایسه کنیم با احوالات قلب خودمان! @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
یاد خدا ۳۵.mp3
8.99M
مجموعه ۳۵ | √ بعضی از آدمها قادرند بیش از دیگران توجه خدا را جلب کنند! واکنش این آدمها در یک قسمت خاص از زندگی‌شان با بقیه فرق دارد! @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
01 Az Modava Ta Molaghat (1402-11-19) Kheymegah_ Karbala Mo`ala.mp3
22.87M
🔉 🔰 جلسه اول 📌 کمترین و بیشترین بهره‌برداری از زیارت 🔻مداوا؛ کمترین بهره‌ی زیارت [2:12] 🔺ملاقات؛ بیشترین بهره‌ی زیارت 🔻هم‌رنگ شدن و تأثیرپذیری قلبی؛ تأثیر عجیب نهفته در دیدارها و ارتباطات [3:27] 🔺شبیه شدن در اعمال، اخلاق و حتی صورت و شکل ظاهری؛ اثر توجه زیاد به یک شخص [4:47] 🔻امام هر چه دارد خدایی است [6:21] 🔺زیارت امام در واقع زیارت و ملاقاتِ خداست *فنا یا انقطاع؛ بالاترین درجه توجه و ملاقات خداوند [7:44] 🔻زیارت؛ میهمانِ دارایی امام شدن است [12:18] 🔺 تمام دارایی امام تنها یک چیز است؛ خدا *کمال توجه و ارتباط با خدای متعال در مناجات شعبانیه [14:59] *پیامبر اکرم (صل‌الله‌علیه‌وآله): هر کس امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت کند گویی خداوند را در عرش زیارت کرده است [16:32] *امام صادق (علیه‌السلام): آمرزش تمامی گناهان که چیزی نیست، زائر امام حسین (علیه‌السلام) گویی خداوند را در عرش زیارت کرده است [18:50] *عاشقانه حضرت ابراهیم (ع) هنگام جان دادن؛ جانم را تنها به خودِ او می‌سپارم [22:15] *لحظات شکوهمند انقطاع حضرت هاجر(س)؛ علت شکل‌گیری بسیاری از مناسک حج [24:04] *کربلا؛ سرزمینی که نقطه به نقطه‌اش حکایت‌گر انقطاع است [25:47] *هنگامه انقطاع امام حسین (علیه‌السلام) از اشبه‌الناس برسول الله [26:12] *بی توجهی عاشقان اباعبدالله (علیه‌السلام) به حور و قصور بهشتی [24:32] *تجربه نزدیک به مرگ؛ لذت شهدا از حضور در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) در بهشت [35:46] 📆 ١۴٠٢/۱۱/۱۹ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
032.mp3
15.91M
🟣 💠قسمت بیست و هفتم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
| 5 روز مانده تا انتخابات 🔹مردم میدان، ایران قوی را می‌سازند... 🔸همه 11 اسفند می‌آییم...✌️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
شرکت در ضربه مهلکی به براندازانی چون مصی علینژاد و سلطنت طلبان خارج کشوره
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄ @zohoreshgh ❣﷽❣ 🔴کشیدن طرح مسجد امام حسن توسط امام زمان (عج) 1⃣ ✳️جناب آقاى «احمد عسکرى کرمانشاهى» که از اخیار است نقل کرد: پنج شنبه اى در سال 1340 هجری شمسی بود، مشغول تعقیب نماز صبح بودم که در زدند. ✳️ رفتم بیرون دیدم، سه نفر جوان که هر سه میکانیک بودند با ماشین آمده اند گفتند: تقاضا داریم امروز پنجشنبه است با ما همراهى نمائید تا به مسجد جمکران مشرّف شویم، دعا کنیم، حاجت شرعى داریم. 💠اینجانب جلسه اى داشتم که جوان ها را در آن جمع مى کردم و نماز و قرآن به آنها تعلیم مى دادم، ♻️ این سه نفر جوان از همان جوان ها بودند. من از این پیشنهاد خجالت کشیدم، سرم را پائین انداختم و گفت: من چکاره ام بیایم دعا کنم بالاخره اصرار کردند، من هم دیدم نباید آنها را رد کنم، موافقت کردم، سوار ماشین شدیم و به سوى قم حرکت کردیم. ⚡️در جادّه تهران (نزدیک قم) ماشین خاموش شد. رفقا که هر سه میکانیک بودند پیاده شدند سه نفرى کاپوت ماشین را بالا زدند و مشغول تعمیر آن شدند، من از یک نفر آنها به نام على آقا، یک لیوان آب گرفتم که براى قضاى حاجت و تطهیر بروم. ☘وقتى داخل زمین هاى مسجد فعلى رفتم، ✨دیدم سیّدى بسیار زیبا و سفیدرو، ابروهایش کشیده، دندانهایش سفید و خالى بر صورت مبارکش بود، با لباس سفید و عباى نازک و نعلین زرد و عمّامه سبز مثل عمّامه خراسانی ها ایستاده و با نیزه اى که به قدر هشت متر بلند است؛ زمین را خط کشى مى نماید. 🔆در دل با خود خطاب به او گفتم: عمو زمان تانک و توپ و اتم است، نیزه را آورده اى چه کنى! برو دَرست را بخوان! 💥 رفتم براى قضاى حاجت نشستم، صدا زد: آقاى عسکرى آنجا ننشین اینجا را من خط کشیده ام مسجد است. 🌹من متوجّه نشدم که از کجا مرا مى شناسد، مانند بچّه اى که از بزرگتر اطاعت مى کند گفتم: چشم بلند شدم. فرمود: برو پشت آن بلندى. ✳️رفتم آنجا به خودم گفتم: سر سۆال را با او باز کنم بگویم آقاجان، سیّد، فرزند پیغمبر، برو درست را بخوان. سه سۆال پیش خود طرح کردم: 1⃣این مسجد را براى جنها مى سازى یا ملائکه که دو فرسخ از قم آمده اى بیرون زیر آفتاب نقشه مى کشى، درس نخوانده معمار شده اى؟ 2⃣هنوز مسجد نشده چرا در آن قضاى حاجت نکنم؟ 3⃣در این مسجد که مى سازى جنّ نماز مى خواند یا ملائکه؟ 🍃این پرسشها را پیش خود طرح کردم، 🔅 آمدم جلو سلام کردم بار اوّل او ابتدا به من سلام کرد نیزه را به زمین فرو برد و مرا به سینه گرفت، دستهایش سفید و نرم بود. چون این فکر را هم کرده بودم که با او مزاح کنم 🔵 چنانکه در تهران هر وقت سیّدى شلوغ مى کرد مى گفتم: مگر روز چهارشنبه است، هنوز عرض نکرده بودم، تبسّم کرد و فرمود: پنج شنبه است چهارشنبه نیست. 🌺 و فرمود: سه سۆالى را که دارى بگو، من متوجّه نشدم که قبل از اینکه سۆال کنم از مافى الضمیر من اطّلاع داد، گفتم: سیّد فرزند پیغمبر درس را ول کرده اى اوّل صبح آمده اى کنار جادّه، نمى گوئى در این زمان تانک و توپ است، نیزه به درد نمى خورد؛ دوست ودشمن مى آیند رد مى شوند برو دَرست را بخوان! 🌸خندید چشمش را انداخت به زمین فرمود: دارم نقشه مسجد مى کشم، گفتم: براى جنّ یا ملائکه؟ 🌸فرمود: براى آدمیزاد،اینجا آبادى مى شود. 💠گفتم: بفرمائید ببینم اینجا که مى خواستم قضاى حاجت کنم هنوز مسجد نشده است؟ 🌼فرمود: یکى از عزیزان فاطمه زهرا (علیها السّلام) در اینجا بر زمین افتاده وشهید شده است . من مربع مستطیل خط کشیده ام اینجا مى شود محراب اینجا که مى بینى قطرات خون است که مۆمنین مى ایستند. ⚡️اینجا که مى بینى مستراح مى شود اینجا دشمنان خدا و رسول به خاک افتاده اند. ✳️ همینطور که ایستاده بود برگشت و مرا هم برگرداند فرمود: اینجا مى شود حسینیّه و اشک از چشمانش جارى شد من هم بى اختیار گریه کردم.... ✍ادامه دارد... 📙تبیان،بخش مهدویت 📘کتاب پاسخ به ده پرسش،آیت الله صافی گلپایگانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄ @zohoreshgh ❣﷽❣ 🔴کشیدن طرح مسجد امام حسن توسط امام زمان عج 2⃣(قسمت آخر) 🌹فرمود: پشت اینجا مى شود کتابخانه تو کتابهایش را مى دهى؟ 💠 گفتم: پسر پیغمبر به سه شرط: شرط اوّل اینکه من زنده باشم. 🌹 فرمود: انشاء اللّه. شرط دوّم این است که اینجا مسجد شود . 🌹فرمود: بارک اللّه. شرط سوّم این است که به قدر استطاعت ولو یک کتاب شده براى اجراى امر تو پسر پیغمبر بیاورم؛ ولى خواهش مى کنم برو درست را بخوان آقاجان این هوا را از سرت دور کن! ☘خندید دو مرتبه مرا به سینه خود گرفت. ✳️گفتم: آخر نفرمودید اینجا را کى مى سازد؟ 🌹فرمود: ... یَدُ اللّه فَوْقَ اَیْدیهِمْ ... (سوره مبارکه فتح، آیه 10) ✳️گفتم: آقاجان من این قدر درس خوانده ام یعنى دست خدا بالاى همه دستهاست. 🌹 فرمود: آخر کار مى بینى وقتى ساخته شد به سازنده اش از قول من سلام برسان. در مرتبه دیگر هم مرا به سینه گرفت فرمود: خدا خیرت بدهد. 🔵من آمدم رسیدم سر جادّه دیدم ماشین راه افتاده است. گفتم: چه شده بود؟ گفتند: یک چوب کبریت گذاشتیم زیر این سیم وقتى آمدى درست شد. ☘گفتند: با کى حرف مى زدى؟ گفتم: مگر سیّد به این بزرگى را با نیزه ده مترى که دستش بود ندیدید! من با او حرف مى زدم. گفتند: کدام سیّد؟ خودم برگشتم دیدم سیّد نیست، زمین مثل کف دست پستى و بلندى نداشت و از هیچ کس هم خبرى نبود. 💠من یک تکانى خوردم آمدم توى ماشین نشستم، دیگر با آنها حرف نزدم به حرم حضرت معصومه (علیها السّلام) مشرّف شدیم نمى دانم چگونه نماز ظهر و عصر را خواندم. بالاخره آمدیم جمکران ناهار خوردیم؛ نماز خواندیم گیج بودم، ♻️ رفقا با من حرف مى زدند من نمى توانستم جوابشان را بدهم. در مسجد جمکران یک پیرمرد یک طرف من نشسته و یک جوان طرف دیگر، من هم وسط ناله مى کردم، گریه مى کردم، نماز مسجد جمکران را خواندم مى خواستم بعد از نماز به سجده بروم، صلوات را بخوانم، دیدم آقائى که بوى عطر مى داد فرمود: آقاى عسکرى سلام علیکم و نشست پهلوى من. 🌟تُن صدایش همان تُن صداى سیّد صبحى بود به من نصیحتى فرمود، رفتم به سجده ذکر صلوات را گفتم، دلم پیش آن آقا بود، سرم به سجده، گفتم سر بلند کنم بپرسم شما اهل کجا هستید؟ مرا از کجا مى شناسید؟ وقتى سر بلند کردم دیدم آقا نیست. ⚡️به پیرمرد گفتم: این آقا که با من حرف مى زد کجا رفت او را ندیدى؟ گفت: نه. از جوان پرسیدم او هم گفت: ندیدم. یک دفعه مثل این که زمین لرزه شد، تکان خوردم فهمیدم که حضرت مهدى (علیه السّلام)🌸 بوده است. 💥حالم بهم خورد رفقا مرا بردند آب به سر و رویم ریختند. گفتند: چه شده. خلاصه نماز را خواندیم و به سرعت به سوى تهران برگشتیم. 🌾یکى از علماى تهران را در اوّلین فرصت ملاقات کردم و ماجرا را براى ایشان تعریف کردم او خصوصیّات را از من پرسید. گفت: خود حضرت بوده اند حالا صبر کن اگر آنجا مسجد شد درست است. 🌴مدّتى قبل روزى پدر یکى از دوستان، فوت کرده بود به اتّفاق رفقا که در مسجد آن روز با من بودند جنازه او را آوردیم قم، به همان محل که رسیدیم دیدم در آن زمین دو پایه بالا رفته است، 🍃 خیلى بلند پرسیدم: اینجا چه مى سازند؟ گفتند: این مسجدى است به نام امام حسن مجتبى (علیه السّلام) که پسران حاج حسین سوهانى مى سازند ... 🌿 رفتم سوهان فروشى پسرهاى حاج حسین آقا، به پسر حاج حسین آقا گفتم: اینجا شما مسجدى مى سازید؟ گفت: نه، گفتم: این مسجد را کى مى سازد؟ گفت: حاج ید اللّه رجبیان... تا گفت: ید اللّه قلبم به تپش افتاد. 💥گفت: آقا چه شد؟ صندلى گذاشت نشستم خیس عرق شدم، با خود گفتم: یداللّه فوق ایدیهم. فهمیدم حاج یداللّه است ... من بعد از آنکه چهار صد جلد کتاب خریدارى کردم دوباره رفتم قم آدرس حاج یداللّه را پیدا کردم ... 🔷گفتم: از تهران آمده ام چهارصد جلد کتاب وقف این مسجد کرده ام کجا بیاورم. ♦️فرمود: شما از کجا این کار را کردید و چه آشنائى با ما دارید؟ … گفتم: پشت تلفن نمى شود. ایشان گفت: من اینطور قبول نمى کنم جریان را بگو. بالاخره جریان را گفتم وکتابها را تقدیم کردم، رفتم در مسجد هم دو رکعت نماز حضرت خواندم و گریه کردم. 🔵مسجد و حسینیّه را طبق نقشه اى که حضرت کشیده بودند حاج ید اللّه به من نشان داد و گفت: خدا خیرت بدهد تو به عهدت وفا کردی. 📙بخش مهدویت تبیان 📘کتاب پاسخ به ده پرسش. آیة اللّه صافى گلپایگانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد دلبری هست به هر حال به پا برخیزد لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است هر زمان از دِلِ پُر درد صدا برخیزد جرأتش نیست کسی حرف جهنم بزند گر پی کارِ گنهکار ز جا برخیزد تا به دستِ کرم تو به نوایی نرسد از سر راه محال است گدا برخیزد بر سر خاکم اگر آهوی تو گریه کند از تمام جگرم بانگ رضا برخیزد 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دیدن روی شما کاش میسر میشد شامِ هجرانِ شما کاش که آخر میشد بین ما "فاصله‌ها" فاصله انداخته‌اند کاش این فاصله با آمدنت سر میشد 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " (عج)🌺✨ ✨🌺✨ به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 متن دعا و طریقه خواندن نماز عج 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/102 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دیده ڪجایے ڪه نگارم رسید نور به چشمان خمارم رسید هر چه بگفتم زڪجا آمدی گفته و ناگفته ڪنارم رسید آمده گلگون ڪند این ڪوهسار با رخ تابان به قرارم رسید گوشه نشینم ڪه ببینم رخش تیر ِڪَمانش ، به شڪارم رسید رقص ڪنان خنده به لب دیدمش جان شدو بر حال نزارم رسید عشق اگر همره ِجانان شود شاید ازین گل به چنارم رسید روز جوانے درختان شده باد زدونامه‌ے یارم رسید غنچه به حڪم ید یزدان شڪفت از دل هر غنچه بهارم رسید میوه شدو روے درختان نشست چیدن این عشق ببارم رسید مردم دنیا همه خندان شدند صد گل زیبا به جوارم رسید شڪر خدا بوے بهاران رسد باخبرے خوش به‌دیارم رسید 🎊نیمه شعبان مبارک🎊 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_6003779451291174445.ogg
3.01M
آهنگ زیباے شیرازے ویژه نیمه شعبان اے شاه شاهان سلطان خوبان من چشم به راتم دروازه قران 🎊میلاد حضرت صاحب الزمان(عج) تبریک و تهنیت باد🎊 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
34.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 نماهنگ مهدوی"جان جهان" 🎙 با نوای تهیه شده در موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی (عج) @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد ...: 🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻 ( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀 🌺سلامتی امام زمان وتعجیل در ظهورش 🌺