﷽
✨صبحها مےکنم
ازعشق نگاهے بہ حسین
✨مےکنم باز از این
فاصلہ راهے بہ حسین
✨کردم امروز
سلامے ز سر دلتنگـے
✨مُردم از حسرت
ششگوشه الهےبہ حسین
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
اربعین نزدیک است،
و دل من بی تاب،
لحظه ها، غرق سراب،
دل ما را دریاب.
و تو را می طلبم، ای ارباب،
دل ما را دریاب،
به همین لحظه ناب،
بنمایی حرمت قسمت ما . . . .
#یا_ابا_عبداللہ_ع 🍃💚
#31_روز تا #اربعین🏴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_اربعین_اومده_و_دلا_پریشونه_میثم_مطیعی.mp3
11.62M
🔳 #زمینه احساسی #اربعین
🌴#اربعین اومده و دلا پریشونه
🌴عالمی برای تو بی سر و سامونه
🎙 #میثم_مطیعی
👌بسیار دلنشین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم 😍✋
تمام پنجره ها رو به آسمان باز است
ببار حضرت باران که فصل اعجاز است
کجا قدم زده ای تا ببوسم آنجا را
که بوسه بر اثر پایت عین پرواز است
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
چہ خوب گفت سیدمرتضیآوینے:
حزب اللہ اهـل
ولایت است و اهل
ولایت بودن دشوار است😌
پایمردے میخواهد و وفادارے.✌️
آقاجان انے سلمٌ لمن
سالمڪم وحربٌ لمن حاربڪم❤️
رهبـــرمســــیــدعلـــی
#جانم_فدای_رهبر
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سلام_حضرت_آقا
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃🌸 #ریحانه
❥ یـازهرا
دستم را بہ پرچمٺــ میگیرم
↫شبیہ رزمنده ها ڪہ دلشان گرم بود
بہ سربند #یازهرا...
گرماے دست مادر
آب میڪند یخ دنیا را...💚
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💙🍃
🍃🍁
#نمازویژه_روزپنجشنبہ
#نمازآرزوها....
✍آیتالله بهجت رحمهالله اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه میکرد و میفرمود: «آیتالله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را میخواند، هدیهاے براے او میرسید»
چهار رڪعت (دو نماز دورکعتی)
👈💎در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید
👈💎در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید
👈💎در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید
👈💎در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید
✨بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند
✨ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه میخواهد از خدا درخواست کند.
🌺🍃پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند🌺🍃
#غنی_شدن
🍃🌸 #روز_پنجشنبه
از براے مال و ثروت
۲ رڪعت نماز
و بعد "سوره یس" بخواند
و این عمل را تا ۳ روز انجام دهد
اکمل خواهد بود✨
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕯 #پنجشنبه است
🥀به یاد آنهایی
🥀که دیگر میان ما نیستند
🥀و هیچکس نمیتواند
🥀جایشان را در قلب ما پر کند
🥀نثار روح پدران و مادران آسمانی
🥀فرزندان خواهران وبرادران درگذشته
🥀و همه در گذشتگان بخوانیم
🕯#فاتحه و #صلوات
روحشون شاد یادشون گرامی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
± ثواب سوره یس برای اموات
حجت الاسلام #عالی🎙
#شادیروحاموات_الفاتحهمعالصلوات🖤
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ندای قـرآن و دعا📕
#دست_تقدیر ۳۹ #قسمت_سی_نهم🎬: مهدیس نگاهی به مادرش کرد و گفت: مامان جان! الان که وقت این حرفا نیست و
#دست_تقدیر ۴۰
#قسمت_چهلم 🎬:
عاقد که با اجازه ای گفت و از هال بیرون رفت، اقدس خانم هم از جا بلند شد و چشمهایش را بست و دهانش را باز کرد و اول رو به مهدی گفت: ببین من که میدونم تو با این خانمه دست به یکی کردین تا سر من بیچاره را کلاه بگذارید، اونا را معلوم نیست از کدوم جهنم دره ای، پیدا کردی و اومدن اینجا ، این خانم که میفهمه دامادی بهتر از تو گیرش نمیاد و اون دختره دو رگه را بهت انداخت و تو هم فقط انگار چشمت به رنگ و رخسار و زیبایی دختره افتاده و نمی دونی که دو روز دیگه نقشهٔ این مادر و دختر رو شد چه جوری از شرشون خلاص شی و بعد روش را به رقیه که باتعجب اونو نگاه می کرد، نمود و گفت: ببین خانم محترم! من نمی دونم به چه علت اینطور توی شوهر دادن دخترت هول و دستپاچه بودی و این پسرهٔ ساده منو خام کردی، اما بدون من نمی ذارم به هدف شومت برسی، مهدی لقمه شما نیست، شما لقمه بزرگتر از دهنت برداشتی خانم که آخرش گلوگیرت خواهد شد.
رقیه که تازه متوجه مخالفت اقدس خانم شده بود، همانطور که زبانش به لکنت افتاده بود گفت: ا..اقدس خانم! شما خودتون چند وقت قبل اومدین و محیا را برای مهدی خواستگاری کردین، من نمی دونستم که مخالفین و اگر مخالف بودین چرا امشب با پای خودتون اومدین؟! چرا قبل از هر چیزی به من نگفتین ؟! بعدم محیا شاید یتیم و بی پدر باشه، اما هم از لحاظ تحصیلات و هم طبقه اجتماعی از شما کمتر نیست و شاید بالاتر هم بالاتر باشه....
محیا رنگش مثل مجسمه گچی سفید شده بود، ناخواسته باران اشکهایش سرازیر شد و به هق هق افتاد.
اقدس خانم نگاهی به محیا کرد و گفت: ننه من غریب بازی برای من در نیار، من خودم صدتا مثل تو رو میبرم سرچشمه و تشنه...
مهدیس و مهوش که هر دوتاشون از حرف های مادرشون احساس شرمندگی می کردند به طرف اقدس خانم که اماده خروج از خانه بود امدند، مهوش سمت اقدس رفت و زیر گوشش شروع به گفتن چیزی کرد و مهدیس هم به طرف رقیه آمد.
هق هق محیا تبدیل به گریهٔ بلند شده بود، مهدی که دیدن این صحنه در اولین لحظات ازدواجش براش ناراحت کننده بود، به سمت محیا رفت و بدون اینکه احساس خجالت و شرمندگی کنه، محیا را در آغوش گرفت و با صدای بلند که همه را متوجه خود می کرد گفت: همه توجه کنن! محیا الان زن رسمی و قانونی من هست، الان اگر از آسمان آتیش هم بباره و بگن محیا را ول کن تا آتیش خاموش بشه، من این کار را نخواهم کرد، محیا را به اراده و علاقه خودم گرفتم و به هیچ کس هم ربطی نداره...
اقدس خانم که کارد میزدی خونش در نمی آمد همانطور که به سمت محیا و مهدی حمله می کرد گفت:...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝