eitaa logo
ندای قـرآن و دعا📕
12.8هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
482 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31 eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran دعا و سرکتاب نمیکنم
مشاهده در ایتا
دانلود
ندای قـرآن و دعا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_سی_ششم🎬: آقا مهدی همانطور که آب از دست و صورتش می چکید وارد هال شد و با دیدن کی
🎬: مهدی و کیسان شام را در سکوتی که مملو از حرفهای ناگفته بود صرف کردند و به پیشنهاد مهدی با قاب عکس محیا، به مکانی رفتند که آن عکس را انداخته بودند. کیسان سرشار از هیجان بود، در عمق داستانی قرار گرفته بود که هیچ وقت به مخیله اش خطور نمی کرد، چرا که همیشه فکر می کرد ابومعروف پدر واقعی اش است، درست است که محبت آنچنانی از این پدر ندیده بود و هر چه بود استکبار بود و تفاخر، اما به عنوان پسر او بزرگ میشد و محیا هیچ وقت راجع به اصل و نسب حقیقی او حرفی نزده بود، البته وقتی هم نبود که چنین صحبت هایی کنند، چون تا جایی که به یاد می آورد، تمام خاطرات کیسان از مادرش و دیدارهای او در حضور دایه اش که بعدها فهمید یکی از زنهای پدرش، ابو معروف بود، انجام می شد و انگار مادرش محیا به نوعی در منگنه بود و نمی توانست در این دیدارهای دیر به دیر، سخنان آنچنانی بزند و دلیل این موضوع را کیسان الان متوجه شده بود. ذهنش پر از سؤالات رنگارنگ بود، گرچه حال مهدی هم دست کمی از او نداشت. پدر و پسر، شانه به شانهٔ هم وارد حرم امام رضا علیه السلام شدند، از صحن های فرعی گذشتند و وارد صحنی که در آن پنجره فولاد بود شدند. مهدی رو به گنبد امام رضا ایستاد، همانطور که دستش را روی سینه اش قرار داده بود سلام داد و بار دیگر اشک چشمانش به تکاپو افتاد و پرده ای شفاف جلوی چشمانش تشکیل شد. کیسان حرکات پدرش را دید و برایش غریب می آمد، چون در طول زندگی چنین چیزی به او یاد نداده بودند، اما ناخوداگاه به تأسی از پدرش دست روی سینه گذاشت و با زبان ساده گفت: سلام آقا! مهدی دست کیسان را در دست گرفت و دو دستی را که در هم گره خورده بودند بالا آورد و گفت: آقا با عنایت شما یکی از گمشده هایم را پیدا کردم و الان آمده ایم تا در صحن و سرایت جانی دوباره بگیریم، آقاجان جان جوادت همانطور که کیسان را به من رساندی، محیا هم برسان. مهدی همانطور که دست کیسان را در دست می فشرد، جلو رفت و خود را به نزدیک ترین رواق رساند، انگار که احتیاج به تجدید قوا داشت. داخل رواق نشستند، از آنجایی که نشسته بودند سقاخانه اسماعیل طلا مشخص بود و مهدی با اشاره به سقاخانه گفت: این عکس را درست در همین صحن گرفتیم، وقتی که تازه به مادرت رسیده بودم و سپس آهی کشید و گفت: زندگی کوتاهی داشتیم، اما اینقدر لذت بخش بود که من حاضر نشدم بعد از ربوده شدن مادرت توسط ابو معروف، زنی دیگر را به خلوت مردانه ام راه دهم، برای من همه چیز یک زندگی مشترک در محیا خلاصه میشد و بعد همانطور که بینی اش را بالا می کشید گفت: از مادرت محیا برایم بگو...اینهمه سال را چگونه گذراندید؟! چرا محیا از من چیزی به تو نگفت؟! کیسان که تا آن لحظه ساکت بود، آهی کشید و گفت: من... من الان کلا گیج شده ام، مانند کسی هستم که انگار زندگی اش یک خواب بوده و وقتی چشم باز می کند می بیند آن خواب با واقعیت فرسنگها فاصله دارد. باید بگویم من هیچ وقت زیر یک سقف با مادرم به مدت طولانی نبودم، زندگی من در ابتدا خلاصه میشد با ابو معروف و زنی که به نام دایه صفیه به من معرفی کرده بودند که بعدها متوجه شدم صفیه زن جوانی که به عنوان دایه من بود، همسر ابو معروف هست. مادرم همیشه دور از ما و اصلا در کشوری دیگر بود و هر وقت ابومعروف اراده می کرد من می توانستم مادرم را ببینم، هیچ وقت نفهمیدم دلیل اختلاف پدر و مادرم چه بود اما خوب می فهمیدم که ابو معروف بالاجبار باید مرا به دیدار مادرم ببرد، چون از حرکاتش بر می آمد دل خوشی از مادرم محیا ندارد. به سن درس و مدرسه رسیدم، مرا به اسرائیل بردند و همچون کودکان آنجا آموزش دیدم، البته ابو معروف هم با من و صفیه بود، اما مدام در آمد و رفت، انگار مهره ای مهم برای اسرائیل محسوب میشد. مهدی که انگار تازه یادش افتاده بود از دین و مذهب کیسان سؤال کند گفت: تو الان به چه دینی هستی؟! کیسان آهی کشید و گفت: طبق اعتقادات ابو معروف بزرگ شدم، به ما مسلمان می گفتند و من متنفر بودم از این اسلام... اما وقتی از مادر درباره اسلام می پرسیدم، او چیزهایی می گفت که در اسلام ابو معروف نبود بعضی جاها برایم سؤال پیش می آمد که انگار ما دوتا پیامبر و دو دین داریم اما هر دو پیامبر نامشان محمد و دینشان اسلام است و این شباهت فقط در نامشان بود و احکام این ادیان از زمین تا آسمان با هم فرق می کرد. کیسان دستهای مهدی را در دست گرفت و گفت: من در تناقضاتی بی شمار دست و پا می زدم، پس از خیر دینداری گذشتم، الان نمی دانم بر چه عقیده و دینی هستم. کیسان نگاهش را در اطراف گرداند و گفت: اما اینجا خیلی آرام بخش است، می شود درباره اش برایم بگویی 👈 .... فصل دوم ✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 ✍🏻اگر میان دو کس دشمنی و خصومت و منازعت باشد این آیات را در کاغذی بنویسند و هر یک از آن دو کس این کاغذ رابا خود نگاه دارند خصومت آن ها از بین رفته و تبدیل به آشتی می گردد آیات مبارڪہ 83 الی 88 سوره انعام ↯↯ 🍃🌸وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُون🌸🍃 📚خواص آیات قرآن کریم ص ۵۶ @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
🖊 اگر در میان جمعے خصومت افتد از هر جانبے به دعوت اسم شریف 『الوارث』 مشغول بشوند آن طرف غالب مے گردد و یا آشتے مےڪنند   📚 مصباح کفعمی ۴۶۲ @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
🌸🍃🌸🍃 🍃 ✅ 🌺 مرحوم می فرماید: هرگاه کسی چیزی را گم کند، این دعا را روز شنبه ۱۲۰مرتبه تکرار کند . در خواب ا را راهنمایی خواهند کردـ ☘یٰا قَیُّومُ فَلٰا یَفُوتُ شَئٌ مِنْ عِلْمِهِ وَ لٰا یؤُودُهُ (سوره حج آیه ۷۰ ) ☘ 📗منبع: منتخب الختوم / ۱۳۰ التماس دعا @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
✨ پیامبر اڪرم صلی الله علیه وآله ؛ هر ڪس ↯ 《سوره مبارڪہ توحیـد》 را بخواند ، رحمت الهـے به او روی آورد و هر چیز از خدا بخواهد مستجـاب گردد✨ 📚 خواص الآیات ۹۰ @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
✨دعا براي و اميرمؤمنان علي(ع)فرمود: هركه به هنگام شب سه مرتبه بگويد: سُبْحَانَ اللهِ حِيْنَ تُمْسُنَ وَحِيْنَ تُصْبِحُونَ،وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الَّسمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَعَشِيَّاً وَحِيْنَ تُظْهِرُونَ. هيچ خيري را درآن شب از دست نمي دهدو همه از او دور مي گردند. وهركه همانند اين دعا را به هنگام بخواند،هيچ را درآن روز از دست نمي دهد وهمه شرها از اودور مي گردند. @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
🍂🍃 ختم سوره نصر 🍂🍃 ✍ اگر ڪسـے ↯ سوره ‴نصر‴ را هر روز ۴۱ بار بخواند از عالم غیب فتح و گشایشے برای او خواهد شد ↻ 📚 بحر الغرائب ۲۰۹ @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
🏵 🏵 🌟امام صادق (علیه السلام) میفرمایند در صبح و شام این دعا را بخوانید : 💚اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ 💚وَ أَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ (شَرٍّ) أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ 💚🏵💚 🙏«أَللهُم إِنی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیتُ ☀️ أُسَبّحُک وَ أُمَجّدُک و ☀️اُحَمِّدُکَ وَ اُهَلِّلُکَ وَ ☀️اُکَبِّرُکَ بِعَدَدِ ما أُدِیرُ بِهِ سُبْحَتِی؛ 📚 بهجت‌الدعا، ص ٣۵۵ 🌤اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
1403.05.21-Panahian-FatemieBozorgTehran-ArbaeenVaAkharozaman-03-32k.mp3
10.36M
📝 اربعین و آخرالزمان 🎤حجت الاسلام 📅 جلسۀ سوم(پایان) | ‌۱۴۰۳/۰۵/۲۱ 🕌 فاطمیۀ بزرگ تهران 👈 برخی از عناوین مهم این جلسه: ➖تاریخ روند رو به رشدی در موضوع ظهور دارد ➖باطل، ثبات ندارد ولی حق، ثبات دارد ➖نگاه قرآن به ثبات حق و پایدار نبودن باطل ➖حق، از بین نمی‌رود و باقی می‌ماند ➖تلاش برای پیروزی حق، سرمایه‌گذاری است ▪️ @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
معامله خدا با زائران حسین.mp3
2.44M
🎙️ ✍️ معامله خدا با زائران حسین ⬅️ راه میانبَر همین جاست بیهوده نچرخ * در استاندارد خدا، رزق کم معنا ندارد * تقدیس اولین قدم‌های زائر امام حسین عليه‌السلام 📌برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات ،انتخاب حیاتی» @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
11 Be Vaghte Shaam (1403-05-25) Mashhad Moghadas.mp3
36.58M
🔈 🔰 جلسه یازدهم * آرمان تشکیل حکومت در اورشلیم؛ هدف همیشگی یهودیان در تاریخ [4:46] * شاخه مسیحی مانوی؛ اکثریت حاکمان کشورهای مسیحی و با اصلیت یهودی [8:31] * نقشه مسیحیان مانوی: از بین بردن عثمانی‌ها و فرستادن یهودیان به فلسطین [10:03] * قدرت یافتن یهودیان در سراسر جهان و سودای تشکیل حکومت [12:46] * ممنوعیت فروش زمین به یهودیان توسط دولت عثمانی، اواخر قرن 19 [17:39] * ماجرای خبرنگاری به نام تئودور هرتسل؛ بنیان گذار صهیونیست [20:03] ⚜ آیه‌ای در قرآن که یک میلیون و 200 هزار ترجمه دارد؛ در مورد سحر یهودیان [22:19] * آلبرت انیشتین؛ اولین گزینه معرفی شده برای ریاست جمهوری در اسرائیل [25:57] * حییم وایزمن (کاشف اَسِتون)؛ جانشین هرتسل و اولین رئیس‌جمهور اسرائیل [29:17] * حمایت انگلیس از یهودیان به شرط ورود آمریکا به جنگ جهانی اول [33:31] * ادعای مضحک برخی بر قصد تشکیل حکومتی با دو دولت در فلسطین؛ بررسی بیانیه بالفور [35:49] * کمتر از 10 درصد سهم یهودیان و مابقی سهم فلسطینیان؛ مصوبه سازمان ملل [50:06] * إنما طلبت ما أخذ منا لان فيه مغزل فاطمة (سلام‌الله‌علیها) ومقنعتها وقلادتها وقميصها [58:31] ⏰ مدت زمان: ۱:۱۰:۴۶ 📆 ۱۴۰۳/۰۵/۲۵ @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴
روضه.mp3
15.34M
🔸روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام * دستی از غیب بر دوش زوار اربعین * اگر می‌دانستند در زیارت امام حسین علیه السلام چه خیری است؛ برای برطرف کردن موانع زیارت اربعین شمشير به روی هم می‌کشیدند... ♨️مگر کربلا چه خبر است؟ @zohoreshgh @NedayQran 🏴نــداے قــرآن و دعــا🏴