📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 #جزء_یازدهم #قرآن_کریم 📌توسط استاد معتز آقایی 💚«در 34 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 💌 به دوستان خود هدیه دهید. #ماه‌رمضان #رمضان #ماه_مبارک_رمضان

🍃🌹🍃 🌸صلوات، رمز یاری حضرت مهدی علیه‌السلام #صلوات #ماه_رمضان #رمضان 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ

#آسان_شدن_کارها 🌸✨چـون خواهے ڪاری را شروع ڪنے اول ۵۶ بار این نام را بگو سپس به ڪار اقدام نما که ان شاء الله به انجام می‌رسد✨🌸 _________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

🌹🍃 هر روز این اسما را بخوانید جهت همه ی امور کلی و جزئی موثر است🍃🌹 🌸قسمت پانزدهم 🌸 💠 #المصور 🌸 تعداد ذکر: ۳۳۶ 🌿 ویژگی : اعطای فرزند صالح 💠 #السيد 🌸 تعداد ذکر: ۷۴ 🌿 ویژگی : حصول بزرگی و شرافت 💠 #الحفي 🌸 تعداد ذکر: ۹۸ 🌿 ویژگی : برای دوستی و محبت 💠 #المنان 🌸 تعداد ذکر: ۱۴۱ 🌿ویژگی : برای دفع تنگدستی و فقر 💠 #العليم 🌸 تعداد ذکر: ۱۵۰ 🌿 ویژگی : فتوحات قلبیه و معارف حقیقیه _____________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

نگذاشتم شاهین حرف بزنه رو کردم به پدر شوهرم بابا یک هفته است که شاهین همین رفتارش هست فقط برای غذا خوردن میاد بیرون شماها که میاید باهاتون حرف می‌زنه و خوش اخلاقی می‌کنه شماها برید همین وضعیت منه یا تیکه می‌ندازه یا محل نمیده .بابام رو کرد به من گفت من از کی چی گفت کی چی نگفت حالم به هم می‌خوره یه کلمه بیشتر نیست یا بی دردسر زندگی می‌کنید یا طلاق تمام حاضر شو بابا بریم حاج اسد رو کرد به شاهین چرا انقدر بی‌لیاقتی می‌کنی چرا داری لگد به بخت خودت می‌زنی چرا آبروی منو داری می‌بری گیرم که زهرا نخواد با تو زندگی کنه و بخواد طلاق بگیره ما نداریم، ما فقیریم، که تو بخوای حق و حقوق این زن را ندی خجالت بکش کمتر باعث آبروی من بشو شاهین اومد حرف بزنه که پدر شوهرم گفت دهنت رو ببند فکر می‌کردم مرد بار آوردم نمی‌دونستم نامرد بار آوردم و بعد خونه ما رو ترک کرد. من هم آماده شدم وسایل‌هایم رو برداشتم و از خونه شاهین با بابام اومدیم بیرون ادامه دارد کپی حرام

از جبهه اومدم مرخصی به مادرم گفتم میشه بری برای دختر یکی از فامیلها برای من خواستگاری؟. مادرم خنده دندان نمایی زد_ باشه عزیزم میرم، تو دلم ولوله‌ای افتاد. نکنه دختره بگه من این رو نمی‌خوام. نکنه یه کسی دیگه‌ای رو دوست داشته باشه. تو خودم غیرتی میشم میگم بیخود کرده کسی دیگه ای رو دوست داشته باشه، دختر باید بشینه براش خواستگار بره. دوباره گفتم خب اونم دل داره دیگه، شاید حالا تو دلش یکی دیگه رو بخواد. همین‌جوری با خودم کلنجار می‌رفتم، تا اینکه مادرم رفت، خواستگاریش از مادرم پرسیدم چی شد؟ جواب داد... https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d #خاطرات_واقعی_یک_سرباز_رزمنده_دفاع_مقدس این داستان کاملا بر اساس واقعیت میباشد، توصیه دارم به جوانان و نوجوانان حتما این داستان را بخونید🌹