‌ 💠 دستور العملی برای حاجات بزرگ 💠 🌹 براء بن عازب گويد : 👈 بر اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شدم و آن جناب را به خدا سوگند دادم كه مرا به اعظم اسمايى كه خداوند رحمن جبرئيل را به ارسال آن مخصوص داشت و وى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را و آن حضرت شمارا, مخصوص گردان. ✳️ فرمود : اگر سئوال تو نمى بود من اراده داشتم كه آنرا تا در لحدم نهاده شوم پوشيده بدارم . هرگاه خواهى خدا را به اسم اعظم وى بخوانى ☀️ شش آيه اول حديد ( بعد از بسم الله الرحمن الرحيم تا و هو عليم بذات الصدور ) و آخر حشر از هو الله الذى لا اله الا هو تا آخر سوره را بخوان , و پس از آن بگو اى كسى كه چنانى با من چنين كن ( يعنى حاجت خود را بخواه ) كه سوگند به خداوند اگر بر شقى بخوانى سعيد مى گردد . 📕نور علی نور علامه حسن زاده @TasirZekr

💖دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده💖 "ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن است، و آن دو آیه اینها هستند: وَیْلٌ للمطفّفین وای بر کم فروشان... ویل لكل همزة لمزة وای بر عیبجویان طعنه زننده... اولی در مورد مال مردم دوم در مورد آبروی مردم... مراقب هر دو باشیم! @TasirZekr

#زیارت_نامه_مختصر_حضرت_ابوالفضل_العباس_ع 🌷زیارت حضرت عباس علیه السلام🌷 🌸✨سَلامُ اللّهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلینَ وَعِبادِهِ الصّالِحینَ وَجَمیعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَالزّاکِیاتِ الطَّیِّباتِ فیما تَغْتَدی وَتَرُوحُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ * اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَالدَّلیلِ الْعالِمِ وَالْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ * فَجَزاکَ اللّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَعَنْ فاطِمَهَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَفْضَلَ الْجَزاءِ بِما صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ واَعَنْتَ * فَنِعْمَ عُقْبَى الدّار * لَعَنَ اللّهُ مَنْ قَتَلَکَ * وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ * وَلَعَنَ اللّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ ماءِ الْفُراتِ * اَشْهَدُ اَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَاَنَّ اللّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ * جِئْتُکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وافِداً اِلَیْکُمْ وَقَلْبی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وَاَنَا لَکُمْ تابِـعٌ وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتى یَحْکُمَ اللّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ * فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ *لا مَعَ عَدُوِّکُمْ * اِنّی بِکُمْ وَبِاِیابِکُمْ مِنَ الْمُؤمِنینَ * وَبِمَنْ خالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الْکافِرینَ * قَتَل اللّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُم بِالاَْیْدی وَالاَْلْسُنِ.✨🌸 💕🌟💕🌟💕🌟💕@TasirZekr

#حماقت_محض وقتی به خونه رسیدیم، یه خونه ساده اما مرتب بود. طرلان خانم، یه زن حدوداً پنجاه ساله که یاسر توی راه درموردش گفته بود تنها زندگی میکنه و کسی رو نداره با لبخند در رو باز کرد و گفت: «خوش اومدین.» یاسر با احترام گفت: «ممنون طرلان خانم. ایشون نیلوفرن.» طرلان خانم مهربون گفت: «خوش اومدی دخترم، اینجا راحت باش.» یاسر اومد سمت من و گفت: «نیلوفر، برای اینکه محرم باشیم باید صیغه بخونیم. اینطوری راحت‌تر می‌تونیم کنار هم باشیم.» اول مردد شدم، ولی بعد سری تکون دادم. یاسر با صدای آرومی صیغه رو خوند و گفت: «حالا محرمیم.» همون شب یاسر بهم گفت: «فردا صبح باید برم یه جا کار دارم. پس فردا برمی‌گردم.» با نگرانی گفتم: «تنها بمونم اینجا؟» یاسر لبخند زد و گفت: «طرلان خانم مراقبته، نگران نباش.» فردا صبح زود یاسر رفت. من موندم تو خونه‌ی طرلان خانم که سعی می‌کرد با مهربونی حواسمو پرت کنه. دو روز گذشت تا بالاخره عصر یاسر برگشت. وقتی اومد، یه پاکت دستش بود. لبخند زد و گفت: «بیا این برای توئه.» پاکتو باز کردم، یه گوشی نو بود. حیرت‌زده گفتم: «یعنی برای من خریدی؟» یاسر سر تکون داد و گفت: «آره، از حالا باید با هم در ارتباط باشیم. خوشبختی کم‌کم از راه می‌رسه» یک هفته گذشت از یاسر هیچ خبری نشد. طرلان خانم هر روز بهم نگاه می‌کرد، انگار می‌خواست چیزی بگه ولی هیچ‌وقت زبون باز نمی‌کرد. فقط با مهربونی ظرف غذا رو می‌ذاشت جلوم و می‌گفت: «بخور دخترم، چیزی نمی‌خوری ضعیف می‌شی.» غذا از گلوم پایین نمی‌رفت. ادامه دارد کپی حرام

#حماقت_محض شب‌ها توی اتاقی که برام گذاشته بودن، فقط به سقف خیره می‌شدم. هزار تا فکر به ذهنم می‌رسید. نکنه اتفاقی افتاده باشه؟ نکنه منو ول کرده باشه؟ یه شب طرلان خانم بالاخره نشست کنارم و گفت: «نیلوفر جان، چیزی تو دلت هست بگو. من مثل مادرتم.» فقط سرم رو تکون دادم و گفتم: «نه، چیزی نیست.» لبخند زد و گفت: «باشه عزیزم، هر وقت خواستی حرف بزنی من اینجام.» بالاخره بعد از هفت روز، عصر نشسته بودم، صدای ماشین شنیدم. سریع دویدم بیرون ماشین یاسر بود. وقتی از ماشین پیاده شد، انگار یه سنگ بزرگ از دلم برداشتن. اومد سمتم و با لبخند گفت: «سلام نیلوفر. ببخشید دیر شد.» نمی‌دونستم چی بگم. فقط نگاهش می‌کردم. گفتم: «کجا بودی؟ چرا خبر ندادی؟» یاسر گفت: «یه کار پیش اومد نمی‌شد زودتر برگردم. ببخشید که نگرانت کردم.» ادامه دارد کپی حرام

تندخوانی جزءچهارم، استاد آقایی👇 به نیت فرج مولای غریبمان حضرت حجت ابن الحسن علیه سلام 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان 🌺 🌺 بسم الله الرّحمن الرّحیم 🌺 🌺 اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِكَ وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ وَ أَوْزِعْنِي فِيهِ لِأَدَاءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ وَ احْفَظْنِي فِيهِ بِحِفْظِكَ وَ سِتْرِكَ يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ 🌺 🌺 خدایا مرا در این روز برای اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شیرینی ذکرت را به من بچشان و برای ادای شکر خود به کرمت مهیّا ساز و در این روز به حفظ و پرده پوشی مرا از گناه محفوظ دار، ای بصیر‌ترین بینایان عالم 🌺 🌺 #ماه_رمضان 🌺 _____________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

✨سوره‌درمانی 🍃🍂 اجابت حاجت 🍃🍂 🖊 هر ڪس سوره شمس و لیل را سه شب متوالی هر کدام را ۷ بار بخواند و بعد ۳۰ بار این ذکر را بگوید حاجتش روا گردد _____________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

✨ختم_یس 🖊"سوره یس" را بخواند و زمانے ڪه به<سَلامٌ‌قَولاًمِن‌رَبّ‌الرَحیم> رسید ۷۳ مرتبہ تڪرار کند و حاجت خویش را از خدا بخواهد سپس سوره را تمام ڪند🌸 📕 منتخب الختوم۲۲و۲۱ _____________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

#ازدواج_دختران آيه ✨🍃 يَرْجوُنَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ✨🍃: را بر آن دختر مکرربخوانند تجربه شده. 📓تحفة الرضوية ص۲۰۱ _____________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─