این رفتارش خیلی آزارم داد اما به رو نیاوردم دو ساعتی از غذا خوردنمون گذشت چای ریختم و آوردم تو حال شاهین چای نبات خیلی دوست داشت یه تیکه نبات ریختم توی چایی و شروع کردم به هم زدن نبات که در چای مخلوط شد گرفتم جلوش و مثل همیشه گفتم تقدیم با عشق خنده نیش داری زد و با مسخره زیر لب زمزمه کرد عشق کمی جدی شدم و گفتم میشه بس کنی نگاه تندی بهم انداخت وگفت بگومیشه طوق بی‌غیرتی بندازی گردنت ؟کدوم بی‌غیرتی شاهین؟ بدون اینکه حرفی بزنه استکان چای نباتشو برداشت رفت تو اتاق خواب در رو هم روی خودش قفل کرد از شدت ناراحتی بغض گلوم رو گرفت وضو گرفتم نماز ظهر عصرم را خوندم سرمو گرفتم رو به آسمون خدایا نجاتم بده شاهین تا شب از خونه بیرون نیومد برای شام کتلت درست کردم سفره پهن کردم غذاش رو خورد دوباره رفت توی اتاق خواب در روی خودش قفل کرد منم توی حال روی مبل دراز کشیدم نفهمیدم کی خوابم رفت سه روز همین برنامه ما بود زنگ زدم به مامانم ادامه دارد کپی حرام

‌#روز_شمار 🪴#امروز 🌸 چهار شنبه ۱ فروردین ۱۴۰۳ 🌸 ( ۹ رمضان ) -- (20 مارس) #زمان_اوقات_شرعی_به_افق_تهران 🌻اذان صبح: ۰۴:۴۳:۵۴ طلوع آفتاب: ۰۶:۰۷:۳۸ اذان ظهر: ۱۲:۱۱:۳۹ غروب آفتاب: ۱۸:۱۶:۱۳ اذان مغرب: ۱۸:۳۴:۱۷ نیمه شب شرعی: ۲۳:۳۰:۰۳🌻 •✧❁•़़•❁✧••✧❁•़़••❁✧• 🌱مناسبت های امروز جشن سال نو ولادت حضرت يحيي بن زكريا(ع) •✧❁•़़•❁✧••✧❁•़़••❁✧• 🥀دعای روز نهم ماه مبارک رمضان (اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيْهِ نَصِيبا مِنْ رَحْمَتِكَ الواسِعَةِ، وَاهْدِنِي فِيْهِ لِبَراهِينِكَ السَّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِيَتِي إِلى مَرْضاتِكَ الجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِكَ يا أَمَلَ المُشْتاقِينَ.) •✧❁•़़•❁✧••✧❁•़़••❁✧• 🌾30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید. *جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu* •✧❁•़़•❁✧••✧❁•़़•❁✧• #حجامت 🚫چهارشنبه و جمعه حجامت ممنوع است •✧❁•़़•❁✧••✧❁•़़•❁✧• 🌻سوره اختصاصی ماه رمضان #سوره_محمد(ص) است.🌻 _____________🍁🍁🍁🍁 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹 ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮ @NedayeRezvan ╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─

رفتارهای شاهین را براش توضیح دادم مامانم جواب داد یکم صبر کن مردم دو سال سه سال هم این روزایی که مثل زندگی تو هست رو صبر می‌کنن چند روزی هیچی نگو درست میشه ان شالله. یک هفته به همین وضع بود سه نوبت صبحانه ناهار شامش رو میومد می‌خورد می‌رفت تو اتاق خواب در روی خودش قفل می‌کرد و با من کلامی حرف نمی‌زد. نشستم به فکر کردم چرا این کارو کرد من خونه بابام بودم اومد منو آورد حالا بهم محله نمیده . ذهنم رسید که این می‌خواد زندگی رو به من سخت بگیره خودم برم درخواست طلاق بدم که حق و حقوق بهم نده به خودم گفتم اینطوریه پس بچرخ تا بچرخیم زنگ زدم خونه مامانم اینا مادرم گوشی رو برداشت بعد از سلام و احوالپرسی بهش گفتم بابا خونه است؟_ با بابا چیکار داری ؟کارش دارم مامان اگر خونه است گوشی رو بهش بده _اگه در مورد زندگیت هست بابا توی تصمیم گیری عجوله یه حرفی می‌زنه یه کاری می‌کنه که در آینده خودت پشیمون میشی. ادامه دارد کپی حرام