✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت دوازدهم)
#داستان
📎 لینک قسمت یازدهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6932
حالا که توش اشکال پیدا شده، یادت افتاده که اینا حرفای اَشو زرتشت نیست⁉️
تازه یه چیز دیگه:
وقتی داری میگی خیلی از این مطالب، نمادین هست و واقعی نیست، خب ما از کجا بفهمیم که اون «زمینِ گویسان» نمادین نبوده؟!
هرجا خوشمون اومد، میگیم واقعیه؛ هرجا بدِمون اومد، میگیم نمادینه؟!» 😑
🌸 @Negahynov
گفت: «خب درسته که یشتها حرف خود اَشو زرتشت نیست؛ ولی موبدها هرجا حرف درست زدند، لابد از اَشو زرتشت بهشون رسیده دیگه!
به اون مسألهی نمادین بودن هم توجه داشته باش!» ☝️
اعصابم از جوابهای سَرسَری و تکراری هیربد خُرد شده بود. 😤
کمی فکر کردم و گفتم: «تو یه دخترِ زشتِ قدبلندِ اروپایی هستی❗️»
با حالت کلافه و متعجب نگاهم کرد و گفت: این چی بود؟ فحش بود؟! تو توی فحش دادن هم باید خلاقیت به خرج بدی؟!» 😵
جلوی خندهام را گرفتم و گفتم: «نهخیر! جنابعالی رو توصیف کردم!
«قدبلند»ش حقیقی بود؛ بقیهش نمادین و اسطورهای!» 😉
🌸 @Negahynov
هیربد هم خندهاش گرفت و هم کلافگیاش بیشتر شد... او هم سعی کرد خندهاش را نشان ندهد. 😶
کمی مکث کرد و گفت: «من فکر میکنم جواب سؤالهات روشن بود و همه رو گفتم. حالا دیگه اگر میخوای لج کُنی و مسخرهبازی دربیاری، خودت میدونی!» 😒
شروع کرد به جمع کردن وسایلش.
با خودم گفتم: «حالا که فکر میکنه من لج کردم، بذار حداقل حرفم رو تموم کنم.»
گفتم این آخری رو هم گوش کن که خوشحالیت تکمیل بشه! 👇
یادته که اهورامزدا گفته: تیشتر و مهر، به اندازه خود اهورامزدا شایستهی پرستش هستن؟
حالا بذار یه چیز عجیبتر بگم:
میدونستی خود اهورامزدا هم یه چیزی رو توی نمازهاش ستایش میکنه؟!» 😵
🌸 @Negahynov
هیربد اول عصبانی شد. بعد، فکر کرد که دوباره میخواهم مثالی مطرح کنم یا او را دست بیندازم.
از کشف خودش خوشحال شد و لبخند زد. سعی کرد اعتماد به نفس همیشگی را داشته باشد. خندید و گفت: «مثلاً میخوای یه مثال نمادین دیگه برام بزنی؟ یه مسخره بازی دیگه؟!» 😏
به دفترم نگاهی انداختم؛ بعد به هیربد خیره شدم و گفتم: «من خودم تِشتَرِ رایومَندِ فرِهمند رو در نماز، به نام میستایم!» 😉
هیربد لبخند رضایتی زد و گفت: «چیه؟ میخوای از دلم دربیاری؟» 😎
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا #موبدان
#علم #قرآن
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
📣 آمیزش عربها و ایرانیها پیش از اسلام 👆👆
#باستان_گرایی
#نژاد_پرستی
#آریایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
📢 رواج برده داری در قلمرو کورش کبیر! ☝️☝️
#کوروش
#برده_داری
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت سیزدهم)
#داستان
📎 لینک قسمت دوازدهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6937
هیربد لبخند رضایتی زد و گفت: «چیه؟ میخوای از دلم دربیاری؟» 😎
بلند زدم زیر خنده. 😂
انگشتش را به نشانه سکوت گرفت جلوی بینیاش و گفت: «هیسسسس! مثلاً اینجا کتابخونه هستا!» 🤐
با همان خنده، ولی صدای آرامتر، شمرده شمرده از روی دفترم خواندم: «من - اهورامزدا - خود، تِشتَرِ رایومَندِ فرِهمند را در نماز، به نام میستایم❗️ (۲۹)
تیریَشت، بند بیست و پنج.» 📒
بگذریم از واکنش هیربد...
بگذریم از همه خاطرات تلخ...
زیر لب به خودم گفتم: «لِز تومبه» (۳۰) ولش کن یسنا!
🌸 @Negahynov
زل زدم به ساعتی که روبهرویم بود و انگار باید عقربههایش را هل میدادی تا از جایشان تکان بخورند!
حالا هنوز یک ساعت و پنجاه دقیقه تا پرواز فاصله دارم.
دیگر نباید بگذارم ذهنم آشفتهتر از این شود. دوباره با خودم تکرار کردم: «یسنا، هرچی بوده، تموم شده... لِز تومبه» 🚮
یک دفعه خندهام گرفت. چند ماه پیش، سر کلاس زبان فرانسه، از نسترن معنی اصطلاح «لِز تومبه» را پرسیدم. او هم خیلی جدی، با لهجه مازندرانی جواب داد: لِز تومبه؟ «نَدومبه»! (۳۱) 😂
آدمهای شوخطبع همیشه حال آدم را خوب میکنند؛ حتی بعد از گذشت ماهها و سالها.
در خانواده ما، زنعمو این طور است. شوخطبع و سرحال و سرزنده. 👌
همیشه معاشرت با او خوش میگذرد. سفر با او، همیشه برایم پر از خاطرههای شاد بوده است. 🙂
🌸 @Negahynov
آن وقتها که یزد بودیم، چند بار با خانواده عمو به شمال رفتیم. یک بار هم اصفهان. دو بار هم من و مامان و زنعمو با هم رفتیم مشهد.
زنعمو اصلاً نمیگذاشت خسته شَویم. مرتب میگفت و میخندید؛ اصلاً هم نمیگذاشت در هتل بمانیم! یک پایمان در بازار بود؛ یک پایمان در جاهای دیدنی و تفریحی... و البته حرم. 😇
توی حرم امام رضا هم دوست داشت همه صحنها و رواقها را بگردیم؛ حتماً سری هم به موزه حرم میزدیم.
هر طوری هم شده بود، نبات یا نمک تبرکی حرم را گیر میآورد... 😇
به یزد که برمیگشتیم، نمک حرم را میریخت توی قوطی نمکِ خانهشان و با بقیه نمکها مخلوط میکرد تا مایه برکت در غذا و سلامت خانواده شود. 🤔
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۳۰- Laisse tomber:
اصطلاحی فرانسوی، تقریباً به معنای «ولش کن»
۳۱- نمیدانم (در گویش مازندرانی)
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
shab02safar139305.mp3
3.35M
🎼 مدینه ای شهر پیغمبر...
🎤 حاج #میثم_مطیعی
#پیامبر_اکرم (ص)
🥀 @Negahynov
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نقاشی با شن برگزیده «عصر جدید» با موضوع شهادت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
🏴 نماهنگ «تصور کن» باصدای صابر خراسانی و هنرنمایی فاطمه عبادی
#امام_حسن (ع)
🥀 @Negahynov
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت چهاردهم)
#داستان
📎 لینک قسمت سیزدهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6940
مادرم اخلاقش مثل زنعمو نیست. خیلی آرام است. همه کارهایش را با آرامش خاصی انجام میدهد. آرامشش همیشه در خانه ما جاریست و حال همه را خوب میکند. ❤️
حرم هم که میرفتیم، دوست داشت یک گوشه رواق یا صحن بنشیند و حرم را، گنبد و ضریح را، مردم را نگاه کند.
«خُرده اوستا»یش را آنجا هم میآورد. و هر وقت که جنب و جوشهای زنعمو اجازه میداد، در گوشه یکی از صحن نیایشی را زمزمه میکرد.
اگر روز بود، خورشیدنیایش و مهرنیایش؛ و اگر شب بود، ماهنیایش. (۳۲) ✨
🌸 @Negahynov
ولی من دوست داشتم با زبان خودم حرف بزنم؛ با امام رضا، با اهورامزدا... 😇
گاهی هم فقط چشم میدوختم به گنبد که مثل یک خورشید بیغروب، همیشه میدرخشید. ☀️
دوست داشتم چند جرعه از آب سقاخانه را بنوشم. با آب حرم انگار زندگی در همه سلولهایم جاری میشد. 😌
گاهی هم چشمهایم دنبال کبوترها پرواز میکرد... کاش میشد آسمان را، حتی زمین را از زاویه نگاه آنها تماشا کرد. 🕊
من که همیشه عاشق رصد بودم، عاشق ستارهها و خورشید و ماه، گاهی در شبهای صحن انقلاب، دقایق طولانی را چشم میدوختم به گنبد و عشق میکردم. 🌙
🌸 @Negahynov
رصد... آسمان... آخ که چهقدر اینها برایم ماجرا داشته است!
روزگاری به آسمان که چشم میدوختم، غرق لذت میشدم و غرق معنویت. 😌
آسمان مرا به جهان مینوی (۳۳) پیوند میداد. انگار هرچه رمز و راز بود، هرچه زیبایی بود، همه را به آن ستارهها و سیارههای دور و نزدیک سنجاق کرده بودند. 💫
نگاه کردن به آسمان، خودش برای من نیایش بود. حتی اگر هیچ دعایی را زمزمه نمیکردم. 😇
ستارهها همگی... همگی زمزمه بودند و من مسحورِ آن همه زیبایی و شگفتی میشدم.
آسمان، بی آنکه دلیلش را بدانم، همیشه من را دیندارتر میکرد... همیشه، تا وقتی که به اشتباهات نجومیِ کتابهای دینیمان برخورد کردم! 😕
🌸 @Negahynov
از یشتهای اوستا شروع شد؛ پای بُندَهِش هم به میان آمد و هرچه جلوتر رفتم، اوضاع بدتر شد❗️
بعد از یکی دو سال، دیگر آسمان، با دین من بیگانه بود. اگر میخواستم دیندار بمانم، باید قیدِ آسمان را میزدم...
ولی نتوانستم...
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۳۲- خورشیدنیایش، مهرنیایش و ماه نیایش، سه دعا از دعاهای موجود در خرده اوستا هستند.
۳۳- غیر مادی
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
#امام_رضا (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ هیچ دری را نزنم غیر دوست
✨ دیده و دل، هردو به دنبال اوست
#امام_رضا (ع)
🥀 @Negahynov
✨ خورشیدنیایش ✨
(قسمت پانزدهم)
#داستان
📎 لینک قسمت چهاردهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/6948
بعد از یکی دو سال، دیگر آسمان، با دین من بیگانه بود. اگر میخواستم دیندار بمانم، باید قیدِ آسمان را میزدم...
ولی نتوانستم...
بعد از آن، باز هم وقتی به آسمان چشم میدوختم، غرق لذت میشدم. ولی غرق معنویت نه. ❌
این طور که حالا دارم شاعرانه با خودم مرور می کنم، شاید اگر کسی بشنود، بگوید کودکانه و از روی احساس تصمیم گرفتهام... ولی نه. مطمئن هستم که تصمیمم درست بود. ✅
🌸 @Negahynov
آخر باید چه کار میکردم با سیارههایی که اَباختَر (۳۴) بودند و اهریمنی؟! 😳
سیارههایی که با ستارههای هرمُزدی (۳۵) در جنگ بودند! جنگی بین اَباختَران و اختران! (۳۶) 🌝🌚
با ستارههایی که کوچکترینشان به اندازه سر گاو بود و بزرگترینشان به اندازه یک خانه سنگی❗️ در حالی که ماه به اندازه دو فرسنگ و خورشید، هماندازه سرزمین ایرانویج بود❗️(۳۸)(۳۷)
چه طور باید کنار میآمدم با آسمانی که شبیه تخم مرغ است؟! (۳۹) 🥚
این را در بندهش، دقیقاً چند خط قبل از آدرسی که هیربد داده بود، دیدم! همان آدرسی که از گِرد بودن زمین گفته بود. (۴۰) 🌏
و البته همانجا از مساوی بودنِ پهنا و درازا و ژرفای آسمان هم گفته است (۴۱). اگر این طور باشد، که دیگر تخم مرغی نیست! کروی است. اما باز هم مشکلی حل نمیشود! 😕
🌸 @Negahynov
من دانشجوی فیزیک شده بودم و یک ستارهشناس نیمه آماتور. دیگر چه طور باید میپذیرفتم که ماه، بالاتر از ستارهها قرار دارد و خورشید، بالاتر از آن؟! (۴۲) 😵
راستی، ماه و خورشید و ستارگان را باید چه کار میکردم که بندهش میگوید همگی تا قبل از آمدن اهریمن، بی هیچ حرکتی، وسط آسمان ایستاده بودند⁉️ (۴۳)
از اینها که بگذریم، مِهر و ماه تاریک هم برای خودشان ماجرایی دارند! اینها گویا با خورشید و ماه در جنگ هستند! (۴۴) و وقتی که جلوی خورشید و ماه روشن را میگیرند، کسوف و خسوف اتفاق میافتد! (۴۵) 🌝🌚
🌸 @Negahynov
خلاصه، روبهرو شدن با یک عالمه از این حرفهای عجیب و غریب در کتابهای دینیمان، هر روز من را دلسردتر میکرد و بین من و آیینم فاصله میانداخت. 🔀
بزرگترهای خانواده و موبدان هم جوابهای قانعکنندهای نداشتند. ❌
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۳۴- نااَختر
۳۵- هُرمُزد: اهورامزدا
۳۶- بنگرید به: بندهش، فرنبغ دادگی، ص ۵۶-۶۱
۳۷- بندهش، ص ۴۴، بند ۲۹
۳۸- ایرانویج: سکونتگاه اولیه آریاییها (بنگرید به: دانشنامه مزدیسنا، موبد جهانگیر اوشیدری، ص ۴۶، واژه «اَئیریَنَه وَئِجَه»)
۳۹- بندهش، ص ۳۹، بند ۱۸
۴۰- همان، ص ۴۰، بند ۱۹
۴۱- همان، بند ۱۸
۴۲- همان، ص ۴۴، بند ۲۸
۴۳- همان، ص ۴۴، بند ۲۹
۴۴- همان، ص ۵۶، بند ۴۹
۴۵- پژوهشی در اساطیر ایران، مهرداد بهار، تهران: انتشارات آگه، چاپ چهارم، ۱۳۸۱، ص ۹۷، یادداشت ۲۴
ادامه دارد...
#زرتشت #اوستا
#علم #قرآن
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یکه خوردن مجری شبکه ماهوارهای از حقایق حکومت یک دیکتاتور!
سنگ تمام کارشناس برنامه در روز تولد محمدرضا پهلوی! 👌😂😂😂
#پهلوی
#دیکتاتور
🌸 @Negahynov