✨ ضریح... ✨
(قسمت سوم)
#داستان
📎لینک قسمت دوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/4177
طولی نکشید که دوباره بیدار شدم.
سارا هدفونش را در دست گرفته بود و کنار معصومه ایستاده بود.
با ناله گفتم: «اصلاً انگار امشب، خواب به ما نیومده!» 😩
سارا اشاره کرد که سکوت کنم. 🤐
با کنجکاوی از جا بلند شدم و از پشت معصومه سرک کشیدم... 🙄
وااااااای! فقط همین را بگویم که تا خود اذان صبح، من و سارا خیره شده بودیم به کاغذ و قلمموی معصومه... 😍
قلممویی که رنگهای آبی و سفید و سبز و زرد را آهسته آهسته روی کاغذ مینشاند. 🖌
ضریحی که تا به حال، نه از نزدیک زیارت کرده بودیم و نه حتی در تصاویر دیده بودیم، داشت روی کاغذ نقش میبست. ✨
🌸 @Negahynov
ضریحی که شبیه رؤیا بود.
نمیدانم چه طور توصیفش کنم. انگار هم بود... و هم نبود!
آبی، مثل تکهای از آسمان... شفاف، مثل آب، مثل باران، مثلِ... اشک 💧
حالا رنگ سفید داشت روی قسمتهایی از ضریح نقش میبست و گویهای کوچک ضریح را درخشانتر میکرد... ✨
دقایقی بعد، دوباره نوبت به زرد رسید که تطألؤ بینظر نور را ترسیم کند. ✨
انگار صبح بود که داشت از لابهلای ضریح، سرک میکشید... انگار خورشید بود که آن حوالی، سر خم کرده بود... ☀️
قلممو داشت ضریح را طواف میکرد. چشمهای من و سارا را هم به دنبال خود میکشاند.
🌸 @Negahynov
صدای اذن صبح میآمد... و دقیق نمیدانستم که از توی نقاشی معصومه بود یا مناره مسجدِ نزدیک خوابگاه...
معصومه از پشت میز بلند شد. روسری و چادرنمازش را پوشید...
پهنای خیس صورتش، حریمی را ساخته بود که دلمان نمیآمد آن را با کلامی، سؤالی و حتی تحسینی بشکنیم. 🌺
قامت که بست، ما هم کم کم چشم از او و نقاشیاش برداشتیم و رفتیم که وضو بگیریم.
🌸 @Negahynov
نمازم که تمام شد، ضریح نقاشی معصومه را رنگ سبز درآغوش گرفته بود و فضای نقاشی را زندهتر و دوستداشتنیتر کرده بود. 🍃
آن قدر کمرنگ و ملایم و لطیف که هیچجایی نمیشد دقیقاً دست گذاشت و گفت که سبزرنگ است؛ ولی هیچجایی هم خالی از این رنگ نبود. 😇
رنگ قهوهای یا خاکی بسیار کمرنگ هم آرام آرام داشت لابهلای سبزها نمایان میشد و پیوندی عجیب بین خاک و افلاک برقرار میکرد. 💫
🌸 @Negahynov
ضریح نقاشی معصومه تقریباً کامل شده بود. مُشَبّکی که انگار آن را از نور و آب و آینه ساخته اند... و مکانی که اگرچه بینشان، ولی انگار آشناترین نقطه جهان بود. 💐
ضریحی که معصومه هیچ وقت «از نزدیک و با جزئیات» نگاهش نکرده بود... ضریحی که حالا هرسهمان داشتیم با قلب و جانمان زیارتش میکردیم. ✨
قاب سبز و سرخ بالای ضریح، آخرین چیزی بود که روی صفحه کاغذ نقش بست: «السلام علیکِ أیَّتُهَا الصدیقةُ الشهیدة» 🌹
#حضرت_زهرا (س)
#فاطمیه
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✍ یادداشتهای یک سلطنت طلب جوان 🤒
این قسمت: کوچ نشینی (۲)❗️
📎لینک قسمت قبل:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/4125
اصلاً چه کسی گفته که اعلیحضرت فرار فرمودند⁉️
اصلاً مگر کوچ چیز بدی است⁉️
اگر چیز بدی است، پس چرا آن وقتی که اعلیحضرت در ایران، کوچ نشینها را سکونت اجباری دادند، گفتید اقتصاد کشور آسیب جدی دید⁉️
واقعاً آدم نمیداند به کدام ساز شما برقصد! 🤒
راستی، آریاییها مگر کوچ نکردند⁉️
اعلیحضرت هم به عنوان یک آریایی اصیل، از سال ۵۷ تا ۵۹ چندین بار کوچ فرمودند: مصر، مراکش، باهاما، مکزیک، آمریکا و دوباره مصر. ✈️
الحق که خون آریایی در رگهای همایونی جاری بود‼️
ما هم با حفظ اصالت آریایی خود، به تبعیت از شاهِ مرحوم مغفور، همچنان با افتخار به سنّت کوچ نشینی ادامه میدهیم. 💪
هر جا پرداختیِ بیشتر و بازخواست کمتری در کار باشد، مقصد کوچ بعدی ما خواهد بود. 😉🏃🏻🏃🏻
#پهلوی
#محمدرضا_پهلوی
#فرار_شاه
#آریایی
#داستان
#یادداشتهای_یک_سلطنتطلب_جوان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
یکی دیگر از «اولینهای مسلمانان» 🏅
#اسلام
#علم
#پزشکی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✍ یادداشتهای یک سلطنت طلب جوان 🤒
این قسمت: مارهای در آستین❗️
📎لینک قسمت قبل:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/4208
با خودم فکر میکردم: حالا گیریم که اعلیحضرت همایونی، زبانم لال یک کارهایی هم کرده باشند... 🤐
خب این حرفها چه طور به دست تریبونها، کتابها و نشریات جمهوری اسلامی رسیده است⁉️
به دنبال این سؤال، کمی در اینترنت سرچ کردم و سری هم به بعضی از کتابهایی که فایل الکترونیک آنها موجود است، زدم. 📚
با کمال تأسف، تقریباً در همه موارد به خاطرات کتبی یا شفاهیِ نزدیکان اعلیحضرت استناد شده بود! 😐
با این حساب، به نظرم من ما تا الآن اشتباه میکردیم که مقصرِ این آبروریزیها را آخوندها یا انقلابیها یا مردم میدانستیم!
در واقع، همه چیز تقصیر مارهایی بود که در آستین همایونی پرورش یافته بودند! 🐍😒
#پهلوی
#فساد
#داستان
#یادداشتهای_یک_سلطنتطلب_جوان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282