eitaa logo
نگاشته
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
132 ویدیو
3 فایل
🌱اینجا یه گوشه‌ی دنجه برای فرار از شلوغی‌های شهر! نگاشته گاه نوشته‌های #محمدجوادمحمودی 👇ناشناس نگاشته https://gkite.ir/es/9432380
مشاهده در ایتا
دانلود
✏️حقیقت آرامش یعنی مَن می‌دانم عالَم، مدبّر حکیمی دارد، که تمام زیبایی‌ها، آینه دار بخشی از وجود اوست. پس برای چه نگران باشم؟! گرنگهدار من آنست که من می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد حواسم باشد که نگرانی و اضطراب، یعنی من، یقین ندارم... «وَ فِى الأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ» سوره مبارکه ، آیه20 ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️روح معانی باید بکوشم تا پرده الفاظ را از روی اوراق کنار نَهَم، تا به روح معانی برسم. آنوقت است که باید بگویم مَن فهمیده‌ام؛ و الّا فقط خوانده‌ام... الفاظ حجاب معانی‌اند، و معانی، به شدت با ، آن‌ها به هر کسی رخ نشان نمی‌دهند... (علیه‌السلام): «أَلْعِلْمُ ، یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء» ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️ماسک اندیشه دقت کردید تو این روزای کرونایی وقتی بیرون میری؛ داخل اتوبوس، یا توی پارک هنگام قدم زدن، وقتی یک نفر سرفه یا عطسه می‌کنه، همه حواسشون جمع میشه و ماسکاشون رو سریع روی صورتشون تنظیم می‌کنن که خدایی نکرده به مبتلا نشن؟! حتی اگه طرف بگه چیزیم نیست و حساسیت دارم و یا هر دلیل دیگه‌ای بگه، بازم همه میگن احتیاط شرط عقله... توی هم، باید حسابی حواسمون به ماسک فکرمون باشه، فضای پر از ویروسه که اگه یه لحظه غفلت کنی و حواست به ماسک اندیشه‌ات نباشه، آلودگی‌هایی به مراتب زجر آورتر از وارد روحت میشه... (صلی‌الله‌علیه‌وآله): «زمانی بر مردم می‌آید كه ماندن بر دین حق، مانند نگه داشتن گلوله آتش در دست است.» بعضیا به بهونه ، سراغ هر فکر و مکتب و مسیری میرن، غافل از اینکه این کارشون آزاداندیشی نیست؛ بلکه اندیشه‌کُشی است... آزاداندیشی یعنی؛ اندیشه‌ای داشته باش که تو را دهد، نه اینکه تو را بُکُشد... «فَلْيَنْظُرِ الاِْنْسانُ اِلى » سوره مبارکه ، آیه24 ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️علی لندی، الگوی سعادتمندی (ره): رهبر ما آن طفل دوازده ساله‌ای است که با قلب کوچک خود، که ارزشش از صدها‏‎ ‎‏زبان و قلم ما بزرگ‌تر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم‏‎ ‎‏نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.‏ چند روزی بود که ذهنم مشغول علی آقا بود!!! آخه می‌دیدم، هیچ کاری نمی‌تونم انجام بدم براش، جز اینکه دعا کنم و براش بنویسم... امروز که خبر آسمانی شدنش رو شنیدم، دلم طاقت نیاورد... تو روزگاری که دشمن داره سعی می‌کنه با تبلیغات فراوون، نشون بده نسل و تموم شده، و بگه نوجوونای امروز، دغدغشون صرفا مدل مو و مد لباس و موبایل آخرین مدل هست... علی نشون داد، نه اون نسل تموم شده و نه نوجوونای ما از ارزش‌ها جدا شدن. علی آقا، با دل کندن از تمام تعلقات و زیبایی‌هایی که برای زندگی یه نوجوون میشه تصور کرد، خودش رو به آتیش میزنه و نه فقط دو انسان رو؛ بلکه آرمان‌هایی که تو جامعه‌ی امروز ما، شاید دست نیافتنی دیده بشن، از دل شعله‌های آتیش میکشه بیرون، و خودش رو فدا می‌کنه... امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): «آغاز جوانمردی، گشاده‌رویی است و فرجام آن محبت کردن به مردم است.» و علی آقای داستان ما چه خوب به فرجام رسید... پ.ن: باید غصّه خورد که تا یک ناهنجاری رخ می‌دهد (نمومه‌اش کلیپ قمه‌کشی یک نوجوان در یکی از شهرها) مجموعه‌های فرهنگی و افراد زیادی، شروع به تولید محتوا برای تحلیل این ناهنجاری می‌کنن، و بعضا متاسفانه سیاه‌نمایی... امّا برای یک اتفاق ارزشی، همچون کار بزرگ و ارزشمند علی آقا، صرفا به گزارشی، یا تمجید ساده‌ای بسنده می‌شود. باید دانست، هر دو این کارها لازم است؛ هم تحلیل ناهنجاری‌های جامعه، و هم بیان ارزش‌هایی که هنوز وجود دارد. ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️با چوب می‌شود؛ با پَر هم می‌شود! دیدی خادم های حرم، دستشون چوب پر می‌گیرن، و وقتی میخوان به کسی تذکر بدن _مثلا کسی کنار ضریح توقف می‌کنه- با استفاده از اون پر ها این کار رو انجام می‌دن... به نظرت نمی‌شد به جای چوب پر، از یک چوب ساده استفاده می‌کردن؟ در جواب میگم، درسته دو تاش یک کار رو انجام میده، امّا این افراد، هستن؛ احترام دارن... به قول معروف صاحب‌خونه، که ائمه(علیهم‌السلام) هستن، دستور دادن در کمال احترام با مهموناشون رفتار بشه... دین ماهم، برای تذکر دادن به دیگران، یه چوب پر بهمون داده، و گفته تا جایی که ممکنه، باید با اون دیگران رو راهنمایی و ارشاد کنی، یعنی با زبون نرم و لطیف... اینکه؛ چوب و چوب پر، یک کار رو انجام میده؛ دلیل نمیشه ما با هر روشی دلمون می‌خواد، دیگران رو راهنمایی کنیم... همه؛ مهمان خدا هستند... «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى» سوره مبارکه ، آیه43و44 پ.ن: : «امر و نهی لسانی، درجاتی دارد که تا با پایین‌ترین درجه و آرام‌ترین لحن می‌توان به مقصود رسید، نباید اقدام به درجه‌ی بالاتر کرد.» ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️زیارت ، زیارت شناخت در اهمیت زیارت اربعین، همین قدر کافی است که بدانیم، امام‌حسن‌عسکری(علیه‌السلام) آن را یکی از پنج نشانه‌ی مؤمن بر شمرده‌اند. در این زیارت شریف، (علیه‌السلام) چند بُعد بسیار مهم را مورد توجه قرارداده‌اند که بخشی از آنها عبارتند از: ۱. معرفی و تبیین ابعاد مختلف شخصیت (علیه‌السلام) که به نوعی بیانگر میزان مظلومیت اباعبدالله در آن قوم شقی و گمراه است. (خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، حسینی که به کرامتت رسیده و او را به شهادت گرامی داشتی...) ۲. در بخشی از این زیارت نامه، امام صادق(علیه‌السلام)، ویژگی دشمنان اباعبدالله(علیه‌السلام) را بر می‌شمرند. این ویژگی‌ها معیار خوبی است تا همت کنیم، این صفات را به طور کامل در خود از بین ببریم. (کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایه‌تر و پست‌تر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند...) ۳. امام صادق(علیه‌السلام) در بخش پایانی این زیارت شریف، با توصیف نسبتی که با امام‌حسین(علیه‌السلام) و قیام ایشان دارند به شیعیان می‌آموزند که چه وظایفی در قبال نهضت حسینی دارند. (گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و پایان‌های کردارم و قلبم با قلبتان در صلح است و کارم پیرو کارتان می‌باشد و یاری‌ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان...) السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ... ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️غم فراق وصف تو، در دَم جان ما را می‌کِشد حال با فراقت، لحظه لحظه مُرده‌ایم ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️هیچ و پوچ هر گاه چیزی تو را ناراحت کرد، اگر در باب آخرتت بود؛پس به جبران بر آی، چرا که غصه‌ات است... اما اگر به جهت حرف‌دیگران یا بود، به این بنگر که این ناراحتی، در پنج سال آتی؛ یا ده سال؛ یا هفتاد سال دیگر؛ چه اثری باقی خواهد گذاشت؟! هیچ و هیچ و هیچ آنگاه است که لبخندی از عمق ، بروی لبانت نقش می‌بندد!!! دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا» سوره مبارکه ، آیه46 ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️فرآیند نگر باش! یک تابلوی زیبای را تصور کن... چقدر زیباست! چقدر روح افزاست! اما خطّاط باید هزاران سیاه مشق کند، تا چنین اثر چشم‌نوازی قلم بزند... چند روزی است خبر رحلت علامه ذوفنون، حضرت آیت الله همه را متأثر کرده است... این روزها همه جا صحبت از فضایل و صفات کم‌نظیر ایشان می‌شود... -که حقیقتا آدم حیرت می‌کند- امروز، همه دوست دارند مثل ایشان شوند... چون امروز ایشان علاّمه هستند؛ چون امروز ایشان ذوفنون هستند؛ چون امروز ایشان مهذّب هستند... و بسیار صفات دیگر که ایشان در قلّه‌ی آن قرار دارند. اما کسی کم خوابی‌ها، کم خوراکی‌ها، کمبود مالی، تلاش شبانه‌روزی برای خودسازی و کسب علم، گذشتن از خیلی لذات و هزاران سختی دیگر را نمی‌بیند. چرا؟! چون متاسفانه بیشتر افراد هستند نه ... ما فقط دوست داریم علامه شویم!!! انگار یک قرص یا معجونی باید بنوشیم و تبدیل به آدمی دیگر شویم... اما هیچ گاه اینطور نیست... آیا اگر ما هم در آن شرایط -که از شدت گرسنگی حتی نانی برای خوردن نتوانستند تهیه کنند و در وصیتی که زیر سرشان گذاشتند، نوشتند: من فلانی هستم و این اصل و نسب من است و از گرسنگی و فقر، جان سپردم- حاضر بودیم مسیر علم را ادامه بدهیم؟! یا عطایش را به لقایش می‌بخشیدیم؟! و چه بسا از این شرایط بدتر؛ یعنی زمانی که این عالم بزرگوار به اندازه‌ی امروز، جایگاهشان شناخته شده نبود، برخی افراد انواع جسارت‌ها و نامهربانی‌ها نسبت به ایشان روا داشتند؛ آیا ما هم با این شرایط، به این مسیر ادامه می‌دادیم؟! باید مراقب باشیم نباشیم؛ یعنی صرفا به موقعیت فعلی بزرگان ننگریم و خودمان را به جای ایشان تصور کنیم و خیال‌پردازی کنیم، بلکه باشیم؛ یعنی بزرگان را ببینیم، و راهی را که به این موفقیت رسیدند نیز ملاحظه کنیم، و واقع بینانه برای رسیدن به این برنامه‌ریزی کنیم... علامه از همان ابتدا علامه دهر نبوده، خون دل خورده تا مس وجود را طلا کرده... «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا » سوره مبارکه ، آیه39 ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️علم، کمال است اگر... علم، اونی هست که آدم رو نکنه؛ چون در مسیر رسیدن به ، توقف یعنی خُسران، یعنی بازموندن از ... علم حقیقی مثل آب دریاست، هرچی ازش بنوشی، بیشتر تشنه‌ات می‌کنه. در مسیر علم هم، هر چی جلوتر بری، بیشتر مشتاق میشی، بیشتر احساس می‌کنی!!! (علیه‌السلام): «هر وقتى چيزى در آن گذارند، گنجايش خود را از دست مى‌دهد، مگر ظرف ، كه با افزودن آن، گنجايشش بيشتر مى‌شود.» پس اگر یک روز دیدم، احساس بی‌نیازی می‌کنم، احساس می‌کنم دیگه بسه، فکر می‌کنم تا ته رفتم... باید بدونم رو غلط انتخاب کردم، اون چیزی که من یاد گرفتم، علم حقیقی نبوده، صرفا یکسری اطلاعات بوده که تو ذهنم انباشته شده... یا حتی بدتر، اطلاعاتی بوده که در من احساس بی‌نیازی از کمال ایجاد کرده... و چه و از این بالاتر که آدم متوقف بشه... پس اینکه در کلام بزرگان داریم گاهی خود علم میشه ، یکی از مصادیقش همینه... (ره) می‌فرمایند: «گاهی علم هم حجاب است. علم است، ‏‎ ‎‏اقامه می‌کند بر وجود حق تعالی؛ لکن است از او. همین‏‎ ‎‏برهان دورش می‌کند، از آنچه که باید باشد دورش می‌کند.» پس علم باید آدم رو به سمت سوق بده، که این میسّر نمی‌شود مگر با ... «هوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ وَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» سوره مبارکه ، آیه2 ✍️ @negashteh | نگاشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✏️امام‌خمینی(ره): «اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی‌خورد.» @negashteh | نگاشته
✏️دشمنِ دوست‌نما انسان یه جوری هست که اگر یه لحظه کنی، جوری زمینت میزنه که به قیمت از دست دادن ابد، برات تموم می‌شه... دیگه نمی‌دونم با این اوصاف، چه معنایی داره، که امروز هرجا میری، صحبت از خوبیاش هست!!! اون چیزی که درسته، اینه که آدم داشته باشه، یعنی آدم بتونه، به این موجود سرکش مسلط بشه و رام خودش کنه... ولی اعتماد کردن، چیزی جز زمین خوردن در پی نداره... (صلوات‌الله): «أَعْدَي عَدُوِّك،َ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك» ‏‌ترين دشمنانت، همان تو است كه با خود دارى‏. حال باید از خود پرسید، آدم عاقل، به دشمنش اعتماد می‌کنه؟! «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيم» سوره مبارکه ، آیه53 ✍ @negashteh | نگاشته
نگاشته
✏️دشمنِ دوست‌نما #نفس انسان یه جوری هست که اگر یه لحظه #غفلت کنی، جوری زمینت
✏️لیک این نفس شوم بدکاره که هم آغوش توست همواره نه به تدبیر ازان توان رستن نه به تزویر ازان توان جستن در نگیرد بدو نه مهر و نه کین سر اعدا عدوک اینست این @negashteh | نگاشته
✏️سبک‌بال باش! ، دست و پای آدمی را می‌بندد، او را می‌کند... و تعلق، به همراه دارد. باید بدانم، هر چه بیشتر رشته‌ی را از دلم ببُرم، آسوده‌ترم... در بزنگاه‌ها، تعلقات، من را مجبور به آنچه می‌کنند، که خودشان می‌خواهند... و صد افسوس، که هرچه دایره ، تنگ‌تر می‌شود، تعلقات بزرگ‌تر می‌شوند و رنج‌ها بیشتر... غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست چه بسا آدمی، مغروق دلبستگی‌ها می‌شود. شرط است زیستن... «مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا الْغُرُورِ» سوره مبارکه ، آیه20 ✍ @negashteh | نگاشته
✏️کشته‌ی فتنه‌ها سخن گفتن از دوران مبارزات (ع)، بسی سنگین و تحلیل کردن آن دوران، حقیقتا نیازمند نگاه تیزبینانه و بابصیرت است. علت این سنگینی و سختی در این است که زمان امامت ایشان در برهه‌ای قرار گرفته‌ که از طرفی پیش از ایشان، حکومت در دستان امیرالمؤمنین(ع) بوده و ایشان باید این مسئولیت مهم را که با سختی و گذر از فتنه‌های گوناگون برای جامعه‌ی اسلامی فراهم شده بود حفظ می‌کردند؛ و از طرفی دشمن، با تزویر به مبارزه با ایشان برخاسته بود نه با شمشیر و همین امر، تشخیص را برای خواص سخت کرده بود چه برسد به عوام جامعه... تفاوت دوران ایشان با دیگر ائمه(ع) در این است که در آن دوران‌ها دشمن یا همچون زمان (ع) با شمشیر به میدان آمد، نه با تزویر... و یا اگر دشمن با تیغ تزویر به پیش آمده بود، ائمه‌ی دیگر، شرایطی همچون امام حسن(ع) در مبارزه نداشتند چرا که وظیفه امام حفظ جایگاه حکومت بود و وظیفه دیگر ائمه(ع)، بازپس گیری آن. تزویر دشمن از یک سو و بی‌بصیرتی خواص و بی‌وفایی یاران از سوی دیگر! تزویر فضا را به گونه‌ای غبار آلود می‌کند که تشخیص حق، نه فقط در همان زمان، بلکه در قرن‌های آینده نیز برای افراد، مشکل می‌شود؛ آن روز، بی‌بصیرت ها ایشان را مذلّ المومنین خواندند، و امروز، ایشان را امام صلح خواندند، اما نه به معنای صلحی که ما قدرت بازدارندگی آن را برابر با قیام امام حسین(ع) می‌دانیم، بلکه صلحی به معنای منفعل بودن و کوتاه آمدن در مقابل دشمن... باید بگوییم ایشان مظلومیتی دارند، به وسعت تاریخ!!! (علیه‌السلام): بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه را با چشم خود ببینی، حق است و آنچه را شنیدی یا آنکه برایت نقل کنند، چه بسا باطل باشد. ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️جعل شخصیت! از دلایلی که امروزه به طرز شگفت‌انگیزی در میان جوامع گسترش و محبوبیت پیدا کرده، این است که محدودیت‌های فضای حقیقی را ندارد؛ یعنی همانقدر که عدم محدودیت زمان و مکان در این مجازی، باعث تسریع انتقال پیام برای بشر شده، امکان به نمایش گذاشتن آنچه که افراد دوست دارند باشند(نه آنچه که هستند) در مقابل دیگران، به راحتی فراهم شده است. در این زمینه قانونی هم وجود ندارد که جعل شخصیت را جرم بشمارد، چون انقدر این مسئله گسترده است که به راحتی قابل تشخیص نخواهد بود و البته جذابیت کار هم به همین است. همانطور که اگر روزی در فضای حقیقی جعل امضا قابل تشخیص نباشد، خیلی افراد سود خواهند برد، از اینکه جعل شخصیت در این فضا به راحتی قابل شناسایی نیست نیز خیلی افراد لذت می‌برند؛ پس شبکه‌های اجتماعی می‌شود جولانگاه انواع و سازی‌ها! عکس پروفایل‌ها به ما یک زندگی آرمانی از شخص مقابل را نشان می‌دهد و ما هم به راحتی شرایط خودمان را با آن فضای آرمانی مقایسه می‌کنیم و از کمبودها می‌رنجیم امّا کم نمی‌آوریم، خدا را شکر فضای مجازی، راه خودنمایی را برای همه آزاد گذاشته!!! در نتیجه ما هم در جبران این حسرت، یک پروفایل خفن‌تر انتخاب می‌کنیم تا کمی سوز دلمان کم شود امّا غافل از اینکه اگر بخواهیم با تک تک این سراب‌ها خودمان را در بیندازیم، تا نا کجا آباد باید پیش برویم چون این مسیر انتها ندارد تا به فروپاشی روانی برسی... خلاصه اینکه محبوبیت فضای مجازی به این دلیل است که آدم‌ها می‌توانند آن چیزی که دوست دارند بشوند را به نمایش بگذارند و از آن لذتی خیالی ببرند. کسی که دوست داشته آدم باسوادی شناخته بشه، یک جور ویترین باز می‌کند، شخصی که دوست داشته آدم پولدار و مشهوری باشه، یک مدل ویترین می‌سازد، و این داستان سر دراز دارد... سعی کنیم از فضای مجازی آن چیزی را استفاده کنیم که سبب ارتقای خودِ حقیقی‌مان می‌شود! چه زندگی‌ها که با این مقایسه‌ها فروپاشید، خانواده‌هایی که خودشان را با چیزی مقایسه کرده‌اند که در حقیقت وجود نداشته و زندگی را برای هیچ و پوچ از دست داده‌اند! چه استعدادها که با این مقایسه‌ها نا امید شدند و از بین رفتند... هر کاری نیاز به مهارت دارد و استفاده از فضای مجازی هم نیازمند مهارت‌آموزی است... ✍ @negashteh | نگاشته
✏️یک خط ... آل محمد(ص)؛ بر سرکشیده، به گمانم، جفا را سرکشیده... (علیه السلام) @negashteh | نگاشته
✏️اقناع یا اسکات؟! آدمی چون خودش را دوست دارد، هنگام ارتکاب خطا، کارش را توجیه می‌کند، تا دلش قانع شود. هزار و یک دلیل می‌تراشد تا صدای بی‌یار را که از هزار دالان وجود، بر دل او فریاد می‌زند؛ نشنود! با خود می‌گوید: همه انجام می‌دهند؛ یا این کار من به خلاف گنده‌ترها نمی‌رسد؛ یا هر کس جای من باشد این کار را انجام می‌دهد. امّا اسم این‌ها، قانع کردن نیست؛ بلکه ساکت کردن است. اقناع زمانی است که دلیل صحیح برای کارمان داشته باشیم؛ نه صرفا توجیهاتی برای خفه کردن وجدان. و اثر این کار در بزنگاه‌ها ظاهر می‌شود؛ آنجایی که بین دو راهی‌های حسّاس و سرنوشت‌ساز درمانده می‌شویم! و وجدان نالان ما، زیر خروارها خاکی که قبلا رویش ریخته‌ایم، دیگر نایی برای برآوردن ندارد... آن‌جاست که دیگر قدرت تشخیص حق از باطل نداریم، و چه بسا قلب‌مان سخت و سنگ شده باشد... «فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰكِن قُلُوبُهُمۡ و زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ» پس چرا هنگامى كه كيفر ما به آنان رسيد تضرع نكردند، بلكه دلهايشان شد و آنچه را كه انجام مى‌دادند براى آنان آراست. سوره مبارکه ، آیه43 باید مراقب عقربه‌ی دلمان باشیم، تا در بزنگاه‌ها ما را از هلاکت نجات دهد... «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ » «اگر از خدا پروا کنید، براى شما نيروى‌ تشخيص حق از باطل‌ قرار مى‌دهد.» سوره مبارکه ، آیه29 ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️مفهوم نگر؛ مصداق گرا! خیلی اوقات برای اینکه برای آینده یا هدفی رو تعیین کنیم، فرض‌ها و اهداف مختلفی رو تصور می‌کنیم و بر اساس اونها برنامه‌ریزی رو پیش می‌بریم. از اونجایی هم که ما انسان‌ها موجوداتی بهترطلب و یا به تعبیر دیگر طلب هستیم، معمولا در تعیین اهداف، فقط به صرف اون اکتفا می‌کنیم و راحت‌ترین راه ممکن هم توی ذهنمون پیدا می‌کنیم و شروع به کار می‌کنیم؛ ولی بعد از چند روز یا چند هفته می‌خوریم! چرا؟! چون تصور کار خوب و ارزشمند راحت هست و چه بسا برنامه‌ریزی هم براش آسون باشه. مثلا با خودمون میگیم: من میخوام یکی از بهترین مفسّرین بشم، خب پس برنامه‌اش این هست که از صبح تا شب مشغول خواندن و تحلیل کتب تفسیر مختلف بشم... یا مثلا با خودم میگم چقدر خوبه که آدم یه ریاضی‌دان تمام عیار بشه، برنامه‌اش هم این میزارم که روزانه ده ساعت بنشینم کتب ریاضی رو از اول تا آخر بخونم و .... همه‌ی اهداف قشنگ و والا در مرحله تصور قشنگ هستن؛ اما باید توجه داشت، در عالم ذهن تصویر کردن، یک مسئله است، و اینکه در عالم واقع چجور اتفاق می‌افته یک بحث دیگه. برای ریاضی‌دان شدن توی عالم ذهن، در کسری از ثانیه خودت رو میتونی یه ریاضی‌دان تمام عیار فرض کنی، اما در واقعیت -که مصداقی از اون تصویر ذهنی تو هست- باید پنجاه سال؛ شبانه روزی وقت بگذاری تا به اون نتیجه برسی...(این کجا و آن کجا) در نتیجه، برای تعیین هدف باید در ذهن به حساب و کتاب بپردازیم، اما برای عملیاتی کردن اون هدف، نمیشه آرمانی فکر کرد چون نتیجه‌اش میشه شکست، لذا همانطور که گذشت، عالم ذهن با عالم واقعیت فرق داره. اینجاست که اهمیت تجربه روشن میشه؛ یعنی در مرحله انتخاب هدف باید از ذهن استفاده کرد؛ اما برای برنامه‌ریزی و عمل باید به سراغ کسانی رفت که این راه را در حقیقت رفته‌اند و می‌دانند این مسیر، چه چالش‌ها و سختی‌هایی دارد. ما خیال می‌کنیم در سختی مسیر همین که می‌دانیم دچار فقر می‌شویم، -یا هر سختی دیگه که در اهداف مختلف وجود داره- کافی است برای راه؛ اما این فقط مفهوم فقر است که تصور کرده‌ایم و برای اینکه بفهمیم آیا ما هم می‌توانیم این کار را به سرانجام برسانیم یا نه، باید به سراغ کسی برویم که این را، این پولی را لمس کرده و خودش چشیده. این است فرق مفهوم و مصداق... در مقام واقعیت و خارج از ذهن، باید مصادیق و را بررسی کرد و بر اساس واقعیت‌ها برنامه‌ریزی کرد و گرنه ما هم می‌شویم شبیه میلیون‌ها انسان که همه شان دوست داشتند شوند امّا... چند روایت از (علیه السلام) را در باب اهمیت تجربه: - خردمند كسى است كه تجربه‌ها او را پند دهد. - تجربه‌ها دانشى اكتسابى‌اند. - روزگارتجربه مى‌آموزد. - تا كارى را نيازموده‌اى اقدام مكن. - ثمره تجربه گزينش نيكوست. - تجربه‌ها بهترين آموزگارند. ✍ @negashteh | نگاشته
✏️تلویزیونِ نامیزون!!! به مناسبت شروع فعالیت مدیر جدید صدا و سیما، جناب آقای ، خوب است چند کلمه‌ای در باب چالش‌های این سازمان تاثیرگذار سخن بگوییم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همانطور که در تمام عرصه‌های اجتماعی تحول‌ اساسی رخ داد؛ نیز، به عنوان یکی از اصلی‌ترین متولیان و همچنین پل میان مسئولین و مردم، در ساختارهای کلی رسانه‌ای دچار تحول شد. اما در ادامه، این تحول، با روند تحول فرهنگ عموم مردم همراه نشد و از سیر فرهنگ اجتماعی عقب افتاد. به عبارت بهتر، صدا و سیما که خود باید باشد و به حرکت کلی فرهنگ اجتماعی، گِرا بدهد، نه تنها از عهده‌ی این کار بر نیامد بلکه از همان سیر عمومی فرهنگ جامعه جاماند و به طبع هر چه جلوتر رفت، مخاطبان کم کم به سوی رسانه‌های دیگر -از جمله رسانه‌های اروپایی- روی آوردند. ساختار محتوایی و همچنین کیفیت ساخت از مهم‌ترین عوامل ضعف صدا و سیما در جهت نارضایتی مخاطبان می‌توان بر شمرد که متاسفانه در سال‌های اخیر به جای ارتقای سطح کیفیت ساخت و غنای محتوا؛ برای جذب مخاطب بیشتر، از جذابیت‌های مبتذل بهره گرفته شد تا به قول معروف، خودشان را با جامعه هماهنگ کنند. اما دقیقا مشکل قضیه همین جاست؛ یعنی در عرصه‌ی رسانه یک دیدگاهی وجود دارد که یا باید ارزش‌های محتوایی را حفظ کرد که در اینصورت پسند نیست و یا باید از جذابیت‌های رسانه‌ای بهره برد که در اینصورت نمی‌توان ارزش‌ها را حفظ کرد اما مخاطب خوبی دارد!!! این دیدگاه صفر و صدی سبب شده که ما شاهد انواع موسیقی‌های نامناسب، فیلم‌هایی با مضامین غیراخلاقی و ... در عرصه‌ی صدا و سیما، سینما و شبکه نمایش خانگی باشیم که طبیعتا به جهت محدودیت‌هایی که در رسانه‌ی ملی وجود دارد، میزان آن در این عرصه کمتر است. حال سوال این است که آیا نمی‌توان محتوایی تولید کرد که هم به لحاظ غنی باشد و هم به لحاظ جلوه‌های فنی، با کیفیت باشد؟! آیا تنها راه جذب مخاطب، استفاده از جذابیت‌های مبتذل است؟! یک قاعده‌ی عقلی وجود دارد با این عنوان: «ادلّ الدلیل علی امکان شئ وقوعه» یعنی اصلی‌ترین دلیلی که می‌‌توان برای امکان داشتن یک چیز آورد، همین است که وقوع پیدا کرده باشد. اصلی‌ترین دلیل هم بر این که می‌توان اثری تولید کرد که محتوای فاخر داشته باشد و هم ساختار با کیفیت و هم مخاطب پسند باشد، برخی از آثار تلویزیونی و سینمایی که دارای این مؤلفه‌ها بوده‌اند -همچون آثار مرحوم فرج الله سلحشور، داود میرباقری و ابراهیم حاتمی‌‍کیا- می‌باشد، که مشخص می‌کند دیدگاه رایج که یا باید جذاب باشد یا محتوا داشته باشد، گزافی بیش نیست. یکی دیگر از آثار موفق که ثابت کرد می‌توان محتوای ارزشی را طوری ارائه کرد که مخاطب پسند باشد، موشن گرافیک احکام در شبکه سه است که نشان داد اگر همّتی باشد و از هنرمندان متعهد حمایت شود، می‌شود اثر فاخر تولید کرد. امیدواریم در دوران جناب آقای جبلی، شاهد بازگشتن رسانه‌ی ملی به عرصه‌ی پیشران فرهنگ عمومی جامعه باشیم. ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️باخودِ بی‌خود آدمای ، بی‌خود هستن، آدمای هم، بی‌خود شدن... اما این بی‌خود کجا و آن بی‌خود کجا به قول معروف: میان من تا ماه گردون تفاوت از تا آسمان است آدمی که اصلا خودش رو نشناسه و معرفت به نفسش نداشته باشه، بی‌خود میشه؛ یعنی به درد نخور میشه، خودشو میفروشه، میشه... بخاطر همین، از مهم‌ترین کارهایی هست که هر کس باید به دنبالش بره، چون تا آدم تا خودش رو نشناسه، ارزش خودش رو نمی‌فهمه و کسی که قدر و خودش رو نمی‌دونه، چطور می‌تونه حق دیگران رو رعایت کنه؟! «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ» سوره مبارکه ، آیه 105 (علیه السلام) می‌فرمایند: انسان را همين بس كه خودش را نشناسد. اما آدمی که خودش رو بشناسه، رو می‌شناسه _من عرف نفسه فقد عرف ربّه- و وقتی خدا شناس میشه؛ از خود بی‌خود میشه، میشه، میشه... در فرازی از مناجات شعبانیه، (علیه السلام) می‌فرمایند: الهی هب لی کمال إلیک... باید بکوشیم تا؛ با خودِ بی‌خود شویم نه فقط بی‌خود شویم ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️سلام آقاجان! سلام ای حضرت ! سلام بر تو ای واسطه‌ی الهی! سلام بر تو؛ ای ! سرتان سلامت! جانم به فدایتان! آقاجان، امروز سالگرد امامت‌تان بر است! مبارکتان باد! مبارک باد بر همه‌ی ، مبارک باد بر همه‌ی ، مبارک باد بر همه‌ی مظلومان عالم! امّا؛ امّا سرورم، می‌دانم دلتان گرفته، دارید؛ مگر می‌شود، شما که بر تمام اعمال و احوال شیعیانتان هستید و از کوچک‌ترین غصه‌ی آنان، شما نیز غصه دار می‌شوید... حادثه‌ا‌ی همچون شیعیان ، دلتان را خون نکند!!! آقا جان ببخش، ببخش که امثال من، ظهورتان را به تأخیر انداخته... ای مقتدر، ای مهربان، ای جگرگوشه‌ی دخت پیامبر، من که رو سیاهم، شما از خدا بخواه، که باقی این طولانی را، به آه مظلومان، بر ما ببخشد... أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدَی أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِیَاءِ أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ ✍️ @negashteh | نگاشته
✏️نیاز؛ محور تربیت انسان‌ها بر اساس نیازهایی که دارند، تصمیم‌گیری می‌کنند و همین نشانه‌ی آن است که محور حرکت در بر اساس نیازها شکل می‌گیرد. بنابراین اگر می‌خواهیم فرزندمان، متربی‌مان، دوست‌مان و یا هر کس دیگری را در انتخاب مسیر صحیح کنیم، باید به او نشان دهیم که این مسئله نیاز او است و باید او را به این برسانیم که این مسئله وی را به کمال می‌رساند. اگر بخواهیم او را مجبور به انتخاب مسیری کنیم، مطمئنا حتی اگر در کوتاه مدت اثر داشته باشد، در بلند مدت اثر نخواهد داشت و چه بسا اثر داشته باشد. پدر، مادر، مربی، استاد، همسر و دوست اجازه ندارد حق انتخاب شخص مقابلش را نادیده بگیرد و باید بداند اگر بخواهد متوسل به زور یا تنبیه و محرومیت مدام بشود، اثری جز لجبازی در پی نخواهد داشت؛ چرا که آدمی اگر ببیند حق انتخاب ندارد -ولو اینکه آن راهی که مجبور به آن شده، خوب و صحیح باشد- برای اینکه ثابت کند است، دست به لجبازی می‌زند. بله؛ درست است، همانطور که بعضی مواقع می‌شویم و احساس بی‌اشتهایی می‌کنیم باید به زور هم که شده غذای مقوّی بخوریم، به همین صورت، در برخی مسائل تربیتی نیز این چنین است؛ اما همانطور که گذشت، در بعضی اوقات این ضرورت پیش می‌آید؛ یعنی اصل بر است و اینگونه موارد هستند. کاری که شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های امروز انجام می‌دهند، این است که اطلاعات را مانند بمبی در ذهن افراد می‌کنند که به این سبب، افراد دیگر احساس نیازی نسبت به کسب اطلاعات مورد نیازشان نمی‌کنند. به عبارت بهتر؛ انقدر ورودی زیاد می‌شود که شخص نمی‌تواند بندی کند و در نتیجه فکر می‌کند از کسب اطلاعات است و نتیجه‌اش این است که یا را باید به زور مجاب کنی لااقل در سال، یک مرتبه کتابی را که متناسب با نیازهای تو است، باز کن و بخوان؛ امّا او اصلا احساس نیاز نمی‌کند. در عوض، فضای مجازی و نیازهای دیگری برای وی ایجاد می‌کند که اگر کمی تأمل کند می‌یابد که در حقیقت هیچ نیازی نسبت به این مسئله ندارد و رسانه، تنها با ایجاد جذابیت، برای او نیاز کاذب به وجود آورده است. ما اگر می‌خواهیم دیگران را راهنمایی کنیم به سوی راه صحیح، اگر می‌خواهیم اطرافیانمان اهل مطالعه شوند، اگر می‌خواهیم جامعه را اصلاح کنیم، باید ایشان را نسبت به نیازهای واقعی‌شان آگاه کنیم، پس از آگاه شدن، خودشان به سوی آن شتابان حرکت می‌کنند و به عبارت بهتر آن را انتخاب می‌کنند و الّا در این هیاهوی و بی‌فایده، افراد پس از غرق شدن، فقط دچار نیازهای کاذب و درنتیجه ناهنجاری‌های مختلف می‌شوند. آیت الله حائری شیرازی(ره): « یعنی تعطیلی ، نه به آن معنا که اجازه ندهند شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که ندهند شما فکر کنید... ، استعمار رسیدن به قبل از رسیدن به است» برشی از کتاب @negashteh | نگاشته