eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.7هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
17.2هزار ویدیو
76 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ خوشبختی یعنی هر کاری رو که می کنی دوست داشته باشی. نه اینکه هر کاری دوست داری, بکنی!🚶‍♂ 🌴💎🌹💎🌴
هر آدمی از کودکی باید یاد بگیرد که چطور وقتش را به تنهایی بگذراند این به این معنی نیست که باید تنها باشد، بلکه نباید از تنهایی حوصله‌اش سر برود. 🌴💎🌴 چون افرادی که حوصله‌شان از تنهایی سر می‌رود، از لحاظ عزت‌نفس در خطر قرار دارند. 🌴💎🌹💎🌴
هدایت شده از کافه شعر و ادب
چقدر نتیجه ی انتظار بیهوده رو قشنگ وصف کرده : یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم، از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم.. 🌴💙🌴
🌸🍃إلَهِي انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ يَا قَرِيباً لا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لا يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ 🌺خدایا بر من نظر کن، نظر به کسی که صدایش کردى و تو را اجابت کرد، و به یاری ات به کارش گماشتى و او از تو اطاعت کرد، اى نزدیکى که از فریفتگان دور نمی شود، و اى سخاوتمندی که از امید بستگان به پاداشش دریغ نمی ورزد. 💐فرازی از مناجات شعبانیه 🌴💎🌾💎🌴
بزرگی را گفتند: ذکری عنایت فرمایید. فرمود: به ذکر شریف سکوت مشغول باشید. 🌴💎🌹💎🌴
هدایت شده از کافه شعر و ادب
🦋 آنقدر طعنه شنیدم که دگر می دانم عاشق یار شدن گوش کری می طلبد 🌴💙🌴
هدایت شده از کافه شعر و ادب
زخم ها خوب می شوند اما خوب شدن با مثل روز اول شدن، خیلی فرق دارد اوریانا فالاچی 🌴💙💎
هدایت شده از کافه شعر و ادب
گاهی به اخرین پیراهنم فکر میکنم که مرگ در آن رخ می دهد 🌴💙🌴
🌴💎🌴 آنهایی که عمیقاً یکدیگر را دوست دارند، هرگز پیر نمی‌شوند؛ آنها ممکن است از سال‌خوردگی بمیرند ولی جوان می‌میرند🤔😐چه خوب😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴کباب تابه ای مرغ نیم کیلو مرغ که مخلوط سینه و ران باشه"این مقدار برای ۵ نفر کافیه" چرخ میکنید و یک‌عدد پیاز بزرگ ،۵۰ گرم کره، ۲ عدد سیر ، نمک، فلفل سیاه و قرمز ،۲ قاشق آرد سوخاری (یا ‌پودر نان)، ادویه ها شامل زردچوبه، پاپریکا، فلفل سیاه، فلفل قرمز، فلفل سفید، نمک رو‌ توی مخلوط کن بریزید 🌴💎🌹💎🌴
حکمت خدا را باور داشته باش یک روز فقیری نالان و غمگین از خرابه‌ای رد می‌شد و کیسه‌ای را که کمی گندم در آن بود، بر دوش خود می‌کشید تا به کودکانش برساند و نانی از آن درست کنند و شب را سیر بخوابند. در راه با خود زمزمه‌کنان می‌گفت: خدایا این گره را از زندگی من باز کن. همچنان که این دعا را زیر لب می‌گذارند، ناگهان گرهٔ کیسه‌اش باز شد و تمام گندم‌هایش روی زمین و درون سنگ و سوراخ‌های خرابه ریخت. عصبانی شد و به خدا گفت: خدایا من گفتم گرهٔ زندگی‌ام را باز کن، نه گرهٔ کیسه‌ام را. با عصبانیت تمام مشغول جمع کردن گندم از لای سنگ‌ها شد که ناگهان چشمش به کیسه‌ای پر از طلا افتاد. همان‌جا بر زمین افتاد و به درگاه خدا سجده کرد و از خدا به‌خاطر قضاوت عجولانه‌اش معذرت خواست. 🌴💎🌴 🌴💎🌹💎🌴