5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای غم یعقوب دلم
یوسف کنعان منی....
🌴🇮🇷🕯🇮🇷🌴
ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ
🌴💢🌴ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺎﻥ
ﻣﺜﻞ ﺯﺭﺷﮏ ﻭ ﭘﻠﻮ
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﺭ
ﻣﺜﻞ ﭘﻨﯿﺮ ﻭ ﮔﺮﺩﻭ
🌴💎🌴ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﻦ
ﻣﺜﻞ ﻗﺮﻣﻪ ﺳﺒﺰﯼ ﻭ ﻣﺎﺳﺖ
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻫﯽ ﻭ ﮔﻮﺟﻪ ﻓﺮﻧﮕﯽ
ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺑﺎ ﻭ ﭘﻨﯿﺮ
🌴🕯🌴ﺍﻣﺎ
ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻧﺸﻮﻥ ﺣﺎﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﻧﻮﻥ ﺧﺎﻣﻪ ﺍﯾﯽ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ
ﻣﺜﻞ ﻟﻮﺍﺷﮏ ﻭ ﮐﺎﭘﻮﭼﯿﻨﻮ
ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺮ ﻭ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ
🌴🌸🌴ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﻩ
ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯿﻢ
ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﺍﻣﺎ
ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺍﺻﻼ ﺟﻮﺭ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﯾﻢ
ﭘﺲ ﺗﻮﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﻮﻥ ﺩﻗﺖ ﮐﻨﯿﻢ
ﺗﺎ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﻧﺰﻧﯿﻢ...
🌴💎🌹💎🌴
هدایت شده از اشعار "عاصی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پوزه سگ را نبوسد غیر سگ
هر که باشد خالی از غیرت و رگ
می شوند این ها مخالف با نظام
گوئیا بر فرق آنها خورده جَک
گرچه بر پاکی ایران نیستند...
این سیه رویان مگر یک ذره لک
این صدا سیما خودش معضل شده
می زنند هر لحظه از هر چیز فک
اینچنین باشد اگر برنامه اش...
میکنم برنامه اش را بنده هک*
البته دارد به دل برنامه ها...
که بود زیبا و پر معنا و تک
آنچه بودش حق بگفتم من تو را
حال باور کن برادر یا که شک
"عاصی"
🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
#لبیک_یا_خامنه_ای
*البته بلد نیستم هک کنم😐
👈 توضیح کلیپ؛
🌀فردی که پوزهٔ سگش رو میبوسه
محمد صادقی بازیگر سریال بیهمگانه!
🔹صداوسیما این افراد رو تبدیل به سلبریتی و الگو میکنه تا چهارصباح دیگه تبدیل به معضل برای انقلاب بشن
🍃خیر دنیا و آخرتم
دو هزار شب است که با شب بخیر گفتن به تو میخوابم؛ ولی تا به حال یک بار هم جوابت را نشنیده و خوابت را ندیدهام. هزار برابر این هم اگر شب بخیر بگویم و بیجواب بخوابم و خوابت را نبینم، گِلهای نیست. روی این زمین مگر کسی پیدا میشود که لایق شنیدن صدای تو باشد؟ همین اندازه که میگذاری با شب بخیر گفتن به تو بخوابم، یعنی مهربانتر از آنی که در خیالم بگنجد. من با این شب بخیرها زندگی میکنم. ممنونم که دو هزار شب است که زندگی را از من نگرفتهای؛ ولی آقا! آرزو که عیب نیست. هست؟ آرزو دارم یک بار هم که شده جواب شب بخیرم را قبل از خواب از زبان تو بشنوم.
حتی اگر تا آخر عمر جوابی نشنیدم، لحظهای حس گلایه به خود نمیگیرم؛ ولی میشود
🌴🔷🌴التماس کنم تا زندهام، لطف شب بخیر گفتن را از من دریغ نکنی!
شبت بخیر خیر دنیا و آخرتم!
#شب_بخیر_امام_زمانم✋
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🌴🕯🇮🇷🕯🌴
هدایت شده از گلچین نکته های ناب
در میدان تکلیف که باشی، بالاخره شهادت به سراغت می آید
🌴💎🌹💎🌴
قصه شب
چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گلهام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.»
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قویتری دست زد و جای پایی پیدا کرد و خود را محکم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمیشوی که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.» قدری پایینتر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری میکنی؟ آنها را خودم نگهداری میکنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو میدهم.»
وقتی کمی پایینتر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم که بیمزد نمیشود. کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم. غلط زیادی که جریمه ندارد.» در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است
🌴💎🌹💎🌴