گلچین نکته های ناب
متاسفانه .....زنها ی باحجابی که خودشون روزیبا میکنن وآرایش💅💅 میکنن .... وفکر جوونها روخراب میکنن
از
حجاب
بی حیاها
سخت
بیزارم
🌴⛔️⛔️⛔️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی
تو از مُردن چه میفهمی، تو از برزخ چه میدانی؟
#شهید_مصطفیصدرزاده
🌴💎🍁💎🌴
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر چی گشتم آرامش بخش تر از این صدا نشنیدم
🌴💎🌹🍁🌹💎🌴
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احسنت به این مجری،عالی بود.👏👏👏👏
بعضی وقتها بایستی برخی آدمها رو اینطوری شیر فهم کنی😭😭😭
🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴
قرار بود پارچه ی کت و شلواری اهدایی به مدرسه، میان شاگردان قرعه کشی شود .
معلم گفت تا هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند
وقتی نام حسن درآمد، خود آقا معلم هم خوشحال شد
چرا که حسن به تازگی یتیم شده و وضع مالی اش اصلا خوب نبود.
وقتی معلم به کاغذ اسامی
بچه ها نگاه کرد؛
روی همه ی آنها نوشته شده بود: حسن...
مهربانیهای صادقانه ، کودکی هایمان را ازیاد نبریم .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺸﻨﺎﺱ .
ﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ؛
ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ!
🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴
قصه شب شبتون خوش
یکی از دوستانم به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد. پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید: «این ماشین مال شماست، آقا؟»
پل سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: «برادرم به عنوان عیدی به من داده است.»
پسر متعجب شد و گفت: «منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این که پولی بابت آن پرداخت کنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای کاش...»
البته پل کاملاً واقف بود که پسر چه آرزویی می خواهد بکند. او می خواست آرزو کند که ای کاش او هم یک همچو برادری داشت. اما آنچه که پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد: «ای کاش من هم یک همچو برادری بودم.»
پل مات و مبهوت به پسر نگاه کرد و سپس با یک انگیزه آنی گفت: «دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟»
پسر گفت: «اوه بله، دوست دارم.»
تازه راه افتاده بودند که پسر به طرف پل برگشت و با چشمانی که از خوشحالی برق می زد، گفت: «آقا، می شه خواهش کنم که بری به طرف خونه ما؟»
پل لبخند زد. او خوب فهمید که پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد که توی چه ماشین بزرگ و شیکی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود. پسر گفت: «بی زحمت اونجایی که دو تا پله داره نگهدارید.»
پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت که پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر کوچک فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل کرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره کرد: «اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه که برات تعریف کردم. برادرش عیدی بهش داده و او هیچ پولی بابت آن پرداخت نکرده. یه روزی من هم یه ماشینی مثل این به تو هدیه خواهم داد. اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری که همیشه برات شرح می دم، ببینی.»
پل در حالی که اشکهای گوشه چشمش را پاک می کرد از ماشین پیاده شد و پسر بچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، کنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش نشدنی شدند.سلام شبتون بخیر
خدای مهربان یار نگهدار تون باشه
گلچین نکته های ناب
قصه شب شبتون خوش یکی از دوستانم به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃ارباب بنده نواز
خاک پای تو آقا! از مطهِّرات است.
روی سر هر کسی که بپاشد
از هر چه آلودگی پاک میشود.
حتّی یک ذرّه از غبار خاک پای تو
کافی است برای پاک کردن یک دنیا آلودگی.
در رسالۀ عشقبازی نوشته است:
هر کسی که آلوده شد و آلودگیاش از حد گذشت
واجب است که پی جوی خاک پای تو باشد.
من آلودهام به همان اندازهای که خودت میدانی.
آلودگیام از حد گذشته، تو بهتر از من میدانی.
پس بر من واجب است که پی جوی خاک پای تو باشم
و گرنه مرگ اگر همین حالا به سراغم بیاید
آلودۀ آلوده از دنیا میروم.
🌴💢🌴تو کجایی آقا!؟
مرا صدایم کن.
هر جا که ایستادهای، بایست تا به تو برسم.
وقتی که رسیدم پایت را بلند کن
تا خاک پایت را بر سر بریزم.
🌴🥀🌴اگر نمیخواهی مرا ببینی
به من بگو کجا بودهای و پا روی کدام خاک نهادهای
تا جای پایت را پیدا کنم و خودم را طاهر کنم.
🌴💎🌴اگر نمیخواهی جای پایت را ببینم
به یکی از دوستانت بگو خاک پایت را برایم بیاورد.
کاری کن برایم آقا!
محتاج خاک پایت هستم.
شبت بخیر ارباب بندهنواز!
#شب_بخیر_امام_زمانم ✋
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🇮🇷💎🌴
مثل کبریت کشیدن در باد
زندگی دشوار است
من خلاف جهت آب شنا کردن را
مثل یک معجزه باور دارم
آخرین دانه کبریتم را
میکشم در این بـاد…
هرچه بـادا بـاد
🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
امشب بگو که ای خدا....
🌴💎🍁💎🌴