#ذڪر_درمانے
💠مرحوم حاج اسماعیل دولابی رحمة الله علیه می فرمایند:
🕋بعد از نماز مغرب دستها را بلند کن و هفت مرتبه یا قاضی الحاجات بگو و بعد از خدا حاجتت را بخواه...که برآورده میشود.
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند
باز کردن راحت سلفون
✍اینو بلد بودی!؟ د نه د!
یاد بگیر به دردت میخوره خااااانوم هنرمنددد😎😎😎
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
بزرگواری تعریف میکرد
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من
شش ماه بعد از وفاتش به دنیا آمدم
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن
آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم
وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند
مفهومش چیست
«در بزم غم حسین مرا یاد کنید»
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم
که آیا پدرم حقیقتاً حسینی بوده؟
روزی در سن حدوداً بیست سالگی در کوچه
میرفتم که مردی حدوداً پنجاه ساله که
نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر
حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش
گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست
و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را
برای من اینگونه تعریف کرد
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه
آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم
و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت
رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم
کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به
نامزدم نشان بده طوری که مادر زن و همسرم
متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی
را انتخاب کرد
من که همینطور هاج و واج مانده بودم
که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت:
حسین آقا قربان اسمت با احتساب این
سرویس طلایی که نامزدت برداشت
الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی
که در خانه مان کردی صد تومان است
و سپس به پول آن زمان صد تومان هم
از دخل درآورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه
میکردم و در دلم به خودم میگفتم
کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟
من طلبی از حاجی ندارم!!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ
بلکه صد تومان خرج عروسیام را هم داد
و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها
شنیدم حاجی عباسعلی در سن ۴۱ سالگی
پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار
به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در
موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه
و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا
اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق
اینگونه جواب داد
آن روز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم
وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم
شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را
یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی
به در خانه ما آمده و در میزند
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم
و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا
ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد
و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله آقا امام حسین علیه السلام است
لطفا به دامادتان نگوئید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو
به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار
زیبائی با ما کرده بگونه ای که آن روز پول طلا
و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی
از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم
فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای
امام حسین علیهالسلام بر سر میزده
دست نوازش بر سر یتیمان هم میکشیده
همانگونه که در عزا بر سینه میزده
مرهمی به سینه دردمندان هم بوده
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری
مینداخته هرگز دستش به مال مردم
و بیت المال آلوده نبوده
و یک حسینی راستین بوده است
اَلّلهُمَّ ارزُقنا توفيق خِدمَة الحُسين عليه السلام
فِی الدُّنيا وَالاخرة
لطفا حسینی و حسین چی واقعی باشیم
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خدای خوبم
شکر که امروز هم گذشت
در کنار نگاه مهربانت
در کشاکش لحظههای روزگار
حضورت مایه آرامش است
✨خدای خوبم
فردایی سراسر مهر و عشق برایمان بساز
تا پر شویم از عشق بی پایانت
و عشق بیفروزیم در دلهای بندگانت
شبتـ🌙ـون پر از عطر خدا🌟
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو
🍃🌸صبح دوشنبه تون معطر به ذکر
شریف صلوات بر حضرت
محمد (ص) و خاندان مطهرش
🍃🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🍃🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🍃🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍃🌸 #حدیث ✅ #سبککردنگناهان
🍃🌸👈 رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم :↯↯↯
🍃🌸در روز قیامت من پیش میزان اعمال هستم یعنی که هر کس کفه گناهانش سنگین تر از کفه ثوابهایش باشد من صلواتهایی را که
برایم فرستاده میآورم و در کفه حسناتش
گذارم تا کفه حسناتش سنگین تر گردد 🌸🍃
📚 آثار و برکات صلوات ص ۱۳
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️زشت ترین خیانت
❤️امام علی علیهالسلام
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
#تشرفات #ملاقات_با_امام_زمان_عج
#حکایت_وصل_مهدی_عج
✨یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت امام زمان را داشت. مدتها ریاضت کشید و کوشید ولی نشد. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف رو آورد، اما نتیجه نگرفت.
✨روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر بروی». او نیز رفت و در آنجا چلّه گرفت و به ریاضت مشغول شد. روزهای آخر بود که به او گفتند: «الان امام زمان، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند». سریعا به آنجا رفت. وقتی رسید دید امام زمان نشسته اند و با پیرمرد گرم گرفته اند و سخنان محبت آمیز میگویند. سلام کرد، حضرت پاسخ دادند و اشاره به سکوت کردند.
✨دید پیرزنی قد خمیده با عصا آمد و قفلی را داد و گفت: اگر ممکنه برای رضای خدا این قفل را از من سه شاهی بخرید که به سه شاهی پول محتاجم. پیرمرد قفل را دید سالم است و گفت: این قفل هشت شاهی ارزش دارد... من کلید این قفل را میسازم و ده شاهی، قیمتش خواهد بود! پیرزن گفت: نه، نیازی ندارم.
✨پیرمرد با سادگی گفت: تو مسلمانی، من هم مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حقت را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر بخواهم سود ببرم، به هفت شاهی میخرم، زیرا بیش از یک شاهی منفعت بردن، بی انصافیست. باز تکرار میکنم: قیمت واقعی آن هشت شاهی است، چون من کاسبم و باید سود ببرم، یک شاهی ارزانتر میخرم! پیرزن باورش نمیشد. پیرمرد هفت شاهی به او داد و قفل را خرید.
✨همین که پیرزن رفت، امام به من فرمودند: «این منظره را تماشا کردی؟! اینطور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست، به جِفر متوسل شدن سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم! از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد، دیندار است و خدا را می شناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار... همه میخواستند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفته ای بر او نمیگذرد، مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دلجوئی و احوالپرسی میکنم.»
📚 ملاقات با امام عصر
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
📣 تسهیلات قرض الحسنه اشتغال زایی ویژه اعضای صندوق ذخیره بسیجیان
🔰صندوق ذخیره بسیجیان به منظور توانمندسازی و ایجاد اشتغال پایدار جامعه هدف خود اقدام به پرداخت تسهیلات اشتغال با اقساط ۳۶ ماهه به صورت قرضالحسنه تا سقف یک میلیارد ریال می نماید .
🔰 شرایط تسهیلات:
1️⃣ اعضایی که سابقه عضویت و پرداخت سالانه حق عضویت بیشتری دارند در اولویت هستند.
2️⃣ عدم بدهی حق عضویت صندوق در سامانه سحاب اعضای متقاضی وام
3️⃣ عدم اشتغال متقاضی و همسر در ادارات دولتی و خصوصی (بیمه اجباری)
4️⃣ داشتن کارت پایان خدمت و یا گواهی اشتغال به تحصیل برای متقاضیان مرد
5️⃣ عدم دریافت و یا درخواست تسهیلات نقدی از صندوق
6️⃣ عدم دریافت تسهیلات اشتغال از نهاد های حمایتی کشور
8️⃣ توانایی تشکیل پرونده تسهیلاتی برابر شرایط و ضابط بانک عامل
✅ روش ثبت نام:
مراجعه به سامانه سحاب شخصی - منوی تسهیلات - درخواست خدمات حمایتی- وام اشتغال زایی
🔴 تذکر مهم: با توجه به حجم درخواست ها و سهمیه استان ثبت درخواست به معنای قطعی بودن تسهیلات نیست و اعضایی که تعداد سال بیشتری در صندوق ذخیره بسیجیان عضویت دارند در اولویت می باشند.
🔊لطفا رسانه بوده و به دیگر بسیجیان اطلاع رسانی نمایید.
باسپاس 🌹🌹
سیدمحمد ضابط زاده
مسئول نمایندگی صندوق در استان اصفهان
📱ارتباط با نماینده ذخیره بسیجیان در استان اصفهان به شناسه کاربری
📩 Eitaa.com/Esfahan_ticket
✳️ ثبت نام سامانه سحاب
🌐Sahabcard.ir
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
#هر_روز_با_شهدا
#رمز_شكستن_قفل_و_پيدا_كردن_شهيد ....
🌷يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مى گشتند و شهيد پيدا نمى كردند. رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد، نام مقدس حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. ١٥ روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مى كنيم، بعد گفتم: كه اين ذكر را زمزمه كنيد:
دست و من عنايت و لطف و عطاى فاطمه (سلام الله علیها)
منم گداى فاطمه، منم گــــــداى فاطمه (س) »
🌷تعدادى اين ذكر را خواندند. بچه ها حالى پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداى شماييم. آمده ايم زائران امام حسين (علیه السلام) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايى را از در خانه ات رد نمى كنى.» همان طور كه از تپه بالا مى رفتيم، يك برآمدگى ديدیم.
🌷كلنگ زديم، كارت شناسايى شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر ١٧ و گردان ولى عصر (عج الله تعالی فرجه) بود. يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهى كه اكثراً مجهول الهويه بودند. اولين شهيدى كه پيدا شد، شهيدى بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مى كنم نزديك به ٤٣٠ تكه بود.
🌷بعد از آن شهيدى پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و كتانى او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولى چيزى متوجه نشدند. از شلوار و كتانى اش معلوم بود ايرانى است. ١٥ _ ٢٠ دقيقه اى نشستم و با او حرف زدم و گفتم: كه شما خودتان ناظر و شاهد هستى. بيا و كمك كن من اثرى از تو به دست بياورم. توجهى نشد.
🌷حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم: اگر اثرى از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار صلوات مى فرستم. مگر تو نمى خواهى به حضرت زهرا (س ) خيرى برسد. بعد گفتم: كه يك زيارت عاشورا برايت همين جا مى خوانم. كمك كن.
🌷ظهر بود و هوا خيلى گرم. بچه ها براى نماز رفته بودند. گفتم: اگر كمك كنى آثارى از تو پيدا شود، همين جا برايت روضه ى حضرت زهرا (س) مى خوانم. ديدم خبرى نشد. بعد گريه كردم و گفتم: عيبى ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولى من فكر مى كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، غوغا مى كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مى دهيد.
🌷در همين حال و هوا دستم به كتانى او خورد. ديدم روى زبانه ى كتانى نوشته است: «حسين سعيدى از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايى او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ى حضرت زهرا (س) خواندم.
راوی: حاج حسین کاجی
📚 کتاب کرامات شهدا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ اشاره قرآن به ۲بار فساد #بنیاسرائیل
⚔ یکبار بدست مولایمان علی(ع) دفع شد؛ انشاءالله این بار بدست رهبرمان سیدعلی
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
ميخك تقويت كنندهی مغز میباشد و كسانی كه حافظهی ضعيف دارند بايد از دم كرده ميخك استفاده كنند.
ميخك از سرطان جلوگيری كرده و حتی درمان كنندهی سرطان میباشد.
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
🛎 دوره آموزش تولید محتوا با موبایل🛎
✨از آموزشهای رایــگان جذاب ما جا نمونید✨
🔻کار با ایــنشات
🔻معرفی کـتاب در زمینه تولیــد محتــوا
🔻خاص کردن مـتن و عـکس برای ایـنستا
🔻یادگیری نرم افزارها در زمینه تولید محتوا
😍ویژه دختـــــ👩👧ـــــران علاقمند از پایه های متوسطه اول و دوم😍
🧕مربی :خانــــم صالحــــی
❌ظرفـیت و زمان ثبت نــام محــدود ❌
😍ویژه دختـ👩👦ــران علاقمند از پایه های متوسطه اول و دوم😍
✅ارتـبـاط بـا ادمـیــن و ثـبـت نـام⬇️ @Yamahdi_adrecnii
✅جهت ثبت نام حضوری هر روز از ساعت ۹:۳٠ _ ۱۱ به پایگاه نور ۴ راه مسجد جامع مراجعه فرمایید.
🔰بــرای کسب اطــلاعــات بــیــشــتــر و آگــاهی بــا بــرنــامــه ها وارد کانال شوید
https://eitaa.com/Noorkariz
#کلاسهای_تابستانه_پایگاه_نور
رِسانہمحـــــــلهنوٓر
🛎 دوره آموزش تولید محتوا با موبایل🛎 ✨از آموزشهای رایــگان جذاب ما جا نمونید✨ 🔻کار با ایــنشات 🔻مع
📣📣📣📣📣
اولین جلسه اموزشی صبح سه شنبه ۱۶مرداد ماه ساعت ۹:۳٠ برگزار میشود.
منتظرتونیم😍
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده
در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى
در بازار زينبيه دكانى داشت كه
مهر و تسبيح مىساخت و مىفروخت
معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد
و مثقالى یک اشرفى میفروشد
روزى در حرم امام حسين عليه السلام
حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد
زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد
و گريه كنان میگفت: يا اباعبدالله
در حرم شما پولم را بردند
در پناه شما هزينه زندگیام را بردند
به كجا شكايت ببرم؟
حاج حسن مزبور متأثر شد
و با همين حال تأثر به خانه رفت
و در دل به امام حسين علیهالسلام گريه میکرد
شب در خواب ديد كه در حضور سالار
شهيدان به سر میبرد به آقا گفت:
از حال زائرت كه خبر دارى؟
دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند
امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم؟
اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم
بايد اول تو را معرفى كنم
حاجى گفت: مگر من چه دزدى كردم؟
حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاک
مرا به عنوان تربت میفروشی و پول میگیرى
اگر مال من است چرا در برابرش پول میگیرى
و اگر مال توست چرا به نام من میدهی؟
عرض كرد: آقا جان از اين كار توبه كردم
و به جبران میپردازم
امام حسين علیهالسلام فرمود:
پس من هم دزد را به تو نشان میدهم
دزد پول زائر گدايى است كه برهنه میشود
و نزدیک سقاخانه مینشيند
و با اين وضعيت گدايى میکند
پول را دزديد و زير پايش دفن كرد
و هنوز هم به مصرف نرسانده
حاجى از خواب بيدار میشود و سحرگاه
به صحن مطهر امام حسين علیهالسلام
وارد میشود، دزد را در همان محلى كه
آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود
حاجى فرياد زد: مردم بيائید
تا دزد پول را به شما نشان دهم
گداى دزد هر چه فرياد میزد مرا رها كنيد
اين مرد دروغ میگوید كسى حرفش را
گوش نداد مردم جمع شدند
و حاجى خواب خود را تعريف كرد
و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را
بیرون آورد بعد به مردم گفت:
بیائید دزد ديگرى را نشان شما دهم
آنان را به بازار برد
و درب دكان خويش را بالا زد و گفت:
اين مالها از من نيست حلال شما
بعد تربت فروشى را ترک کرد
و با دست فروشى امرار معاش میکرد
↲حكاياتى از عنايات حسينى، صفحه۳۴
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
✍ اگر هنگام شب، دردهایی در عضلات بدنتان دارید،
✍نشان از کمبود منیزیم و پتاسیم در بدن شما است.
👌 برای جلوگیری از این دردها میتوانید قبل از خواب، موز میل کنید.
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️دلم درجستجوی
عطر سیب است🍎
خدایا🤲
🕌 کربلا
می خواهد این دل💔
♥️اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَيْن♥️
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
تا آن هنگام که ستارگان میدرخشند
جای نومیدی نیست
تا آن هنگام که شبها بر برگها
شبنم مینشانند جای نومیدی نیست
هر چند که سیل اشک بر گونههایت
روان شود
همیشه بعد از هر زمستانی
زمین بار دگر زنده میشود
اگر چندان شاد و سرخوش نیستی
نومید و دلشکسته نیز نباش
خدا حواسش به تمام آفریدگانش هست
شبتـ🌙ـون پر از عطر خدا🌟
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
سلام امام زمانم❣️
سلام ای همه هستیام
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآن
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
🍃🌼اَللّٰهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلیِّـکَ الْفَـرَج🌼🍃
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
🌸🍃🍂صفر، ماهی است که خاتم الانبیاء ص در آن رحلت میکند. ظرفی از زمان که جایگاه فقدان نبوت است. لذا نَحس و بلاخیز است. هرجایگاهی که فاقد روح نبوت باشد، نحس و بلاخیز است.
البته زمان و مکان، به خودی خود، نه نحساند و نه سعد. اما اتفاقاتی که در آنها روی میدهد بدانها رنگ میدهد و سبب نحسی یا سعدی آندو میگردد. مانند روز #عاشورا و مکان #کربلا که نقش ویژهای در تربیت نفوس دارد.
🌸#ماه_صفر نیز جایگاه رحلت خاتم الانبیاء ص، است. و هرجا که روح نبوت نباشد نحس خواهد بود. اما ربیعالاول سعد و موجب رشد آدمی است.
اینکه پیامبر ص فرمود: «هرکه مرا به خروج صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت میدهم». مراد این است که هرکس از اقامت در صفر (فقدان روح نبوت) خارج شود، وارد بهشت شده است.
🌸حرام و مکروه، «صفر» اند؛ یعنی فاقد روح نبوت هستند، و واجب و مستحب، «ربیع» اند؛ یعنی واجد روح نبوت هستند.
نحوست ماه صفر
عارف حکیم حاج آقا امامی حفظه الله
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 روشی برای اعتمادسازی بیشتر بین خانواده
❇️تو حریم خانوادگی باید اعتماد سازی بکنیم....
#دکتر_سعید_عزیزی
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #دعا ی هر روز #ماه_صفر 🌙
در مفاتــیح الجـــنان آمده است ڪه
اگر ڪسی خواهد ڪه محفوظ ماند
از بــلاهای نازله در این مــــاه در هر
روز ۱۰ مرتبه این دعــا را بخواند
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
یکی از علمای اهل بصره میگوید:
روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم
تا جایی که من و همسر و فرزندم
چیزی برای خوردن نداشتیم
خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم
گرفتم خانهام را بفروشم و بجای دیگری بروم
در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را
دیدم و او را از فروش خانه باخبر ساختم
پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود بمن داد
و گفت: برو و به خانواده ات بده
به طرف خانه به راه افتادم
در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم
به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت:
این پسر یتیم و گرسنه است و نمیتواند
گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده
خدا حفظت کند
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه
فراموش نمیکنم
گفتم این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد
بخدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانهام
کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند
اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که
غمگین و ناامید به طرف خانه برمیگشتم
روی دیواری نشستم و به فروختن خانه
فکر میکردم که ناگهان ابو نصر را دیدم
که از خوشحالی پرواز میکرد و به من گفت:
ای ابا محمد چرا اینجا نشستهای
در خانه ات خیر و ثروت است
گفتم: سبحان الله!
از کجا ای ابانصر؟
گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت
میپرسد و همراهش ثروت فراونی است
گفتم: او کیست؟
گفت: تاجری از شهر بصره است
پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت
گذاشت اما بی پول و ورشکست شد
سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت
و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد
و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد
همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی
که بدست آورده
خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر
یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم
در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از
تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین
فقرا و مستمندان تقسیم میکردم
ثروتم کم که نمیشد زیاد هم میشد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم
را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای
ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم
و یکی از صالحان درگاه خدا بودم
شبی از شبها در خواب دیدم که قیامت
برپا شده و خلایق همه جمع شدهاند
و مردم را دیدم که گناهانشان را بر پشتشان
حمل میکنند تا جایی که شخص فاسق
شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش
حمل میکند
به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند
گناهانم را در کفهای و حسناتم را در کفه دیگر
قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت
و کفه گناهانم پائین آمد
سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده
بودم را برداشتند و دور انداختند چون در
زیر هر حسنه «شهوت پنهانی» وجود داشت
از شهوتهای نفس مثل:
«ریا» «غرور» «لذت به گناه»
«تعریف و تمجید مردم نسبت به خود»
چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت
بودم که صدایی را شنیدم
آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند: این برایش باقی مانده
و آن همان تکه نانی بود که به آن زن
و پسرش بخشیده بودم
سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند
و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که به
آنها کرده بودم در کفه حسناتم قرار دادند
کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی
که صدایی آمد و گفت: نجات یافت
👈 .... بله دوستان من
خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما
قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی
را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری
را خالصانه برای الله تعالی انجام دهیم
↲کتاب وحی القلم
✍تألیف: مصطفی صادق
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛
📣📣📣📣📣📣
تمامی کلاسهای پایگاه نور در روزهای ۴ و ۵ شنبه تعطیل میباشد.
پروردگارا در این شب
بر صفحه تاریک دلم
با قلم الهیات نقشی بزن
که تا زندهام به مفید بودن
در هستی بی پایانت به خود ببالم
در انتهای تنهاترین لحظهها نیز
خدا با تو هست
خدائی که حتی یک لحظه هم
از تو غافل نیست
شبتـ🌙ـون بـه رنـگ خـدا 🌟
┏━🍃🌼🌱🌸☘🌺🍃━┓
https://eitaa.com/Noorkariz
┗━🍂🌼🍃🌸☘🌺🍃━┛