فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کمک اشتباه پدر و مادر در تحصیل فرزندان
https://eitaa.com/Noorkariz
#لطیفه😁
بچه ای از مادرش پرسید :
تو چه سنی می تونم، بدون اینکه اجازه بگیرم از خونه برم بیرون؟ ☺️
#مادرش گفت :
#بابات هم هنوز به این مرحله نرسیده !😂
✋😁 شاااااااااااااادبااااااااااشین
🌷🌹🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌷
#احکامشرعی🌷🌷🌹🌷🌷
❓مسئله : آیا #بوسیدن و بغل کردن #دختر بچه جایز است؟ 🤔
✅پاسخ: 👇
🌸همه مراجع معظم تقلید(به جز آیتاللّه سیستانى) :
✍..اگر به #6سالگى رسیده باشد، بنابر احتیاط واجب #بوسیدن او (هر چند بدون قصد لذت) جایز نیست.❌
🌸آیتاللّه سیستانى : بدون قصد لذت اشکال ندارد؛ ولى احتیاط مستحب آن است که از #بوسیدن او خوددارى شود.
🌷🌹🌷🌹🌷
#لطیفه😁
میگن تو بهشت
یه ظرف بزرگ سیب زمینی سرخ کرده میزارن جلوت 🍟
هربار که بر میداری 🍟
یه #فرشته دستتو نوازش میکنه میگه
زیاد درست کردم، واسه خورشت هم نیس
با خیااااااااااال راحت بخور 😊😘
🌸🌺🌸🌸
🍒🥒🎂🌽🍍🍑🍓🍋🍞🌭🥗🌮🌯🥩🥓🥞🍛🍲🍜🍧🍨🍡🍭🍫🥜🌰🍪🍩🍼🍵🥤🍶🍹🥃🍺🍯🥛🍫🍮
🌷🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌹
#احکامشرعی
احکام خوردنی ها
✅ خوردن مال کسى بدون اجازه صاحبش #حرام است؛❌
اما به تصريح قرآن کريم (سوره نور آیه مبارکه ۶۱)خوردن از خانه پدر، #مادر،❤️ #خواهر، برادر، عمو، عمه، دایی، #خاله، دوست و کسى که کليد🔑 خانهاش دردست انسان است، جایز مىباشد، به شرط آنکه #علم به عدم رضایت آنان نداشته باشد.🌹
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درخواست مادر از پسرش برای روز پدر 😅😅
فقط آخرش ☺️☺️
https://eitaa.com/Noorkariz
🔷دکتر الهی قمشه ای به نقل از پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
🔸گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
🔹این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد.
اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرض گوسفندان ما نمیشد.
🔸ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند.
یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
🔹ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت.
🔸روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
🔹این یک گرگ است و با سه خصلت:
درندگی
وحشیبودن
و حیوانیت
شناختهمیشود
اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید
هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب....!!
https://eitaa.com/Noorkariz
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷درآخر الزمان همه نمازخوان ها بی نماز می شوند مگر۰۰۰۰
پیشنهاد میکنم ببینید ارزش دیدنش داره👌
https://eitaa.com/Noorkariz
16.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الگو
برای مادرهامون عمو پورنگ باشیم❤️
چقدر خوبه سلبریتی هامون از این رفتارها داشته باشند که متاسفانه رفتارهای غلطشون بیشتره و کودکان و نوجوانان ما از این رفتارهای غلط الگو می گیرند. 😔
این رفتار عمو پورنگ از هزار تا برنامه تلوزیونی ایشون تاثیرگزاریش بیشتره.👌
https://eitaa.com/Noorkariz
#دام شیطانی
# قسمت۲۶ 🎬
برای اقای محمدی؛
همه چیز رانوشتم,اما از اتیشی که دیدم چیزی نگفتم ,اخه میترسیدم باورنکنه مسخرم کنه.
بابا از سرکار اومد,بهش گفتم چی شده و..
بابا گفت:دخترم دوباره مشکل برات درست میشه,هاا
گفتم :بابا توسفر کربلا با امام حسین ع عهد کردم تا اینا را رسوا نکنم از پا ننشینم,الان فک کنم وقت وفای به عهد رسیده.
بااین حرفم,اشک توچشمای بابا حلقه زد ودیگه مخالفتی نکرد.
شب بابا امد توخونه ویک کاغذ دادبهم وگفت:اقای محمدی داده برات.
کاغذوبازکردم,بعداز سلام وعلیک ,اکیدا سفارش کرده بود که به هیچ وجه مشکوک رفتار نکنم واونا متوجه نشن من به کسی راجب این موضوع صحبت کردم.
اقای محمدی نوشته بود:باهاشون همکاری کن و طوری برخوردکن که باهاشون هم عقیده هستی.وهیچ ترسی به خودت راه نده چون نیتت خیره ,خدا حامیت هست وبعدازخدا ما هم برای محافظت از شما ,نامحسوس مأمور میزاریم.
فقط تا میتونی تو دلشون جا کن وتوعمق انجمنشون نفوذ کن...
فردا رفتم دانشگاه,مثل قبل عادی بود,اما با معینی تماس نگرفتم,دوست داشتم یه چندروز بگذره تا فک نکنه نقشه ای درسر دارم.
بعدازکلاسا رفتم دفتر ابراهیمی,استاد تا من را دید گفت:دختر تو.اعجوبه ای,یکی از فرمولات رابررسی کردم,تااینجا که اشکالی نداشته,اگر بخواهی با دکتر معینی روش کارکنیم؟؟
گفتم:استاد اگرامکان داره خودتون بررسی کنید.
استاد:مشکلی نیست,حتما..
میخواستم برم خونه,بابا دو ماهی,بود برای من, پراید خریده بود ,تا امدم سواربشم دیدم ,اه دوتا چرخش پنجره..
حالا چیکارکنم؟!
کدوم نامردی اینا راپنچر کرده؟
من که پنچرگیری بلد نیستم ,بعدشم یه زاپاس بیشترندارم.
همینطور که باخودم کلنجارمیرفتم,دیدم یه شاسی بلند برام بوق میزنه..
باخودم گفتم:اراذل واوباش, لااقل از همین چادرم شرم کنید...
دیدم نه بابا ,بوق ماشین راسوخت,میخواستم بهش تند بشم ودعواش کنم ,تا نگاه کردم دیدم ای وای معینی هستش.
سرم راانداختم پایین وگفتم:ببخشید یکی ماشینم راپنچر کرده..
معینی:خوب بهتر,یه سعادت نصیب ما میشه در خدمت یک نخبه باشیم..
گفتم:نه ممنون,تاکسی میگیرم..
معینی:خواهش میکنم خانم سعادت ,تشریف بیارید ,میرسونمتون.
من که از خدام بود زودتر ته وتوی ماجرا را دربیارم.
باکلی خجالت سوار شدم.
ومعینی انگار به هدفش رسیده لبخندی شیطانی زد وراه افتادیم...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#دام شیطانی
#قسمت ۲۷ 🎬
رو کردم به معینی وگفتم:شما برای من یه جورایی آشنا بودید ,انگار من را یاد یه شخصی میانداختید.
معینی:نمیدونم,امیدوارم اون شخص براتون عزیز باشه,اما من یک حس غریبی نسبت بهتون داشتم ,یک حس نچندان خوب.
تودلم گفتم مثل من,حس تنفر دارم منتها الان مصلحت نیست بیان کنم.
معینی:اول بگو من تورا یاد کی میاندازم؟؟ دوم بگو به پیشنهادم فکرکردی؟؟موقعیت عالی هست که نصیب هرکسی نمیشه,امیدوارم شما این موقعیت را ازدست ندهید.
گفتم:آیا میتونم بهتون اعتماد کنم؟؟اخه یه جورایی رازه...
(من میخواستم ببینم ایا درحدسم اشتباه نکردم)
معینی:حتما,حتما,من به کسی بازگو نمیکنم ,مطمین باشید...
من:راستش,راستش...بایک اقایی یه جورایی ازدواج کرده بودیم ,یعنی نه به طور مرسوم,بلکه کاینات مارا به زن وشوهری قبول کرده بودند..اما متاسفانه دوسال هست مفقودشده وازش نشانی ندارم,من در اولین نگاه شما به یاد ایشون افتادم.
نفس عمیقی کشیدوگفت:پس خداراشکر یاد شخص عزیزی افتادید...
من:ببببله....(خبرنداری چقد عزیزه)
معینی:ببینم یعنی چه کاینات شمارا به همسری هم قبول کرده بودند...
من:یعنی ما به این درک رسیده بودیم که از جان ودل همدیگه رادوست داریم پس از ازل تا ابد ما زن وشوهر بودیم
معینی:چه جالب حرفهای عرفانی میزنید دراین عرفان تاکجاها پیش رفتید؟؟
من:قول میدهید به کسی نگویید؟؟
معینی:بله ,حتماااا
من:راستش شعورکیهانی درمن حلول پیدا کرده ,من الان چندتا محافظ ماورایی دارم.
معینی:پس این کشفیات هم شاید ازکمک شعورکیهانی باشه ؟درسته؟؟
من:احتمالاا
معینی:حالا که اینقد راحت سفره ی دلت رابرام باز کردی
منم میتونم بهت اعتمادکنم,چون تو هم از جنس خودمی,منم چندین سال پیش به این عرفان متوسل شدم وبه جاهای خوبی هم رسیدم,اما الان به هسته ی اصلیش وصلم,این اتصال وارتباط دیگه برام بچه بازی شده...
کاش شما ,مجرد بودیددد,اما .....
من:هسته ی اصلی؟؟!!!
معینی :اگر دعوتم رابپذیری ,بهت میگم
من:بدم نمیاد همنشین نخبه ها بشوم.
معینی:ممنون,
حالا میفهمم چرا اول بار قوه ی دافعه داشتم به شما...
من:جددددی؟؟چرا؟؟
معینی:چون ابتدا بادیدن چهره ی زیبایتان ,ارزو کردم که کاش مال من بودید اما حالامتوجه شدم قبلا کاینات شمارا برای دیگری انتخاب کردند,واین قوه ی دافعه برای این بود تا به من بفهماند شمامتعلق به دیگری هستید.
پیش خودم گفتم:اره جون مادرت توراست میگی,نمیدونی چه آشی برات پختم جناب عارف ,عاشقققق....
#ادامه_دارد ....
💦⛈💦⛈💦⛈
#دام شیطانی
#قسمت ۲۸ 🎬
خلاصه ازمعینی خواستم تا نزدیکیهای آرایشگاه مامان برسونتم ,نمیخواستم ازمن ادرسی داشته باشه.
معینی خرسند ازاینکه شکارتازه ای به دست آورده,شماره ام را از من گرفت تا درموقع نیاز بهم زنگ بزنه ودرجلسات به اصطلاح نخبه هاشون شرکت کنم.
معینی کاملا مطمین شده بود که من از,اون ابلیسکهای بسیارزبروزرنگم که برای محافظه کاریم لباس دختران محجبه برتن کردم وادای انسانهای مذهبی را درمیاورم.
به خانه که رسیدم همه چی داخل کاغذ نوشتم ودادم به بابا تا دوباره به دست ,سرکارمحمدی برساند.
بابا وقتی به خانه امد ,اینباریک ساعت مچی بهم داد وگفت اقای محمدی سفارش کردند هروقت تماس گرفتن وخواستی جلسه بری ,این ساعت رابه مچت ببند.
یک هفته ای گذشت واز معینی خبری نشد.
هفته ی بعد گوشیم زنگ خورد ,ناشناس بود,جواب ندادم
چندباردیگه ام زنگ زد,اخرش پیام داد...معینی هستم ,جواب بدهید.
زنگ زد...
من:الو سلام ,خوب هستید؟
معینی:سلام خانم سعادت,شما چطورید؟؟
من:ممنون...
معینی:غرض از مزاحمت,راستش فرداعصر یک جلسه هست,خوشحال میشم شرکت کنید..
گفتم :چشم,آدرس رالطف کنید حتما...
معینی:نه ادرس احتیاج نیست ,یه جا قرار میذاریم خودم میام دنبالت.
حساسیتی برای گرفتن ادرس نشون ندادم وگفتم:چشم مشکلی نیست پس من جلو دانشگاه منتظرتونم...
بااینکه ازشون نمیترسیدم ,اما یه جور دلهره داشتم,خودم رابه خدا سپردم واز ارباب کمک گرفتم....
ساعت مچی رابستم دستم ,وبا توکل به خدا حرکت کردم.
جلو در دانشگاه,معینی منتظرم بود,سوار ماشین شدم وسلام کردم.
معینی:سلام بر زیباترین نخبه ی زمین...
من:ممنون,شما لطف دارید..
معینی:ببخشید ,نمیخوام بهتون بربخوره ,اما اگرامکان داره این چشم بند رابزنید روچشماتون.
من:نکنه تااخرجلسه باید چشم بسته باشیم.
معینی:نه نه ,به محل جلسه رسیدیم آزادید ,فقط اگر میشه گوشیتونم خاموش کنید.
ناچار خاموش کردم وچشم بندهم گذاشتم حرکت کردیم.
داخل ماشین پیش خودم همش قران میخوندم.
معینی هراز گاهی یه چیزی میپروند واز افراد شرکت کننده تعریف میکرد واز اهداف انجمنشون میگفت.
اون معتقدبود ,با جمع آوری نخبه ها وافراد باهوش وبااستعداد میخواهند جامعه ای آرمانی بسازند,جامعه ای که درتمام کتابهای آسمانی وعده داده شده است.
بالاخره بعداز ۴۵دقیقه به محل موردنظر رسیدیم....
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
پروردگار،،"شبمان"
را به شایستگی
به بامداد برسان
تا در بندگی تو بکوشیم،
و سحرگاه به امید
"مناجات و نیایش"
به درگاه تو برخیزیم
شبتون
پر از عطر خدا.....🍃
https://eitaa.com/Noorkariz
طلوع خورشید آغاز زندگیست
با طلوع خورشید
هستی به تو خوش آمد میگوید
تو نیز با خورشید طلوع کن
سـ❄️ـلاااام
یک سلام پر از احساس عالی
یک سلام پر از محبت
یک سلام پر از انرژی
به دوستان گل
امروزتان پر از مهربانی
🌸روز نو مبارک
🌸از تو حرکت
🌸از خدا برکت
https://eitaa.com/Noorkariz
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃
🍃🍂داستــــانهـــای
معنوی
چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود
کاسهای شیر داد سپس رفت
و بزی برای او آورد و ذبح کرد
عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد
کمی بز داشت در حیرت شد پرسید:
چرا چنین سخاوت میکنی؟
چوپان گفت: روزی با پدرم به خانه مرد
ثروتمندی رفتیم از ثروت او حسرت خورده
و آرزوی ثروت او را کردم
آن مرد ثروتمند لقمه نانی به ما داد
پدرم گفت: در حسرت ثروت او نباش
هر چه دارد و حتی خود او را روزی
زمین به خود خواهد بلعید
و او فقط مالک این لقمه نان بود که توانست
به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد
بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که
میتواند ببخشد و با خود از این دنیا
به آن دنیا بفرستد
چوپان در این سخنان بود و بز را برای
طبخ حاضر میکرد که سیلی از درّه روان شد
و گوسفندان را با خود برد
چوپان گفت: خدایا شکرت که چیزی
از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم
و به سرای دیگر فرستادم
عالِم که در سخن چوپان حیران مانده بود
گفت: از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچکس
نیاموخته بودم مرا ثروت زیاد است که
ده برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است
احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد
چوپان گفت: بر من به اندازه بزهایم که
سیلاب برد احسان کن که بیش از آن
ترس دارم اگر ببخشی دست احسان مرا
با این احسان خود بخاطر تیز شدن
چاقوی طمعم بریده باشی
💠 اعتکاف بدون روزه
💬 سؤال:
به دلیل بیماری، قادر به انجام روزه نیستم؛ آیا اعتکاف بدون روزه اشکال دارد؟
✅ پاسخ:
اعتکاف بدون روزه صحیح نیست؛ اما حضور در مسجد و شرکت در مراسم اعتکاف، فی نفسه اشکال ندارد.
📚 پی نوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای
#احکام
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه قانون روانشناسی
برای کنترل عصبانیت و خشم میگه:
چرا وقتی ماشینت جوش میاره دیگه حرکت نمیکنی؟؟ میزنی کنار و وایمیسی؟ چون ممکنه آتیش بگیره و به خودت و دیگران صدمه بزنه.
خودت هم همینی!
وقتی جوش میاری عصبانی میشی تخت گاز نرو. بزن کنار ساکت باش و هیچی نگو وگرنه هم به خودت آسیب میزنی هم به اطرافیانت :)
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ #استاد_عالی
شاهکلید عاقبت بخیری...
حتما ببینید و عمل کنید و برای دیگران بفرستید.
#انتشار_حداکثری
https://eitaa.com/Noorkariz
#لطیفه😁
قرص اکس رو میندازن تو صندوق صدقات، #صندوق شروع میکنه به #وام دادن .😂😂😂
🌷🌹🌷🌹🌷
#احکامشرعی🌷🌹🌷🌹🌷
✍️در بين مردم باب شده كه تعدادى از افراد ، ماهانه هر كدام مثلا 100 هزار تومان یا مبالغ دیگر طبق #قراردادى كه همه آن را قبول كردهاند، روى هم مىگذارند و هر ماه آن را به قيدقرعه براى رفع گرفتارىهاى مالى 💶 به يكى ازافراد مىدهند و هيچگونه #سود يا كارمزد به هيچ شخصی تعلق نمىگيرد ، این نوع وام دادن صحیح است و اشكال ندارد.
فقط باید بعد از اینکه وام به طرف افتاد ببیند تا سر سال خمسی چند تا #قسط را داده و خمس آن مقدار را باید بدهد
🌷🌷🌹🌷🌹🌹🌷🌹🌷
📚 صندوق های قرض الحسنه خانگی
💠 سؤال : آیا فعالیت صندوق های فامیلی، محله، همکاران و... که اعضا، ماهانه مبالغی به آن پرداخت می کنند و به قید قرعه به یکی از اعضا قرض داده می شود، اشکال دارد؟ اگر مسئول صندوق شرط کند اولین دریافت (بدون #قرعه_کشی )، متعلق به او باشد، اشکال ندارد؟
✅ جواب : فعالیت صندوق های #قرض_الحسنه مذکور که عده ای به شخصی وکالت می دهند تا ماهانه مبالغی را از اعضا، دریافت کرده و به قید قرعه به یکی از آنها پرداخت کند، اشکال ندارد؛ همچنین اگر متصدی صندوق که در انجام امور آن از طرف اعضا، وکالت دارد، شرط کند اولین نوبت دریافت، متعلق به او باشد، اشکال ندارد.
#احکام_قرض #صندوق_قرض_الحسنه
https://eitaa.com/Noorkariz
🔺پرسش:
شنیدهام لیله الرغایب و نماز آن مستند شرعی ندارد و جایز نیستیم اعمال این شب را انجام دهیم؟ لطفاً توضیح دهید.
✍ پاسخ:
🔶نکته اول : نماز لیله الرغایب و اعمال آن را، مرحوم مجلسی رحمهالله علیه با ذکر سندی که قابلاعتماد نیست و راویان مجهول و ضعیف در آن وجود دارد ، نقل فرموده است .(1)
البته قبل از ایشان در بعضی از کتب ادعیه و زیارات بهصورت مرسل و بدون ذکر سند بیانشده است. پس این نماز و ذکر فضایل آن سند قوی و قابلاعتمادی ندارد.
🔶نکته دوم : نداشتن سند صحیح در مستحبات (سنن)، با استناد بهقاعده تسامح در ادله سنن ، مانع از عمل به آنها نمیشود . بسیاری از فقها بر اساس اخبار «من بلغ» در سند روایاتی که اعمال مستحبی و نکات اخلاقی ، از لسان پیامبر اکرم و اهلبیت علیهمالسلام ، نقل شده، تسامح داشته و عمل به آنها را بلامانع میدانند.
🔶نکته سوم : با توضیحاتی که تقدیم شد ، انجام اعمال لیلة الرغایب بهقصد رجاء و امید ثواب ، هیچ اشکالی ندارد . اما اینکه این اعمال را بهقصد استحباب انجام دهیم ، با توجه به فقهی بودن مسئله ، هر شخصی باید نظر مرجع تقلید خود را در این مورد جویا شود.
🔶نکته چهارم : مرحوم شیخ حر عاملی در وسایل الشیعه بابی با عنوان «اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ الرَّغَائِبِ لَيْلَةَ أَوَّلِ جُمُعَةٍ مِنْ رَجَب» باز کرده و نظر مبارکشان ، استحباب این اعمال هست.(2)
پینوشت:
1. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج104، ص: 123
2. وسائل الشيعة، ج8، ص: 98
✍ جواد حیدری
@parvaanehaayevesaal
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
#دام_شیطانی ۲۹ 🎬
به محل مورد نظر رسیدیم.
وااای خدای من اینجا ازهمه نوع ادمی بود,محجبه,آزاد,پیر ,جوان وحتی نوجوان ,همه یک نوع ویژگی داشتند که متمایزشان کرده بود,بعضی ها هم برای شناخته نشدنشان ,نقابهای مختلف برصورتشون گذاشته بودند.
با چند نفر از شرکت کننده ها هم کلام شدم ومتوجه شدم اینجا اصلا ربطی به عرفان حلقه ندارد اما عرفان حلقه وسیله ای برای جذب بعضیا شده,چیزهایی میدیدم که بسیارمتاسف میشدم,یکی راازطریق اعتقادات مذهبی,یکی را ازطریق اعتقادات سیاسی ,یکی دیگر راازطریق حس وطن پرستانه شان جذب کرده بودند.
بعضی چهره ها را میشناختم از رتبه های کنکوربودند وجز نوابغ به حساب میامدند اما متاسفانه بایک برخورد متوجه میشدی در دام اعتیاد افتاده اند.
خیلی پریشان شدم,معینی هم رفته بود پیش اون کله گنده هاشون.
بالاخره سخنران جلسه شان که پیرمردی موسفید وچشم آبی,بود بالای سن رفت وشروع به صحبت کرد.
ابتدا فکرمیکردم مال کشور دیگریست اما وقتی با زبان سلیس فارسی صحبت کرد,شک کردم که خارجی باشه...
خیلی محتاطانه و زیرکانه صحبت میکرد...
سخنران شروع کرد..
به نام(ان سوف),خدایی که جهان را درچندین مرحله خلق کردانسان رادرکالبد آدمی بوجود آورد تا درنظم این جهان به اوکمک کند....
وااای بلا به دور اینجا از اشرف مخلوقات به همکار نعوذ بالله, خدا منصوب شدیم.
وشروع کرد به تشریح وتوضیح اهداف(برگزیدگان).
میگفت:ما قراراست کارهای بزرگ انجام دهیم ووظایف هرکس طبق تواناییهاش ,به صورت خصوصی, بهش ابلاغ میشه و انجمن برگزیدگان همه رابه دقت زیر نظر دارد,واز مابین همه ی نخبه ها ,نه تنها در ایران ,بلکه در کل جهان ,افرادی انتخاب میشود که درزمانی خاص ,تعلیماتی خاص به انها داده میشود واین افراد خود مربی گری, نخبگان دیگر رابه عهده میگیرند.
اصلا حرفاش خیلی نامحسوس روی روح وروان طرف تاثیر میگذاشت وطوری شستشوی مغزی میداد که اصلا فرد متوجه نمیشد که با اعتقاداتش داره بازی میشه...
دلم به حال این نخبه ها میسوخت وخیلی متاسف میشدم ,چرا خود مملکت به بهترین نحوه ازاین منابع استعداد استفاده نمی کرد؟؟
اخر غفلت تاکی؟؟
اعصابم به شدت متشنج شده بود که خداراشکر ,حرافیها تمام شد ,قبل از پذیرایی به هرکس پاکتی دادند که نام ان شخص روی ان پاکت نوشته شده بود وامرکردند ,پاکت را درمنزل باز کنیم.
دوباره چشم بند وراه برگشت با معینی....
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
#دام شیطانی
#قسمت۳۰ 🎬
به خانه رسیدم,بابا اومده بود,مامانم خونه بود,فوری رفتم تواتاقم,در پاکت رابازکردم واول چشمم افتادبه یک دسته دلار,شمردم۱۲۰دلار بود
یک کاغذ هم داخلش بود به,این مضمون:خانم هما سعادت ورود شما را به انجمن برگزیدگان تبریک میگوییم,امیدوارم دراینده بیشتر وبیشترباهم همکاری داشته باشیم,به یاد داشته باشید ما برگزیده شده ایم تا این جامعه را به جامعه ی آرمانی برسانیم.
وظیفه ی شما درابتدای راه,تحقیقات درزمینه ی هسته ای در مرکز تحقیقات هسته ای ودرآوردن آمار واطلاعاتی که متقاعبا به شما اعلام میشود.
اگر دروظیفه تان موفق بودید انجمن به شماتعهدمیدهد به زودی کارگاهی تحقیقاتی با تمامی امکانات لازم, تحت اختیارشما قرارخواهیم داد.
حالا میفهمم که چرا تواین مملکت فرارمغزها داریم.
اخه برای یک جلسه ی دوساعته ۱۲۰دلاربه یک جوان آس وپاس والبته باهوش بدهند ,حتما تحت تاثیرقرارمیگره,البته صحبت کردن وسخنرانیهاشون خیلی نرم ونامحسوس,ذهنیت یک جوان را شستشومیدهد.وقتی صحبتهای این انجمن راشنیدم دیگه برام کارهای داعشیها که برای رفتن به بهشت سرمیبرند تعجب برانگیز نبود,به احتمال زیاد برای اونها هم همینجور برخوردشده ومغزشان راشستشو داده اند واعتقادات خودرا برمغز طرف چیره کرده اند.
سریع بابا رادرجریان گذاشتم,تمام اتفاقات وحرفهایی که زده شد ومحتویات پاکت رابرای محمدی نوشتم,پدرم دیگه کارازموده شده بود,از خانه بیرون رفت.
ازمن میخواستند اطلاعات مملکتم را برای این جانورها که هنوز نمیدانستم ازکجا تغذیه میشوند بفرستم...
محال بود همچی کاری کنم,باید ببینم نظر سرکار محمدی چی هست...
سرکارمحمدی برام پیغام داده بود هرکارکه گفتند بکن اما اگر زمانی خواستی اطلاعات مرکزتان را براشون کپی کنی,قبلش باماهماهنگی کن ,ماخودمون یک فلش حاوی اطلاعات برات ارسال میکنیم.
ازاینکه از اولش ,پلیس را درجریان گذاشتم خیلی خوشحال بودم,هم یه جورایی حساس امنیت میکردم وهم با راهنمایی پلیس اشتباهی مرتکب نمیشدم.
امروز یک استاد جدید آمده بود,استاد مهرابیان.
دانشجوها به خاطراینکه استادمهر ابیان جوان وتازه کاربود وسال اول تدریسش,هست,بهش میگفتن,جوجه استاد...
اما با اولین جلسه ی کلاس,متوجه شدم استاد ,علی رغم سن کمشون ,استاد باسوادی بود.ادامه دارد..
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#دام شیطانی
#قسمت ۳۱ 🎬
سرکلاس استاد مهرابییان یک احساس خاصی داشتم,یعنی احساس بدی نبودیه جورایی خوشایند بود.استادهم هراز چندگاهی ,نگاهی مرموزانه سمت من میانداخت,سنگینی نگاهش راحس میکردم ,منتها تا سرم را بالا میگرفتم ,نگاهش راازمن میدزدید.😊
جلسات انجمن برگزیدگان,هرهفته ای یک بار برگزارمیشد,برام جالب بود هرهفته راجب مسیله ای صحبت میکردند یعنی یه جورایی نامحسوس شستشوی مغزی میدادند,تواین کلاسها با خانمی به اسم سپیده دوست شدم,سپیده تحصیلات انچنانی نداشت اما خیاط,بسیار ماهروچیره دستی بود وازطریق یکی,ازمشتریهای به قول خودش امروزی وروشنفکرش بااین انجمن اشنا شده بود.
سپیده از لحاظ اعتقادی ,خیلی متعصب نبود واطلاعات دینی زیادی نداشت ومثل خیلی,ازجوانها از اسلام وشیعه ,فقط نامش رایدک میکشید,این کلاسها هم موثر واقع شده بودندواز همون نام دین هم زده بودنش.
یک چیز,جالبی که بود,اینه که من فکرمیکردم به خاطرحجاب واعتقادات دینی ام ازاین انجمن طرد بشم ,اما باکمال تعجب دیدم خیلی,هم تحسینم میکردند .
یک جلسه که درباره ی دین و..بود مارادوگروه کردند وتو.دوتا کلاس متفاوت بردند,سپیده جز اون گروه ومن جز گروهی دیگه بودم وکاملا معلوم بود گروه مذهبیهای متعصب را از شیعه های سست اراده جداکرده بودند واین از هوشمندیشان نشات میگرفت تا هریک از مارا طبق اعتقادات خودمون اما در راه رسیدن اهداف انجمن تربیت بشویم.
کلاس که تمام شد.
قبل از رفتن,سپیده راپیداکردم وگفتم:امروز میخوام یه جایی ببینمت,
سپیده ادرس خیاطیش راداد تا بروم به دیدنش...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
🌺 لیله الرغائب چیست واعمال آن کدامست؟
♦️اولین شب جمعه ماه رجب را لیله الرغائب نامند.
✅ در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند.
برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:
🌙روز پنج شنبه اول آن ماه – در صورت امکان و بلا مانع بودن – روزه گرفته شود.
♦️♦️چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
🔶چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر” اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله” گفته شود.
🔶پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر “سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکه والروح” گفته شود.
🔶پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر “رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم” گفته شود.
🔶دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر “سبوح قدوس رب الملائکه والروح” گفته شود.
در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.
♦️♦️ اعمال لیله الرغائب مابین نمازمغرب وعشاء انجام می شود.
التماس دعا🌹
#بر_چهره_دلگشای_مهدی_صلوات
#اَلّلهمَ_صَلِّ_عَلی_مُحمَّد_وَ_آلِ_مُحمَّد_وَ_عَجِّل_فَرَجهُم
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهت خوبی کردن،خوبی کن👌
بهت بدی کردن،خوبی کن👌
باهات کاری نداشتن،خوبی کن👌
اینا آدمَن،تو فرشته باش ❤️
شب خوش🌜🌜
سلام_صبحتون_پرانرژی🌷
یه سلام گرم
یه آرزوی زیبا🌷
یه دعای قشنگ
برای تک تک شمامهربانان🌷
الهی شادیاتون زیادغم هاتون کم
وزندگیتون پرازعشق باشه🌷
https://eitaa.com/Noorkariz