فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دو کلام حرف حساب استاد قرائتی با کسایی که در سطح جامعه عمدا روزه خوری میکنند 😂
https://eitaa.com/Noorkariz
🍏"دمنوش گل سرخ برای رفع کسالت بهاری"
این دمنوش آرام بخش و شادی افزا است، بنابراین نوشیدن آن در این فصل برای کسانی که احساس افسردگی و اضطراب میکنند، مفید است.
یک سوم قاشق غذاخوری پر از برگهای گل سرخ و یک قاشق چایخوری چای سبز را در یک قوری چینی بریزید و به آن آب جوش اضافه کنید. ۵ تا ۱۰ دقیقه زمان بدهید تا دم بکشد، سپس آن را صاف و میل کنید. پس از هر وعده غذا یک فنجان بنوشید.
🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Noorkariz
🍏چگونه از کلیهها در ماه رمضان محافظت کنیم؟
🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عدسی بادمجون
عدس
بادمجان 🍆
پیاز🧅
سیر🧄
نعنا
سینه مرغ پخته
زردچوبه،نمک،فلفل سیاه،اویشن🧂
کشک
#عدسی_بادمجان
https://eitaa.com/Noorkariz
26.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#به_وقت_دلتنگی
📽 آلبوم تصویری از عکس های زیبا و خاطره انگیز
شهید
#امرالله_قاسمی
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
💥درسی بزرگ از شهید نواب صفوی رحمة الله علیه
📌 همسر شهید نواب صفوی تعریف کرد:
بعد از افطار به آقا گفتم:
دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم
حتی نان خشک
فقط لبخندی زد
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت
شبانه آقا تکرار کردم
سحر برخاست آبی نوشید
گفتم: دیدید سحری چیزی نبود
افطار هم چیزی نداریم
باز آقا لبخندی زد
بعد از نماز صبح هم گفتم
بعد از نماز ظهر هم گفتم
تا غروب مرتب سر و صدا کردم
که هیچی نداریم
اذان مغرب را گفتند
آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود:
امشب افطارى نداریم؟
گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم
نداریم، نیست!
آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی
آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟!
خندیدم و گفتم:
صد البته که هست
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم
بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم
گذاشتم جلوی آقا
هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند
طبقه پائین پسرعموی آقا که مراقب ایشان
بود رفت سمت در
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند
آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا
همه آمدند
سلام و تحیت و نشستند
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید
آقایان روزه خود را باز کنند
من هم گفتم: بله آب در لولهها به اندازه
کافی هست، رفتم و آوردم
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد
تا روزه خود را باز کنند
در همین هنگام باز صدای در آمد
به آقا یوسف همان پسرعموی آقا گفتم
برو در را باز کن این دفعه حتماً از مشهدند
الحمدلله آب در لولهها هست فراوان
مرحوم نواب چیزی نگفت
یوسف رفت در را باز کرد
وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه
پر از غذا آمده است
گفتم: اینها چیه؟!
گفت: همسایه بغلی بود
ظاهراً امشب افطاری داشتهاند
و به علتی مهمانی آنان به هم خورده است
آقا نگاهى به من کرد خندید و رفت
من شرمنده و شرمسار
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم
ميل کردند و رفتند
‼️آقا به من فرمود:
یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی
تأخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟!
وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؟!
از آن سر و صدا خبری نیست
بعد فرمود: مشکل خیلیها همین است
نه سکوتشان منصفانه است
و نه سر و صدایشان
وقتِ نداشتن، داد میزنند
وقتِ داشتن، بخل و غفلت دارند.
🤲 برای تعجیل امر فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات
✅ثواب ارسال این پست را به امام زمان عج هدیه کنید.
🌸🌸🌸
@shohadayekahrizsang
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۶۷🎬:
بالاخره مردی با روی بسته که فقط چشمانش مشخص بود ,وارد شد.
سرم را که بالا اوردم ونگاهم درنگاهش افتاد ,نمیدانم چرا دلم به تلاطم افتاد,انگار برق نگاهش را سالهاست که میشناسم ونمیدانم شاید من اینطور تلقین کردم ,اما احساس میکردم که اوهم از دیدن من جا خورده....
سفیانی روبه عمر گفت:کجایی عمر...از بیکاری خسته شدی؟واشاره کرد به من وگفت:بیا اینهم کار ,ببین این ضعیفه کیست وچه میگوید وبه چه زبانی سخن میگوید....
عمرنگاهی که هزاران سوال دراو بود به من انداخت وگفت:زیرسایه ی شما بودم,داشتم پیامهایی را که از ایالات امریکا وانگلیس واسراییل امده بودند,ترجمه میکردم تا برایتان حاضرکنم...
خدای من,این مرد لحن کلامش مثل برق نگاهش, چقدر اشناست..
دراین هنگام خزیمه نزدیک عمرشدوگفت:چرا روی پوشیدی؟,رویت را باز کن ,اینجا غریبه ای نیست ,مابارها وبارها صورتت را دیده ایم,نمیترسیم وبااین حرف هم خزیمه وهم سفیانی زدند زیر خنده ,انگار عمر را مسخره میکردند..
عمر دست برد وعرق چینش را از صورتش کنار زد...اووووف خدایااااا
#ادامه دارد...
🖊به قلم……ط_حسینی
🌸🌸🌸
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۶۸🎬:
خدای من، از انچه که میدیدم وحشت زده شدم,مشخص بود صورت عمر صدمه ی شدیدی دیده,نصف لب بالایی ان انگاربریده شده بود وگوشه ی بینی اش پریده بود وردی که اثر زخمی عمیق بود به صورت مورب از چانه تا بالای شقیقه هایش کشیده شده بود اما باز نگاهش برایم اشنا ومهربان بود.
سفیانی امر کرد که برروی صندلیهای چرمی بنشینیم.
من یک طرف نشستم وخزیمه وعمرهم صندلی روبه رویم.
خزیمه به عمرگفت:ببین فارسی نیست عربی هم نیست,به گمانم زبانش عبری باشد,با عبری از اوبپرس کیست واینجا چه میکند,تاکید کن حقیقت را بگوید وگرنه کاری به سرش میدهم که مرغان هوا به حالش گریه کنند...
عمر با زبان عبری گفت:تو که هستی ,مگر خانه وبچه نداری که ازجانت سیرشده ای وسراز جهنم این تکفیریها دراوردی...
بااین حرفش فهمیدم که واقعا عمر باید جاسوس باشد وگرنه اینجا را جهنم نمیدانست وسفیانی را تکفیری نمیخواند پس بااعتماد به نفس,بیشتری
گفتم:من نمیدانم توکی هستی وچی,هستی,فقط,به تومیگویم من زبان اینها را میفهمم ,قبل از امدن تو بحثشان برسر جاسوس بودن توبود ,وسایل استراق سمعی دربیابان پیدا کرده اند که انگشت نگاری شده,تا ساعتی دیگر اگر نتیجه اش این بود تو جاسوس هستی ,حتما حسابت رامیرسند....
عمر که انگاری واقعا من خودم را معرفی کردم ,با طمأنینه سرش را تکان داد وگفت:پس باید فرار کنیم ,توهم اگر اینجا باشی بالاخره کشته خواهی شد,باید با من بیایی ,همین الان...
من:نه نه...من از,امدن به اینجا هدفی دارم,دنبال عزیزانی هستم که تا پیدایشان نکنم نمیتوانم برگردم وراه پیدا کردنشان بودن دراین لشکراست...
دراین حین خزیمه به میان حرفم پرید ورو به عمر گفت:چقدر طولانی,بگو چه میگوید؟
عمر:این خانم از اسراییل است,گویا چندی پیش شوهرش گم میشود وبعداز جستجوی زیاد میفهمد به این لشکر پیوسته,الان هم به دنبال شوهرش امده,درضمن قبل از این هم به اردوگاه دشمنان نزدیک شده...اجازه بدهید ببینم چه اطلاعاتی دارد...
سفیانی سرش راتکان داد وگفت:خوبه ,ادامه بده ببینیم به کجا میرسی...
عمر دوباره روبه من کردوگفت:تو باید با من فرارکنی,چون وچرا هم نکن,عزیزانت هم به موقع پیدا میشود,شاید در پی شوهرت امده باشی هاااا,ودروغ من راست از کار دراید...
من:نمی توانم بگویم فقط میدانم که همراه شما نمی ایم...شما خودتان رانجات دهید...
عمر که انگار از این سرسختی من عصبانی شده بود,مشتش را گره کرد ومثل زمانی که علی عصبانی میشد بر روی زانوش زد وبا تحکم گفت:
#ادامه دارد...
🖊 به قلم………ط_حسینی
🌸🌸🌸
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۶۹ 🎬:
عمر:ببین ,قرار,شد روی کاناپه انتظار بنشینی وفرزندانمان رابنگری. ....
خدای من,این چه میگفت؟؟کاناپه انتظار....رمز بین من وعلی....به خدا که اوعلی ست...
ناخوداگاه لبخندی صورتم را پوشانید واشکهایم جاری شد..
خزیمه:چی شد؟چرا اشکش را دراوردی؟
علی:هیچی از تجهیزات زیاد دشمن میگفت وناامید بود که بتواند شوهرش را پیدا کند ومن به اواطمینان دادم که داخل لیست کامپیوتری مشخصات شوهرش را,سرچ میکنم وپیدایش میکنم واین ضعیفه هم خوشحال شد...
سفیانی که هنوز,سر در گریبان مانیتورش بود ,سرش را بالا اورد وگفت:عمر الحریر این ضعیفه را به اتاق خودت ببر وهرچه از تجهیزات دشمن را دیده موبه مو بنویس وبرای من بیاور,درضمن نام ومشخصات شوهرش را بپرس ببین پیدایش میکنی واشاره کرد به من وادامه داد:اینان شیرزنانی هستند که سربازان اینده مرا باید تربیت کنند .....رو به علی گفت شما بروید وبااشاره به خزیمه ادامه داد تو بیا اینجا راببین وچیزی داخل مانیتور نشان میداد.
با خوشحالی زایدالوصفی به دنبال علی,مرد زندگیم که مانند ققنوس خاکستر شد واز,بین خاکستر واتش بابالهایی قوی تر وزیباتر دوباره زنده شده بود وسر براورده واینبار هم فرشته ی نجاتم شد...
داخل اتاق علی شدیم...علی در رابست,برگشت طرفم ,انگشتش را روی بینی اش گذاشت...
یعنی چیزی نگو...اینجا امن نیست..
#ادامه دارد...
🖊به قلم……ط_حسینی
🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 اگر او را بلند بخوانی، صدایت را می شنود و اگر با او آهسته نجوا کنی راز و نیازت را می فهمد
💟 گلایه ها و شکوه هایت را نزد او ببر، برطرف شدن غم هایت را از او طلب کن، در کارهایت از او مدد بگیر، و هر چه می خواهی از خزائن رحمت او بخواه، چیزهایی که هیچکس جز او توان بخشیدنش را ندارد
💟 از افزایش طول عمر تا سلامتی وسعت و گشایش در روزی او کلیدهای گنجینه هایش را در دو دست تو نهاده وقتی که درخواست از خودش را به تو رخصت داده
💟 پس هرگاه اراده کردی درهای نعمتش را با دعا باز کن
🌟شبتون بخیر و در پناه خدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کجا شکوفه ای را دیدی مکث کن
و عطر آن را با تمام وجودت
استشمام کن...
زندگی را در عطر
شکوفه های بهاری
میتوان به نظاره نشست!
" سلام صبح بخیر (。◕‿◕。)
🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Noorkariz
°•°•°
#سـلامـ_مهدےجانمـ🌷🤚🏻
دلتنـگ حضوریم مــه هـــر دو جهــان را
بی نــور تو ڪوریم همه جا و مڪان را
با مقــدم خــود نمــا ڪرم بر همــہ عالم
روشــن بنمـــا دل همــه پیــر و جــوان را
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج✨
🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 اعلام خبر شهادت پاسدار شهید بهروز واحدی به محضر خانواده گرانقدر او
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ماه_رمضان
https://eitaa.com/Noorkariz
17.mp3
3.8M
▫️ #تندخوانی
▫️ #جزءخوانی
😍 جزء : ۱۷ 😍
📖 از صفحه ۳۲۲ تا صفحه ۳۴۲
⏳ زمان: ۳۲ دقیقه
♨️ التماس دعا دارم ♨️
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان عجیب شیطانکهایی که هنگام خواندن تلقین توسط آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی برای یک جوان مذهبی بالای قبر میرقصیدند!😳
https://eitaa.com/Noorkariz
💥خواندن قرآنی که معنایش را نفهمیم اثر دارد؟
🔶 مردی بود که قرآن میخواند ولی معنی آن را نمیفهمید. دختر کوچکش پرسید: چه فایدهای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن را بفهمی⁉️
🔶 پدر گفت: سبدی بگیر و از آب دریا پر کن و برایم بیاور. دختر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. پدر گفت: امتحان کن دخترم.
🔶 دختر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و رفت بطرف دریا و سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
🔶 به پدرش گفت که هیچ فایدهای ندارد. پدرش گفت دوباره امتحان کن. دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد.
🔶 برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت که غیر ممکن است.
🔶 پدر به او گفت: سبد قبلا چطور بود؟
اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت: بله پدر قبلا سبد از باقیماندههای زغال کثیف و سیاه بود ولی الان سبد پاک و تمیز شده است.
🔶 پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. دنیا و گناهان قلبت را از کثافتها پر میکند، خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آن را ندانی.
🔶 خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی و درونی است. با خواندن قرآن، پاکی آن به زندگی ما برکت، نعمت، سلامتی و آرامش فراوان میدهد.
🤲 برای تعجیل امر فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات
✅ثواب ارسال این پست را به امام زمان عج هدیه کنید.
https://eitaa.com/Noorkariz
⬅️ پیشگیری از گرفتگی عضلات
در روزه داری ماه رمضان
یکی از مشکلاتی که در ماه رمضان
برای روزه داران ایجاد میشود
بروز گرفتگیها یا دردهای عضلانی است
که میتواند ناشی از دهیدراته
یا کم آب شدن بدن باشد
استفاده نکردن از قهوه و چای پررنگ
که دفع آب را بیشتر میکنند
و استفاده از سبزیجات و میوههای تازه
که حاوی املاح و ویتامینها هستند
در وعدههای سحری و افطار و شام
بسیار توصیه میشود
🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا همه غیر مسلمانان به جهنم میروند؟
ماجرای خانم دکتری که حواس استاد ازغدی را در نماز پرت کرد 😄
https://eitaa.com/Noorkariz
🍏 یک قاشق عسل قبل از خواب چه فوایدی دارد؟
شب ها بهتر می خوابید
وزن کم می کنید
از جرم گرفتن دندان جلوگیری میکند
درمان آلرژی
تقویت سیستم ایمنی بدن
درمان بدترین گلودردها
🌸🌸🌸
https://eitaa.com/Noorkariz