eitaa logo
[• نــــــــؤرإ ↯ •]
117 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
66 فایل
🌸بسم الله الرحمن الرحيم..... 🌸 ❄️ما آمده ايم تا... بیاموزیم ؛ اگر گامی برای ظهور برنداشته ايم...؛ لااقل، برای آمدنش، راه بندان نیز.... نکنیم... استان اصفهان شهرستان آران و بیدگل
مشاهده در ایتا
دانلود
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ آسمان می خواند امشب قدسيان دف می زنند حوريان کل می کشند و خاکيان کف می زنند شير عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟ تيغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟ آسمانی بی کرانی، عاشق دريا شدی آمدی آيينه‌ی «انسيه‌ الحوراء» شدی امشب ای زيباترين! ای دلبر کوثر بيا ! شب شبِ عشق است، ای داماد پيغمبر بيا «ليله القدر» نگاهش یا علی! اجر تو است او «سلام فيه حتي مطلع الفجر» تو است از ازل در پرده بود آيينه دارش می شوی در عبور از کوچه باغ عشق، يارش می شوی قدّ و بالای علی از چشم زهرا ديدنی است وای! وقتی می رسد دريا به دريا ديدنی است ماه در امواج برکه ديدنی تر می شود قدر زهرا با علی فهميدنی تر می شود مانده احمد تا کدامين وجه رب را بنگرد روی حيدر را ببيند يا به زهرا بنگرد ای بلال امشب اذانی را که می خواهی بگو «اشهد ان عليا حجت الله»ي بگو عقد زهرا و علی در آسمانها بسته شد سرنوشت عشق هم بر زلف آنها بسته شد گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است خوب می دانست حيدر بی زره هم حيدر است تا مدینه روح را با حاجیان پر می دهيم دل به مهر کوثر و دستان حيدر می دهيم ✍ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @BasiranhazratMasoumeh
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ آن شب که بین هاله ای از نور بودم بین پروبال ملک مستور بودم وقتی مرا بردند از پیش پیمبر تا خانه مرد دلیر بدر حیدر گفتم علی جان گرچه ناموس خدایم اما برای تو کنیزی می نمایم من آمدم در خانه ات سوسو کنم من با عشق زیر پات را جارو کنم من گفتم علی جان کارهای خانه با من گردیدن دور تو چون پروانه با من گفتى تو كه باشى دلم گرم است زهرا با تو تنور خانه ام گرم است زهرا آوردمت در خانه ام ريحانه باشى بانوى من خانوم اين كاشانه باشى گفتى بيا تا جان به پاى تو بريزم گفتى براى اولين دفعه "عزيزم" آن شب ميان قلب زهرا خانه كردى يادم نرفته موى من را شانه كردى گفتى اگر چه خواجه لولاك هستم زهراى من بر ساحت تو خاك هستم از كوثر چشمت عزيزم باده نوشم زهرا كه دارم پس زره را ميفروشم گفتى كه ميبالم به پيوند تو زهرا جان على قربان لبخند تو زهرا گفتى ترا احمد امانت داده بر من بيرون نيا از خانه ات حتى اگر من... با دست بسته رفتم و زانويم افتاد يا ريسمان كينه بر بازويم افتاد زهرا نيا بيرون كه اين كابوس سخت است آرى زمين افتادن ناموس سخت است از جاى اينكه هر دو دستم را ببندند ايكاش بين كوچه چشمم را ببندند بلكه نبينم زير دست و پا ميافتي در كوچه تا پاميشوى از جا ميافتى حيدر بميرد خار بر رويت نگيرد ميخ در خانه به پهلويت نگيرد حيدر بميرد با مغيره در نيفتى بر روى خاك كوچه ها با سر نيفتى حيدر بميرد نشنود نيلى شدى تو يا در گذر آزرده از سيلى شدى تو آن شب به او گفتم علی یار تو هستم هرچه که پیش آید طرفدار تو هستم گفتم تحمل کردن مسمار با من افتادن بین درودیوار با من گفتم که پژمردن میان کوچه با من حتى زمین خوردن میان کوچه با من خانه نشینی مدینه با تو باشد هر شب پرستاری سینه با تو باشد گفتم علی جان سایه ی بالاسرم باش کوچه که رفتم خواهشا دوروبرم باش هر دم کنارم باش بار من نیفتد در بین کوچه گوشواره من نیفتد ... ✍ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @BasiranhazratMasoumeh