#قصه‌های_مجید @Nostalgic_tv

🙂دورانی که روحم بهش تعلق داره... @Nostalgic_tv

🙂جنوب شهر تهران سال 1362 @Nostalgic_tv

🙂پل تاریخی شهرستان در اصفهان دهه 1330 @Nostalgic_tv

🙂گاهی وقتها دلم میخواهد برگردم به گذشته ها فقط برای تجربه دلخوشی های اون زمان ها... @Nostalgic_tv

صبح...باور عشق است!!! در لبخند آسمانی تو وقتی چشم هایت را باز می‌کنی و عطر نگاهت را بر خورشید می‌پاشی تا غزل، غزل روشنی بسراید سلام صبحتون بخیر @Nostalgic_tv

😍یادش بخیر؛ مامان‌ها و صبح‌های زود و این جاروها و بوی نم یکی که جارو میکرد، یکیم باید پشتش راه میفتاد و سیخ و دونه هاشو جمع میکرد!😅 😂😂👆👆👆👆 @Nostalgic_tv

🙂پاییز که بیاید، گویا آسمان و زمین در یک هم‌نوایی بی‌نظیر قرار می‌گیرند؛هر نسیم، هر رنگ و هر نور، اثر هنری بی‌بدیل از طبیعت است... @Nostalgic_tv

😊و از فرط خستگی کنار مادرم با صدای چرخ خیاطی خوابم ببره... @Nostalgic_tv

دریاچه ارومیه، سال ۱۲۹۰ @Nostalgic_tv

🙂مهم نیست غذا چی هست گوشت داره یا نداره برنجش ایرانیه یا خارجی مهم نیست که چند جور غذا سر سفره گذاشته میشه مهم اینه که مادر با دستای معجزه گرش به غذا عطر و طعم بده...❤ هیچ غذایی در دنیا هیچوقت به خوشمزگیه غذای مادر نیست... @Nostalgic_tv

🙂پرورشگاه اصفهان زمستان سال 1330 @Nostalgic_tv