دختر! میخوای عاشق بشی؟ پسر! میخوای عاشق بشی؟ بیا عاشق کسی بشو که همهی دلها دست اوست.
@Pelak_channel
شهیدا عاشق بودن، متملّقین بین یدیه بودن، عشق بازی میکردند و به همین خاطر خدا هم امروز داره باهاشون عشق بازی میکنه...
@Pelak_channel
میگفت شهیدا تیپ زدند، تیپ خدایی زدند، تیپ لباس التقوایی زدند، خوش تیپ شدند؛ خوشگل خوشگلا یوسف زهرا سلام الله علیها نگاهشون کرد...
@Pelak_channel
📌 اینکه خداوند در قرآن فرموده است مال و فرزندان شما فتنه است به چه معناست؟
چند نفر معدود بودند که همسران یا مادرانشان در کربلا بودند. یکی جوانی است به نام «وهب». وقتی نوبتش شد و خواست به میدان برود زنش که تازه عروس بود آمد به دامنش چسبید و گفت: تو که میروی مرا به چه کسی میسپاری؟ اینجاست که فیل به زانو درمیآید.
مادرش گفت: پسرجان! مبادا حرف زنت را گوش کنی، تو امروز کار مهمتری داری. شک ندارد که همسر موضوع مهمی است، موضوع کوچکی نیست و وهب مسؤولیت بزرگی در مقابل همسر خود داشت، اما یک مسؤولیت و وظیفه بزرگتری در برابر سیدالشهداء داشت. همین همسر که عشق میورزد، همان عشقش از آن نظر که جلوی حقیقتی را گرفته است به منزله یک نوع دشمنی است. فرزند هم همینطور است.
قرآن از انسان یک موجودِ از همه چیز گذشته جز خدا میخواهد، این است که میفرماید: مال شما فتنه است، اولاد شما فتنه است، یعنی بازدارنده هستند. قرآن نمیگوید شما فرزند نداشته باشید یا فرزندانتان را دوست نداشته باشید، احساس مسؤولیت نداشته باشید و یا مال نداشته باشید و اصلًا مال خودتان را رها کنید؛ چنین چیزی نیست. ولی هیچیک از اینها نباید در حدی باشد که وقتی پای حق و پای خدا و پای تکلیف بزرگتری در میان میآید بتواند پایبند انسان باشد.
📘 آشنایی با قرآن، جلد ۷ صفحه ۱۹۹
💠ترویج آثار شهید مطهری به زبان روز
✅ @Hekmat_motahar
استاد شهیــد مطهــری(ره):
یک وقت میگوییم علــــی(ع) را "که" کُشت و یک وقت میگوییم "چه" کُشت؟ اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!!
البته عبد الرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت، باید بگوییم: جمود، خشک مغزی و خشکه مقدسی!
همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند، واقعاً خیلی تأثرآور است ؛ علی به جهالت و نادانی اینها ترحم میکرد، تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال میداد.
ابن ابی الحدید میگوید، اگر میخواهید بفهمید که جمــود و جهــالت چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند:
ما میخواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم....
(اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۷۷)
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـعـرفـی_شــهــدا
شهید عبدالمطلب اکبری
تاریخ شهادت :1365/12/04
#خــاطــره_شــهــیـــد
آمد کنارم نشست و گفت: «حاج آقا یه خاطره برات تعریف کنم؟»
گفتم: «بفرمایید»
عکس یه جوون بهم نشون داد و گفت: «اسمش عبدالمطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محلهی ما مکانیکی میکرد و چون کر و لال بود خیلیها مسخرهاش میکردند. یک روز با عبدالمطلب رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش "غلامرضا اکبری".
عبدالمطلب کنار قبر پسر عمویش با انگشت یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: "شهید عبدالمطلب اکبری".
ما تا این کار او رو دیدیم زدیم زیر خنده و شروع کردیم به مسخره کردنش. عبدالمطلب هم وقتی دید مسخرهاش میکنیم و به او میخندیم بنده خدا هیچ نگفت.
فقط نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهاش را پاک کرد.
بعد سرش را انداخت پائین و آرام از کنارمان بلند شد و رفت.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگر ندیدیمش.
۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش را آوردند.
جالب اینجا بود که دقیقا همانجایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش را کشیده بود و ما مسخرهاش کرده بودیم.
وصیت نامهاش خیلی سوزناک بود
👇💔
" بسم الله الرحمن الرحیم "
یک عمر هر چی گفتم به من میخندیدند.
یک عمر هر چی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند.
یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف میزدم.
آقا خودش بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد.»
راوی
حجتالاسلام انجوی نژاد
🌸شادی روح پاکش صلوات 🌸
✍حاجقاسممیگفت:
ازخدایڪچیزخواستم...!'
خواستمڪهخدایااگربخواهمبہ
انقلاباسلامۍخدمتڪنم..
بایدخودمراوقفانقلابڪنم..
ازخداخواستماینقدر بهمنمشغلهبدهد کهحتۍفڪرگناههمنڪنم..
جـان_فـدا
#حاج_قاسم...🌷
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
✍زمانه عجیبی است!
برخی مردمان، امام گذشته را عاشقند،
نه امام حاضر را...
میدانی چرا؟
امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند!
اما امام حاضر را باید فرمان برند!
و کوفیان اینگونه عاشورا را رقم زدند...
#شهید_سید_مرتضی_آوینی...🌷
#شـــبـــتـون_شــهـدایــی
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شـهدا با معرفت اند
نشان به آن نشان که اول آنها دست رفاقت به سویت دراز کردند..
هی رها کردی و به موازاتش باز دستت را گرفتند..
🌷 شـهدا با معرفت اند
نشان به آن نشان که هر بار سمت گناهی فقط نیمنگاهی کردی، خودی نشان دادند..
🌷شـهدا بامعرفت اند
نشان به آن نشان که خون دادند تا تو جاری شوی..
بیمنت، بیادعا.. بیچون و چرا..
🌷شـهدا با معرفت اند
پا که در مقتلشان گذاشتی و قسمشان دادی به رفاقتشان،
یقین داشته باش، حاضرند باز هم تا پای جان بروند،
تا تو جان بگیری..
🌷شـهدا رفیق بازند بـاور کـن
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داداش ابراهیم همیشه میگفت:
به فکر مثل شهدا مُردن نباش!
به فکر مثل شهدا زندگی کردن باش.
#شهیدابراهیمهادی🌷
✨﷽✨
🔴پیمودن ره صد ساله در یک شب!
✍مرحوم آیت الله العظمی شفتی در اصفهان یکی از مراجع بزرگ تقلید بود خیلی مقامش بالا بود.حتی مشهور است که او شبها دیوانه میشد از شدت عشق و خوف به ذات احدیت... حتّی ایشان در اصفهان مسجدی ساخته به نام مسجد سید که خیلی عالی است و روحانیت عجیبی دارد. خودشان در جواب اینکه از کجا به این درجه رسیده اند فرمودند که: دعای یک سگ مرا به اینجا رسانده...
من در نجف طلبه بودم و چند روزی بود که از ایران برایم پول نیامده بود. کمی صبر کردم چون نخواستم به کسی بگویم. اما یک وقت احتیاج شدیدی برایم پیش آمد. از رفیقم مقداری پول قرض گرفتم و نان و مقداری آبگوشت کله تهیه کردم. هنگامی که به منزل برگشتم دیدم که سگی در جوی آب افتاده و توله هایش به او چسبیده اند و او شیر ندارد و خود سگ از شدت گرسنگی رو به مرگ است.با خودم گفتم من که تا حالا گرسنگی کشیدهام باز هم گرسنگی را تحمل می کنم.نانها را در آبگوشت ترید کرده و آنها را جلوی سگ گذاشتم. سگ آن غذا را خورد و هم بلند شدم و ظرف را تمیز کردم وبعد از شستن به صاحبش برگرداندم.
بعد از آن پروردگار برایم پولی فرستاد طولی نکشید که از شفت که یکی از شهرستانهای گیلان است شخصی آمد و گفت فلان حاجی مرده و یک سوم از مال خود را برای شما وصیت کرده...من متعجبانه حساب کردم دیدم همون موقعی که آن آبگوشت کله را به سگ دادم عصر همان روز برای من این وصیت شده. از همان وقت کم کم در اصفهان برای من آن قدرت و مرجعیت پیدا شد
اگر من توانستم به اسلام خدمتی کنم مدیون این است که توانستم دل سگی را به دست بیاورم ... تعجب نکنید زیرا برای آن که شخصی مشمول رحمت خدا شود زمینه میخواهد و زمینه نیز مختلف است گاهی انسان میتواند راه صد ساله را در یک شب بپیماید...
📚گفتار نراقی ج 1 ص 340
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e