eitaa logo
آستان مقدس نورالشهدا پردیس فاز۳
609 دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
18 فایل
کانال اطلاع رسانی نمازگزاران آستان مقدس نورالشهداء
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 را چطور معرفی کنیم تا افراد غیر انقلابی جذب شوند؟ ⬅️ از شهیدی که قبلش به جرم فساد اخلاقی شلاق خورده بود تا شهیدی که رکوعش یک ربع طول می کشید❗️ 📌 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم؛ برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ ؛ چون ما اگر تحمّل نکنیم ، باید میدان را خالی کنیم ... 🔴به کانال خبر فوری و مهم 👇 https://eitaa.com/joinchat/2787246158C5099787f1d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ ویژه | ! 🔺️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدارهای مختلف بارها با اشاره به آیه‌ی شریفه‌ی «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون»، «پیام برای امروز ملت ایران» را «نترسیدن و امیدداشتن» دانسته‌اند. 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فرق مادران شهدا با تمام مادران دیگر 💟مادر شهید مرزبان فرزندش را به امام حسین هدیه کرد 📌مادر شهید محمدمهدی احمدی، شهید درگیری‌های مرزی سیستان و بلوچستان با ایراد خطبه‌‌ای زینب‌وار، فرزند شهیدش را به امام حسین علیه السلام هدیه کرد. شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم🌹 💙 @deldadegi
♦️سفر به مشهد♦️ 《از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام》 کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @light_mots ❣در مسیر نور؛در مسیر شهدا❣
. ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم غوغای باد و باغ‌ها را می‌شناسیم... نام علی را زینت سربند کردیم اروند و بهمن‌شیر را دربند کردیم... ما هفت دریا بی‌نشانیم و غریبیم ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم... ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم هر کس که آن‌جا بود بی‌نام و نشان بود آن‌جا زمین دلبازتر از آسمان بود... ای چفیه‌های مانده در باران کجایید؟ سجّاده‌های روشن ایمان کجایید؟... در هر رواق سنگری عطر خدا بود تنها دعا بود و دعا بود و دعا بود آنان که در این امتحان پیروز بودند در کربلای پنج، دشمن سوز بودند... ما عیش دشمن را به کامش زهر کردیم کاری که ما در فتح خونین‌شهر کردیم ققنوس‌ها بودند و آتش می‌خریدند تن‌های عاشق زخم ترکش می‌خریدند خاکی، ولی آیینۀ افلاک بودند سنگرنشینان آبروی خاک بودند فریادهای خفته را خاموش بردیم یک کربلا آیینه را بر دوش بردیم... جز «همّت» و مردی و جانبازی ندیدیم ما عاشقی مانند «خرّازی» ندیدیم این‌جا پر از اسطوره‌های جاودانی‌ست این سرزمین خاکی‌ست، امّا آسمانی‌ست هان ای بلاجویان دشت کربلایی آه ای شهیدان، ای شهیدان خدایی من در شما دیدم جهانی بی‌کران را بعد از شما بستند راه آسمان را بعد از شما ماندیم ما و زندگانی شرمنده‌ایم ای روح‌های آسمانی رفتید تا ما چند روزی زنده باشیم می‌خواستید از عکستان شرمنده باشیم... شعر بلند عشق را با خون سرودید اصلا شما انگار این جایی نبودید... عباس شاهزیدی 🌴
✅ گاهـی، فاصلهٔ ما و ؛ فقط یک سیم خاردار است ✴️ بله به اسمِ " نَفْس "... از این ها که بگذریم، می رسیم تازه به شهدا. . . ⚠️ بیایید از سیم خاردار نفس عبـورڪنیم خیلی ها بودند که تا یک قدیمی شهادت رفتند ولی با یک امتحان به عقب برگشتند. 《 کانال @Ebrahimhadi
💢 | حکم جهادش را از آقا گرفت 🔻شهید بالازاده، خودش را با زحمت به آقا (رئیس جمهور وقت) رساند و در حالی که بغضش ترکیده بود و هق‌هق گریه امانش نمی‌داد، با کلماتی بریده بریده گفت: آقا! حضرت قاسم علیه‌السلام هم مثل من 13ساله بود که امام حسین علیه‌السلام به او اجازه میدان داد، ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم. https://basijnews.ir/fa/news/9420666 📎 📎 』 ════════════ 🆔 @Pasdar_Eshgh