ممنون از کسایی که شرکت کردن

شبتون بخیر 🌷

‌ ˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹♥️ ‌️

در بین غـــزلم نـام تو را داد زدم ، دآد! آنگونه که تا آن سرِ این کوچه صدا رفت. @Nurul_Mahdi45

زندگی مسئله ریاضی نیست؛ بهش فکر نکن ازش لذت ببر:)🤌 پ.ن: مسئله ریاضی نیس پ چی؟🗿 #روزمرگی

وای مادر 💔 ..

تمام شد...🥺 حالا علی مانده و یک عمر خاطره...🥲💔

نزنید💔

✨🌾« هُوَ رَبُّ المُستَحیل و أنت تبکی عَلَی المُمکن؟ » او خداوندِ ناممکن هاست در حالی که تو بر ممکن گریه می کنی؟✨🌾

+گفت: اصل بده!😁 -گفتم: مادرم کنیز رباب..... بابام هم غلام عباس..... برادرم غلام‍ علی اکبر.. خودمم کنیز زینب.... مااصل و نصبمون غلام‍ در خونه حسینه‍....🌹 جد در جدمون نوکرش بودن. غلام‍ خانه زادشیم....☺️ +گفت: تو دنیا چی داری؟😃 -گفتم :یه چادر که رنگش مشکیه😍 چون تا ابد عزادار حسینٍ ویه سَر که اگه لایق باشه افتاده زیر پاشون....🙂 +خندید و گفت:روانی خداشفات بده😂 -گفتم :بیمار حسینم شفا نمیخواهم وجز حسی‍❤️-‍ن و کرب‍✨-‍لا از خ‍😍-‍دا چیزی نمیخواهم.. #امام حسین

_

بریم هیئت خونگی🚶🌱

عه سلام😎🌱🚶

#پیشیح پ.ن: عکس مال چند روز پیش

خُرّم آن روز که بازآیی و سعدی گوید : آمدی؟ وَه که چه مشتاق و پریشان بودم! @Nurul_Mahdi45

يک شهر پر از آدم واین حجــــم پــــر از درد لعنت شـــــود آن شب که تو را برد و نیـــاورد... @Nurul_Mahdi45

- متصل است رگِ دِلتَنگۍ به شب .. @Nurul_Mahdi45

00:00 اللهم عجل لولیک فرج🤍

شب خوش یاعلی ✋🏻

‌ ˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹♥️ ‌️

اندر احوالاتمان در سالن غذا خوری🤌 #روزمرگی

پارت گذاری و جبرانی هاا🥲✨