گفتن ساعت باز بودن درِ حرم، از ۸ صبح الی ۸ شبِ
و ما ساعت ۳ پشت در بودیم:)
و باید ۵ برگشتیم:)
حقیقتا دلم میخواد برگردم به همون زمانی که با ریحانه روسری و چادرمون رو پوشیه میکردیم رو صورتمون
ولی من وقتی ضریح سرورم (حضرت عباس) رو دیدم نشناختمش:)))
و این یعنی درست باهاش حرف نزدم
میدونین چه موقعیتی رو از دست دادم؟
میتونین درکم کنین؟
اگه تا آخر عمرم نرفتم کربلا چی
دارم میترکم از شدت فشاری که روی بغض گلوم و قلبمه
میشه دعا کنین واسم که امسالم نصیبم بشه؟
پتانسیل دق کردنو دارم
دلم محرم و روضه میخواد
شبِ تاسوعا و عاشورا
مقتل خوانی
خب من الان با این دلِ دلتنگِ حرم چیکار کنم
*نفس عمیق
خب الان ارومترم
غرق گریه و اشک بودم
اصلا توی حال خودم نبودم
ببخشید اگه جملهبندیام اوکی نبودن
اوکۍ. باشہ!
یادمه این مداحی رو حفظ کرده بودم و هروقت گنبدو میدیدم با خودم زمزمه میکردم:)
هدایت شده از افکاردرونمن.
وای خدایا شکرت که ۴ روز دیگه عید تمومه، رسمن خسته شدم انقد هیچکاری نمیکنم.
خدایا پشه هارو آفریدی خب اوکی
ولی دیگه چرا برا بالزدنشون صدا گذاشتی اخه دورت بگردم