همه چی از رفاقت شروع میشه ...
با امام زمانت رفیق شو تا طعم واقعی خوشبختی رو بچشی...
خوشبختی یعنی...
#امام_زمان صاحبت باشه...
با نیم نگاش مراقبت باشه...!
اللَّهُمَّ عَجِّـلْ لِوَلِيِّكَ الفـَـرَجْ
🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤فاطمة الزهراء🖤
✅انتشار مطالب بدون ذکر منبع با ذکر حداقل1⃣صلوات جهت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام جایز است✅
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
دعوا سر سربند یافاطمھۜ بود . .
با بستن سربند تو آرام شدند!
در جاده عشق خوش سرانجام شدند
از داغ غمت خوشا شھیدانی که
با پهلوی تیر خورده گمنام شدند...
#شهید_گمنام🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
گردان آماده
#قسمت_دویست_و_بیست_و_پنج
آرام و خونسرد گفت:« همه ی اینا که میگی حرفه من چیزی دیدم که می دونم عملیات آخری منه.».....
بعد از آن روز، یکی، دوبار دیگر هم این جوری گوشه داد. روحیاتش را به حد خودم شناخته بودم رو همین حساب خیلی کنجکاو شدم با خودم گفتم:«حاجی خیلی داره رو این قضیه مانور میکنه، نکنه
واقعاً..»
یک روز که حال و هوای دیگری داشت کشیدمش کنار ،پرسیدم:« حاجی چه خبر شده؟ چی شده که همه اش از شهادت حرف می زنی؟»
نگاهم می کرد. ادامه دادم:« راست و حسینی بگو چی شده؟»
یکدفعه گریه اش گرفت، خیلی شد ید! جوری نبود که فقط اشک بریزد، شانه هایش همین طور تکان می خورد، هق هقش هم بلند بود ناله کرد:« چند شب پیش
خواب دیدم.»
منظورش حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) بودند همیشه ایشان را به لفظ مادر اسم می برد.
اشاره کرد به چادر فرماندهی گفت:«تو همین چادر خوابیده بودم که ایشان به من فرمودند:«باید بیای.»
نگاه نگرانم را دوختم به صورتش گفتم:«حاج آقا،شاید منظور بی بی این بوده که آخر جنگ إن شاء الله».
«نه این حرف ها نیست تو همین عملیات من شهید میشم.»
مات و مبهوت مانده بودم، تنها چیزی که فکرش را هم نمی خواستم بکنم رفتن او بود،گریه اش کمی آرام گرفت. ادامه داد: «مطمئنم تو این ،عملیات مهلتی که برام مقرر کردن تا رو زمین خاکی زندگی کنم تموم می شه باید
برم.»
خاطر جمع و محکم حرف می زد.،
یقین کردم که در این عملیات شهید می
شود
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
گردان آماده
#قسمت_دویست_و_بیست_و_شش
آن روز چند تا کار را سپرد به من، یادم هست دو سه روزی مانده بود به عملیات، حدس زدم می خواهد جایی برود.
همین را ازش پرسیدم گفت :«می خوام برم موهام رو کوتاه کنم.»
سابقه نداشت قبل از عملیات برودسلمانی، همین ها اضطرابم را بیشتر می کرد.
وقتی برگشت سرش را اصلاح کرده بود ریشش را هم.
شب عملیات دیگر سنگ تمام گذاشت رفت حمام وقتی ،آمد لباس فرم تمیزی تنش بود، بوی عطر هم می داداصلاً سابقه نداشت تو منطقه آن هم،قبل از عملیات لباس فرم سپاه بپوشد و این طور به
خودش برسد. همیشه با
لباس بسیجی بودد.همین طور بر و بر نگاهش می کردم گفتم:«حاج آقا چه خبر شده؟»
لبخند زد. جور خاصی گفت:« تو که می دونی چرا سؤال می کنی؟»
حالم بدجوری گرفته بود همه اش فکر می کردم چیز مهمی را دارم گم می.کنم هرچه به عملیات نزدیکتر می شدیم
تپش قلبم تندتر می شد.
عملیات بدر از آن عملیات های مشکل بود و نفس گیر، مخصوصاً منطقه یآبی.اش ،سی چهل کیلومتر رفته بودیم داخل آب، آن طرف دجله و فرات تو یک جاده ی حساس مستقر شدیم از آن جا هم پیشروی کردیم طرف چهارراه خندق " 1 ". و عراقی ها را زدیم عقب، دشمن به تمام معنا شده بود یک دیوانه .زنجیری, عزمش را جزم کرده بود چهارراه را بگیرد، بعد هم آن جاده ی حیاتی را، و بعد از آن ما
را بریزد توی آب
پاورقی
۱ بعدها این چهارراه به چهار راه شهادت» معروف شد
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
گردان آماده
#قسمت_دویست_و_بیست_هفت
درگیری هر لحظه شدیدتر می شد تو تمام دقیقه های عملیات حال یک مرغ سرکنده را داشتم یک آن آرام نمی گرفتم هر لحظه منتظر شهادت حاجی بودم شخصیتش برام مهم بود می خواستم بدانم کی می رود و چگونه می رود؟ پا به پایش می رفتم وظیفه ام همین را هم ایجاب می کرد "۱".
تو بحبوحه ی کار،یکدفعه رو کرد به من و گفت:«اخوان برو گردان آماده رو از عقب بردار بیار»
انگار یک تشت آب ریختند رو سرو کله ام سریع گفتم:«حاج آقا تو این موقعیت؟»
با تمام وجود دوست داشتم دستورش را عوض کند گفت:« اگر گردان رو نیاری، با این پاتک های سنگین کار بچه ها خیلی مشکل میشه»
نگاهی به طرف دشمن کرد ادامه داد:«شما برو گردان رو بیار.»
«گردان را بیاور» یعنی این که من سی چهل کیلومتر با قایق بروم تا برسم خشکی، از آن جا سوار موتور شوم، بروم پادگان، آن وقت با یک گردان نیرو، همین مسیر را برگردم خودش حداقل سه چهار ساعت طول می کشید. حس غریبی نمی گذاشت از حاجی جدا شوم داشت نگام می.کرد منتظر جواب بودم چاره ای نداشتم باهاش خداحافظی کردم و ازش جدا شدم،
سریع خودم را رساندم لب .آب سوار یک
قایق شدم. با آخرین
سرعتی که ممکن بود آبها را می شکافتم ومی رفتم .جلو هر لحظه ممکن بود آبستن حادثه ای باشد ولی من انگار اختیارم را ازدست داده بودم گویی همه ی وجودم او شده بود یقین داشتم اتفاقی می افتد می خواستم هر چه
زودتر برگردم پیشش
پاورقی
۱- آن موقع من مسؤول عملیات تیپ بودم
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
گردان آماده
#قسمت_دویست_و_بیست_هشت
نفهمیدم چطور خودم را رساندم پای اسکله و چقدر طول کشید، آن جا یک موتور برام ردیف کرده بودند،روشن بود پریدم روش و گاز دادم.
وقتی رسیدم پادگان، گردان آماده حرکت بود همان مسیر را برگشتیم تا رسیدیم آن طرف آب، بچه ها را به خط کردم با «دو» راه افتادیم سمت جاده حیاتی، از جاده هم رو به چهار راه
حالا اضطراب، همه ی وجودم را گرفته بود. دو سه کیلومتر بیشتر با چهاره راه فاصله نداشتیم جلوی گردان می دویدم یکهو یکی از بچه های لشکر جلوم را گرفت تو سرو صدای آتش دشمن، داد زد: «کجا میری اخوان؟»
«این چه سؤالیه؟ میریم چهارراه دیگه،
نمی خواد بری، از این جلوتر نرید.»
با چشمهایی که می خواست از کاسه بزند بیرون پرسیدم: «چرا؟!»
جلوتر نمیشه بری، عراق چهار راه رو گرفته
گفتم:«چه جوری چهاراه رو گرفته؟حاجی اون جاست،! ارفعی اون جاست، وحیدی اون جاست، اینا همه اون جا
هستن!»
سرش را انداخت پایین ناراحت و غمگین گفت:« همه شون رفتن»
گفتم:« چی چی همه شون رفتن؟ بابا شوخی نکن خود حاجی :گفت برو گردان رو بیار»
«نیم ساعت پیش همه ،رفتن، هرچی اصرار کردیم بیاین عقب نیومدن تا لحظه ی آخر همون دو تاهلالی سرچهارراه رو گرفته بودن و مقاومت می کردن؛ کلی از دشمن تلفات گرفتن،تانک هایی رو که اونا زدن هنوز داره توآتیش می سوزه؛ ولی ..... حالا حتماً یاشهید شدن یا اسیر.»
حال طبیعی نداشتم داد می زدم:« چی چی رو اسیر شدن؟! مگه حاجی اهل اسارته؟!»
یک آن طاقتم طاق شد شروع کردم ،دویدن به طرف چهارراه، چند قدمی نرفته بودم که از پشت سر گرفتم. خودم را
زمین و آسمان می زدم که از دستش خلاص شوم.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه نحل آیه ۴۸
أَوَ لَمْ يَرَوْاْ إِلَى مَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلاَلُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالْشَّمَآئِلِ سُجَّدًا لِلّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ
آيا چيزهايى را كه خداوند آفريده نديدهاند
كه چگونه از راست و چپ سايههايشان گسترده میشود
(در حالی که) برای خدا در حال سجده فروتنانه و با خضوع هستند.
👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇
(تقویم همسران)
✴️ پنجشنبه 👈15 آذر/ قوس 1403
👈3 جمادی الثانی 1446👈5 دسامبر 2024
@taghvimehamsaran
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴 شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و حلقه اتصال رسالت و ولایت (11 هجری قمری ).
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🎇 امور دینی و اسلامی.
✅صدقه آخر هفته و شب جمعه خیرات برای اموات بسیار پسندیده است.
📛برای امور شراکتی و ازدواجی و دیدارها خوب نیست.
📛 و مسافرت همراه صدقه باشد.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد پر روزی و عمر زیاد کند.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج دلو است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️ختنه و نامگذاری.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه و دیوار.
✳️ و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست.
👩❤️👩مباشرت امروز (روز پنجشنبه)
مباشرت هنگام زوال ظهر برای سلامتی مفید است و فرزندش عاقل و سیاستمدار خواهد شد. ان شاءالله.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و برای بدن خوب و فرزند حاصل از اصحاب امام زمان علیه السلام گردد. ان شاءالله.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث طول عمر می گردد(ولی احترام امروز را نگه دارید)
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث ضعف مغز است.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 4 سوره مبارکه " نساء" است.
و اتوا النساء صدقاتهن نحله...
و چنین برداشت میشود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
@taghvimehamsaran
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
09032516300
025 377 47 297
0912 353 2816
📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک نقل مطلب ممنوع و حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛
لینگ کانال در ایتا و سروش و تلگرام 👇
@taghvimehamsaran
ارتباط با ادمین👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
💠کربلا که بودیم ، میثم 3-4 ساعت با اشک و ناله از خدا طلب شهادت کرد. برای خیلی از بچه ها قابل هضم نبود که در این زمان هم کسی طلب #شهادت کند چرا که جنگی در کار نیست.
اما میثم همان جا امضا نامه شهادت خود را گرفته بود.یک سال نگذشت که شهید شد!!
💠فرمانده میثم می گفت:
اکثر روزهای تابستان در حین خدمت، روزه دار بود.
دوست میثم می گفت:
میثم به جای افراد متأهل نگهبانی می داد تا آن ها شب را در کنار خانوادهایشان سپری کنند.
درحین سربازی با اخلاق خوب خود، امر به معروف و نهی از منکرمی کرد. تعدای از سرباز ها به او علاقمند شدند و تحت تأثیر تبلیغات میثم، شروع به نماز خواندن کردند.
#شهید میثم ملکمی شیرازی
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید میثم ملکمی شیرازی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عظمت حضرت زهرا (س) در روز قیامت
🎙#استاد_عالی
@Tobeh_Channel
▪️مولای سوگوارمان ،
مهدی جان
فاطمیه،
ضرباهنگ بال زدن کبوتری بهشتی
در لهیب بغض و
عداوت سقیفه است
کبوتری خونین بال
و معطر که در دفاع از
حریم مقدس امام زمانش ،
سوخت تا امروز ما
بر سفره کرامت امام زمانمان
میهمان باشیم ...
فاطمیه سوگوارهی
مادر تست
سوگوارهی یاس پیامبر
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#ایامفاطمیهتسلیت
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
یادمان باشد که ما #خون داده ایم
یک بیابان مردِ #مجنون داده ایم
یادمان باشد پیام #آفتاب
دست نااهلان نیفتد #انقلاب
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃