eitaa logo
خداحافظ رفیق . . .
4.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
806 ویدیو
1 فایل
می‌نویسم بیاد جمعه‌‌ترین جمعه عمرم 98/10/13 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌. ارتباط ناشناس https://6w9.ir/Harf_9343770 ‌ صرفا انتقاد و پیشنهاد: @O_Sad213
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویَند:‌ڪِہ‌اَزچِہ‌رو‌؏ــٰاشِق‌شُدے گویَم:‌شَرح‌ِلَبخَندَت‌را...ツ ↳|eitaa.com/O_S_A213
پنجشنبه که می شود ‎یاد کسانی‌ که ‎هرگز تکرار نمیشوند ‎وهیچ حضوری ‎جبران نبودنشان رانمیکنند ‎دردلمان بیدادمیکند ‎باهدیه فاتحه وصلوات 🌱💔‎روحشان راشاد کنیم ↳|eitaa.com/O_S_A213
🥀📲🥀📲﷽📲🥀 📲🥀📲🥀 🥀📲🥀 📲🥀 🥀   _نمیخوام یه نامحرم سر هر استوری بهم پیام بده📲 +ای بابا! ما که کاری نمی کنیم آخه😏 _مگه قراره کاری هم انجام بدیم؛اینکار درست نیست..!😤 +ببین من خودم متاهلم،3ساله ازدواج کردم؛همسرمم دوســ💚ـت دارم! _چه خوب! امیدوارم خوشبخت باشید!😌 +بله هستیم! خیلی هم خوشبختیم! _خب خیلی خوبه که.. +اما آدما گاهی نیاز دارن با کسی حرف بزنن..درد و دل کنن.. _وا! خب همون حرفا رو به همسرشونم میتونن بگن دیگه!😒 +د نه دیگه...وقتی با زنم دعوا میکنم🗣 نمیتونم برم با خودش حرف بزنم که.. یه وقتایی آدم یه حرفایی داره که نمیتونه به شریک زندگیش بگه😏 _حرفاتون خیلی برام عجیبه!! +چیش عجیبه فرشته ی روی زمین☺️ _میشه اینطوری صدام نکنید😒 +چشمممم فرشته خانومم! _بحث محرم و نامحری چی میشه؟! همون حرفا رو به هم جنس خودتون بزنید،اینطوری بهتره.. +همجنسا اکثرا تو زرد از آب در میان،بعدشم چرا انقدر سخت میگیری حالا! _من سخت میگیرم؟ +آره دیگه...ما که نمیخوایم ارتباط جنسی با هم داشته باشیم انقدر بزرگش کردی؛میخوایم گاهی دو کلمه با هم اختلاط کنیم همین!نمیخوام بخورمت که!😕 _ببخشید من نمیتونم با شما صحبت کنم خیانت که فقط رابطه جنسی نیست!لطفا دیگه پیام ندید😑 +عهههه صبر کننن..کجا رفتی؟ میخوام باهات حرف بزنم. خیلی بد اخلاقی😕 حرفاش همش توی ذهنم رژه میرفت هی با خودم سبک سنگین میکردم چند روزی دور اینستا خط کشیدم📵 خودمو سرگرم کتاب خوندن📚 و دید و بازدید کردم کیوان جدیدا کارش طول می کشید و شبا دیر می اومد خونه،منم بشدت حوصله ام سر میرفت!☹️ این اواخر دیر اومدنای کیوان و خستگیاش اذیتم میکرد😭 زندگی خوبی داشتیم،چیزی کم و کسر نداشتیم به لطف خدا.. من و کیوان دختر خاله پسر خاله بودیم 6سال بود ازدواج کرده بودیم،تقریبا همه چی رو براه بود! کیوان عاشق بچه👦 بود،دو سالی بود که مدام با زبون بی زبونی میگفت دلش میخواد بچه داشته باشیم! اما من بهانه می آوردم که هنوز زوده.. خودمون بچه ایم،بچه میخوایم چیکار! واقعیتش حس میکردم نمیتونم مسئولیت یکی دیگه رو به عهده بگیرم کمی میترسیدم،حرفای دیگران هم روم تاثیر داشت. خیلیا بهم میگفتن حالا جوونید،خوشگذرونی کنید!وقت واسه بچه دار شدن زیاده..اینجوری شد که نخواستم حس مادری رو به اون زودی تجربه کنم♀ ادامه دارد... 📝 پارت اول👇 ↳|eitaa.com/O_S_A213/2474 🥀 📲🥀 🥀📲🥀 📲🥀📲🥀 🥀📲🥀📲🥀📲🥀
🥀📲🥀📲﷽📲🥀 📲🥀📲🥀 🥀📲🥀 📲🥀 🥀 کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم و سمت گوشی دویدم..!🏃♀ همین که نت⇩⇧ رو روشن کردم پیامش اومد بالا کلی پیام داده بود..!!😧 [سلام بانوی زیبا خوبی؟ چرا نیستی؛نگرانت شدم!☹️ سلاممم کجایی چرا نیستی هنوز نیومدے از پوستت چه خبر بهتره شده ؟! الو خانومییییی🗣 کجایییی.. پاسخگو باش دیگه!😕 نگرانتم.. خانومی کجایی؟! دقیقا کجایی...؟؟؟؟] تو این مدت دورے از مجازے افشین کاملا از ذهنــم پاک شده بود اما اون بارها و بارها به من پیام داده بود! برام عجیب بود چرا الکی نگران من شده بود؟! جوابش رو ندادم به ساعت نکشیده سر وکله اش پیدا شد! سلاممم فرشته بانووو😍 خوبی؟ کجا بودی تو! نمیگی آدم نگرانت میشه😢 من مردم و زنده شده ام،اونوقت تو حتی جواب سلام منم نمیدی!؟ جواب سلام واجبه ها خانوم خانوما سلام رو تایـ⌨ــپ کردم اما دستم بشدت می لرزید.. سلام، سلان تایپ شده بود خندید گفت:سلام یا سلان؟ _ببخشید سلام! +خدا ببخشه😉 خب تعریف کن، کجا بودےکه نبودی؟! داروها رو پوستت خوب عمل کرده؟ _بله پوستم بهتر شده؛ممنون از شما. +خب خوشحالم که تونستم برات کاری انجام بدم [هر چی من خشک و رسمی حرف میزدم افشین خیلی راحت بود؛انگاری این طرز صحبت براش عادی بود..] _عذر میخوام افشین خان،اما من باید شما رو بلاک کنم⛔️ +عه من تازه کلی ذوق کردم که بالاخره اسممو صدا زدے گند زدے به حالم که... _ببینید من متاهلم!شما هم متاهل هستید ضرورتی برای صحبت کردن ما با هم وجود نداره! تا الانم اشتباه کردم پاسخگوی شما بودم! افشین زبون چرب و نرمی داشت میدونست چه طوری حرف بزنه تا طرف مقابل رو متقاعد کنه👌انقدر گفت و گفت تا مجاب شدم که بلاکش نکنم!قول داد دیگه نیاد دایرکت مگر اینکه من سوالی داشته باشم. مدتی که گذشت؛اومدنای افشین دوباره شروع شد..بارها و بارها با دلیل و بی دلیل میومد سراغم♀از زندگیش میگفت از همسرش،از اختلاف سلیقه های کوچیکی که با هم داشتن..از مادر زنش👵 که مدام تو زندگی زناشویی شون دخالت میکرد😒 یه جورایی من شده بودم صندوقــ📦ـچه اسرار افشین..!گاهی بهش راهکار میدادم..گاهی ام فقط و فقط گوش شنواے👂 درد و دلش بودم.. ادامه دارد... پارت اول👇 ↳|eitaa.com/O_S_A213/2474 🥀 📲🥀 🥀📲🥀 📲🥀📲🥀 🥀📲🥀📲🥀📲🥀
سلامٌ‌على‌أرواحٍ‌طاهرةٍ‌أبت‌الموت إلاشرفاً‌فاستُشهِدت .. سلام‌بر‌روح‌و‌جان‌های‌پاكی‌كه چيزی‌جز‌شرف‌از‌مرگ‌نخواستند وشهید‌شدند ... ↳|eitaa.com/O_S_A213
اَلا یا اَیُّھا السٰاقے بگو یاࢪَم ‌نمےآید دِگر اَهل‌ حَــرَم‌ میر و عَلَمــدارَم نمےآید... ↳|eitaa.com/O_S_A213
صدارفت تصویررفت یادت...؟! یادت‌امانمیرود..:) هـرثانیه..! دلتنگ‌ترازدیروزیمツ . ↳|eitaa.com/O_S_A213
چھ‌ڪردے‌باجھانم‌ڪھ بھ‌دوراز‌یادِتـو‌قلبـم نمےلرزد نمےڪوبد نمےخندد نمےرقصد... ↳|eitaa.com/O_S_A213
• ݟِیـر‌اَز‌تُـوهَرچِہ‌هَست • وُجود‌مڪرر‌اَست…''!ッ‌‌‌‌‌¦‌‌‌ ↳|eitaa.com/O_S_A213
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر چه کویت دورتر دلتنگ‌تر مشتاق‌تر💔 ↳|eitaa.com/O_S_A213
🥀ماجرای ماکت حاج قاسم در پشت میز دخترش به نقل از ایرنا 🔰نرجس یک ماکت از چهره پدر را در اتاق محل کارش بر روی میز گذاشته و بر روی سر سردار یک چفیه انداخته است؛ وقتی وارد اتاق می‌شوی فکر می کنی کسی پشت میز نشسته است؛ از او در مورد این ماکت که آن را جلوی میزش گذاشته می پرسم؛ او با خنده می‌گوید: وارد مسائل خصوصی می شوید؛ به گفته قرآن شهدا زنده و ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ هر جا که هستم و هر کاری که انجام می دهم حضور ایشان را به صورت قلبی احساس می کنم؛ ماکت پدر در اتاقم به من احساس قوت قلب می دهد؛ و به من گوشزد می کند که در این مسئولیت حواسم باید جمع باشد؛ در خود نمی‌بینم پشت آن میز بنشینم؛ به همین دلیل هیچگاه پشت آن میز نمی نشینم. پدرم زندگی را زندگی می کرد؛ و از همه لحظات عمر خود بهره برد؛ ایشان معجون یا سیمرغی از شهداست که حیات شریف آنها را درک کرد؛ سیر تعالی بابا ۴۰ سال بود؛ از قاسم شروع و با رسیدن به حاج قاسم تمام شد. ↳|eitaa.com/O_S_A213