🔰 رشک همه شهدا در محشر به حضرت عباس (ع)
⭕️ حضرت #عباس (ع) در بهشت چه وضعی دارد؟ (روایت ملاقات امام #سجاد (ع) و فرزند حضرت عباس از شیخ صدوق)
☀️ عنْ ثَابِتِ بْنِ أَبِي صَفِيَّةَ قَالَ: نَظَرَ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِلَى عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَاسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ يَوْمٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ يَوْمِ أُحُدٍ قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ يَوْمَ مُؤْتَةَ قُتِلَ فِيهِ ابْنُ عَمِّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ ع وَ لَا يَوْمَ كَيَوْمِ الْحُسَيْنِ ع ازْدَلَفَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلَا يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ثُمَّ قَالَ ع رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
امالی شیخ صدوق ص 462
ترجمه (کوه کمره ای):
☀️ امام چهارم به عبيد اللَّه بن عباس بن على نگاهى كرد و اشك چشمش را گرفت و فرمود روزى برسول خدا سختتر از روز احد نگذشت كه عمويش حمزه در آن كشته شد و بعد از آن موته است كه عموزادهاش جعفر بن ابى طالب كشته شد سپس فرمود روزى چون روز تو نباشد اى حسين سى هزار مرد كه گمان ميكردند از اين امتند دور او را گرفتند و هر كدام بكشتن او بخدا تقرب ميجست و او خدا را بآنها يادآور ميشد و پند نميگرفتند تا او را بستم و ظلم و عدوان كشتند.
سپس فرمود خدا عمويم عباس را رحمت كند كه جانبازى كرد و خود را فداى برادر كرد تا دو دستش قطع شد و خدا در عوض باو دو بال داد كه بدانها با فرشتگان در بهشت ميپرد چنانچه بجعفر بن ابى طالب عطا كرد و براى عباس نزد خداى تبارك و تعالى مقامى است كه در قيامت همه شهداء و اولين و آخرين بدان رشك برند.
میلاد حضرت عباس (ع) بر همه شما مبارک باد.
@ofoqemobin
افق مبین||سید محمد هاشمی
🔰 مجموعه جلسات تدریس مجموعه #مقدمه_ای_بر_جهان_بینی_اسلامی 📚 در سالهای گذشته توفیق شد بخشی از مجموعه
🎙مجموعه جلسات تدریس #مقدمه_ای_بر_جهان_بینی_اسلامی (بخش چهارم)
📌 تدریس #انسان_در_قرآن شهید مطهری
✅ دانشگاه شهید رجایی تهران (1394)
⭕️ تعداد جلسات: 9
🔰 تدریس این جلسات با عنوان درس های تفسیر قرآن صورت گرفته و جلسات ابتدایی به شناخت قرآن بر اساس کتاب قرآن در اسلام علامه طباطبایی و کتاب آشنایی با قرآن شهید مطهری اختصاص دارد.
✅ مناسب برای دانشجویان و علاقه مندان به الهیات اسلامی
🎙 دانلود صوت جلسات:
https://eitaa.com/ofoqemobinsupport/304
@ofoqemobin
🌙 مرحوم #علامه_طباطبایی معتقد است قرآن پیرامون هفت آسمان سخن گفته است ولی «السماء الدنیا» همین آسمانی است که خورشید و ستارگانِ قابل رویتِ مادی در آن نمایانند و این همان آسمانِ اول است.
🔰 رساله الوسائط (فی معنی السماوات و الارض)
@ofoqemobin
⭕️ یادداشت های منتشر شده در کانال پیرامون شیوع ویروس #کرونا و نسبت آن با الهیات:
🖌 کرونا، انهدام عقلانیت و بازی در پازل دشمن:
https://eitaa.com/Ofoqemobin/123
🖌 توطئه بزرگتر، واتیکان شدن و زوال اسلام سیاسی است:
https://eitaa.com/Ofoqemobin/146
🖌 ماجرای ما و علوم تجربی:
https://eitaa.com/Ofoqemobin/157
🖌 کرونا و معنویت در خلوت:
https://eitaa.com/Ofoqemobin/233
🖌 اخباریگری نمرده است:
https://eitaa.com/Ofoqemobin/240
🖌 روشنفکری به اصطلاح دینی و عقده گشایی به بهانه کرونا:
https://eitaa.com/Ofoqemobin/258
🖌 ایمان در تعلیق و تنگنا؛ آیا دین داری پس از کرونا افزایش می یابد؟:
https://eitaa.com/Ofoqemobin/274
@ofoqemobin
🔰 معرفی صحیفه سجادیه از جانب حضرت صاحب (عج) به مرحوم #ملا_محمدتقی_مجلسی از زبان خود ایشان
☀️ (به مناسبت میلاد سید الساجدین و امام العابدین علیه السلام)
⭕️ مرحوم مجلسی در اثر بسیار نفیس خود #روضه_المتقین که شرح «من لا یحضر الفقیه» شیخ صدوق است ذیل احوال «متوکل بن عمیر» که راوی #صحیفه_سجادیه است مکاشفه ای نقل می فرماید. ایشان انتشار و احیای صحیفه سجادیه به دست خودش را حاصل برکت این ملاقات می داند:
⭕️ «و أما ما انكشف لهذا الضعيف و هو سندي و تواتر عني أني كنت في أوائل البلوغ طالبا لمرضاة الله تعالى ساعيا في طلب رضاه و لم يكن لي قرار إلا بذكر الله تعالى إلى أن رأيت بين النوم و اليقظة أن صاحب الزمان صلوات الله عليه كان واقفا في الجامع القديم في أصبهان قريبا من باب الطنبي الذي الآن مدرسي ...» روضه المتقین، ج 14، ص 421
ترجمه این متن و ادامه آن از مقدمه کتاب لوامع صاحبقرانی در ادامه می آید:
⭕️ «من در اوايل بلوغ طالب بودم مرضات خداوندى را و ساعى بودم در طلب رضاى او و مرا از ذكر جنابش قرارى نبود تا آن كه ديدم در ميان بيدارى و خواب كه صاحب الزمان صلوات اللَّه عليه ايستاده در مسجد جامع قديم كه در #اصفهان است قريب بدر طنابى است كه الآن مدرس من است پس سلام كردم بر آن جناب و قصد كردم كه پاى مباركش را ببوسم پس نگذاشت مرا و گرفت مرا پس بوسيدم دست مباركش را و پرسيدم از آن جناب مسائلى كه مشكل شده بود بر من ... آنگاه گفتم اى مولاى من ميسر نمىشود براى من كه برسم به خدمت تو در هر وقتى پس عطا كن بمن كتابى كه هميشه عمل كنم بر آن پس فرمود كه من عطا كردم به جهت تو كتابى به مولى محمد تاج و من در خواب او را مىشناختم پس فرمود برو و بگير آن كتاب را از او پس بيرون رفتم از در مسجدى كه مقابل روى آن جناب بود به سمت دار بطيخ كه محلهايست در اصفهان پس چون رسيدم به آن شخص و مرا ديد گفت ترا صاحب الامر فرستاده نزد من گفتم آرى پس بيرون آورد از بغل خود كتاب كهنه چون باز كردم آن را و ظاهر شد براى من كه آن كتاب دعا است پس بوسيدم آن را و بر چشم خود گذاشتم و برگشتم از نزد او و متوجه شدم بسوى صاحب الأمر عليه السلام كه بيدار شدم و آن كتاب با من نبود پس شروع كردم در تضرع و گريه و ناله به جهت فوت آن كتاب تا طلوع فجر پس چون فارغ شدم از نماز و تعقيب و در دلم چنين افتاده بود كه مولانا محمد همان شيخ بهائى است و ناميدن حضرت او را به تاج به جهت اشتهار اوست در ميان علماء پس چون رفتم به مدرس او كه در جوار مسجد جامع بود ديدم او را كه مشغول است به مقابله صحيفه كامله و خواننده سيد صالح أمير ذو الفقار گلپايگانى پس ساعتى نشستم تا فارغ شد از آن كار و ظاهر آن بود كه كلام ايشان در سند صحيفه بود لكن به جهت غمى كه بر من مستولى بود نفهميدم سخن او و سخن ايشان را و من كريه مىكردم پس رفتم نزد شيخ و خواب خود را به او گفتم و گريه مىكردم به جهت فوات كتاب پس شيخ گفت بشارت باد ترا به علوم الهيه و معارف يقينه و تمام آن چه هميشه مىخواستى تا آن كه گفته پس قلبم ساكن نشد و بيرون رفتم با گريه و تفكر تا آن كه در دلم افتاد كه بروم به آن سمتى كه در خواب به آن جا رفتم پس چون رسيدم به محله دار بطيخ پس ديدم مرد صالحى را كه اسمش آقا حسن بود و ملقب به تاج پس چون رسيدم به او و سلام كردم بر او گفت يا فلان كتب وقفيه نزد من است كه هر طلبه كه از آن مىكرد عمل نمىكند به شروط وقف و تو عمل مىكنى به آن بيا و نظر كن باين كتب و هر چه را كه محتاجى به آن بگير پس با او رفتم در كتابخانه او پس اول كتابى كه بمن داد كتابى بود كه در خواب ديده بودم پس شروع كردم در گريه و ناله و گفتم مرا كفايت مىكند و در خاطر ندارم كه خواب را براى او گفتم يا نه و آمدم در نزد شيخ و شروع كردم در مقابله با نسخه او كه جد پدر او نوشته بود از نسخه شهيد ره و شهيد ره نسخه خود را نوشته بود از نسخه عميد الرؤساء و ابن سكون و مقابله كرده بود با نسخه ابن ادريس بدون واسطه يا به يك واسطه و نسخه كه حضرت صاحب الأمر عليه السّلام بمن عطا فرمود از خط شهيد ره نوشته شده بود و نهايت موافقت داشت با آن نسخه حتى در نسخها كه در حاشيه آن نوشته شده بود و بعد از آن كه فارغ شدم از مقابله شروع كردند مردم در مقابله نزد من و به بركت عطاى حجت عليه السّلام گرديد #صحيفه_كامله در بلاد مانند آفتاب طالع در هر خانه و سيما در اصفهان زيرا كه براى اكثر مردم صحيفههاى متعدده است و اكثر ايشان صلحاء و اهل دعا شدند و بسيارى از ايشان مستجاب الدعوة و اين آثار معجزهايست از حضرت صاحب عليه السّلام و آن چه خداوند عطا فرمود بمن از بركت صحيفه احصاى آن را نمىتوانم بكنم.»
لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، مقدمه، ص: 4
⚡️ 1 حمد نثار روح ایشان ...
#عرفان_شیعی
#صحیفه_سجادیه
@ofoqemobin
🔆 مکاشفه جابر بن یزید جعفی
⭕️ مرحوم #علامه_طباطبایی در رساله الوسائط مکاشفه ای از جابر بن یزید جعفی به هدایت تکوینی امام صادق (ع) نقل میکند. متن این روایت در کتاب شریف بصائرالدرجات آمده است. در این روایت او از حضرت پیرامون کیفیت نمایش ملکوت سماوات و ارض به ابراهیمِ خلیل (ع) می پرسد و امام حقیقت آن را به صورت مکاشفه برای او روشن می سازد:
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُثَنَّى عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَالَ فَكُنْتُ مُطْرِقاً إِلَى الْأَرْضِ فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى فَوْقَ ثُمَّ قَالَ لِيَ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَنَظَرْتُ إِلَى السَّقْفِ قَدِ انْفَجَرَ حَتَّى خَلَصَ بَصَرِي إِلَى نُورٍ سَاطِعٍ حَارَ بَصَرِي دُونَهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِي رَأَى إِبْرَاهِيمُ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ هَكَذَا ثُمَّ قَالَ لِي أَطْرِقْ فَأَطْرَقْتُ ثُمَّ قَالَ لِيَ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا السَّقْفُ عَلَى حَالِه»
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 405
⭕️ جابر بن یزید از اجلاء اصحاب و اهل سر بوده است و مرحوم علامه ایشان را در رساله الولایه در ردیف اصحابی که شاگرد علوم باطنی اهل بیت (ع) نیز بوده اند ذکر میکند.
⭕️ کتاب بصائر نیز از اقدم کتب شیعه و از مآخذ کافی است.
#عرفان_شیعی
@ofoqemobin
⭕️ جلسات تدریس ۵ کتاب از دوره مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی #شهید_مطهری که در کانال منتشر شده است:
🎙 تدریس کتاب انسان و ایمان شهید مطهری
https://eitaa.com/Ofoqemobin/227
🎙 تدریس کتاب جهان بینی توحیدی شهید مطهری
https://eitaa.com/Ofoqemobin/239
🎙 تدریس کتاب وحی و نبوت شهید مطهری
https://eitaa.com/Ofoqemobin/256
🎙تدریس انسان در قرآن شهید مطهری
https://eitaa.com/ofoqemobinsupport/304
🎙تدریس جامعه و تاریخ شهید مطهری
https://eitaa.com/Ofoqemobin/82
@ofoqemobin
هدایت شده از طلبه خارجی
💍 خاطره # ۳ خارجی ها تعارف ندارند! 💍
☀️ یک یا دو سال ایران بودم. در تابستان به انگلستان برگشتم. در این یک یا دو سال به تعارف ایرانی عادت کرده بودم.
🎗لندن بودم. از یک بازاری داشتم عبور می کردم که یک مغازه ای توجه ام را جلب کرد. مغازه دار یک سری گردن بند و دست بند و... می فروخت. به ذهنم رسید که برای خانمم گردن بند بخرم و به او هدیه بدهم.
🏵 یک گردن بند خیلی قشنگی پیدا کردم و خریدم. خوشحال بودم که یک هدیه خوشگل برای خانمم جور شده.
👁 باز هم به خودم گفتم یک نگاه دیگری به گردن بند ها بیاندازم، شاید یکی دیگر برای مثلا مادرم هم بخرم. پس گردن بند خانمم را گذاشتم کنار تا نگاه کنم...
👩🏽 داشتم نگاه می کردم که دو تا دختر آمدند و شروع کردند نگاه کردن به گردن بند ها و... نگاه شان به گردن بند خانمم افتاد! نمی دانستند که آن را خریده بودم. قیمتش را از مغازه دار سوال کردند. ایشان هم گفت که این آقا آن را خریده.
🗣 بنده هم ناخود آگاهانه به زبان انگلیسی به آن دختر گفتم <قابل شما را ندارد!>
👧🏼 آن دختر خیلی تعجب کرد و کلی خوشحال شد! گفت: <جدا؟!!>
🤦🏼♂آن لحظه تو سر خودم کوبیدم! به خودم گفتم: اگر بگویم جدی نبودم، خیلی زشت می شود... پس
(با چه حسرتی!) گفتم: بله بفرمایید، هدیه برای شما!
🙋🏼♀ خیلی خوشحال شد. گردن بند هم که رفت...
❗️جالب این قضیه اینجاست که این حرف از دهان بنده پرید. آن هم ناخود آگاهانه. آن هم به زبان انگلیسی...
#تعارف
#ایران
#غرب
@talabekhariji
☀️ مزیت عبادات سلبی بر اثباتی؛ پیرامون ارزش بی بدیل صوم
🔰 مرحوم #علامه_طباطبایی در آغاز جلد دوم #المیزان و ذیل آیات وجوب صوم به روایتی می رسند و در شرح این روایت روزه را تنها عبادت مبتنی بر «نفی» می دانند ایشان معتقدند در این نوع از عبادت چون ظهوری برای سایر افراد وجود ندارد، بالاترین درجه اخلاص می تواند ظاهر شود:
⭕️ «في الحديث القدسي، قال الله تعالى: الصوم لي و أنا أجزي به.
أقول: و قد رواه الفريقان على اختلاف يسير، و الوجه في كون الصوم لله سبحانه أنه هو العبادة الوحيدة التي تألفت من النفي، و غيره كالصلاة و الحج و غيرهما متألف من الإثبات أو لا يخلو من الإثبات، و الفعل الوجودي لا يتمحض في إظهار عبودية العبد و لا ربوبية الرب سبحانه، لأنه لا يخلو عن شوب النقص المادي و آفة المحدودية و إثبات الإنية و يمكن أن يجعل لغيره تعالى نصيب فيه كما في موارد الرياء و السمعة و السجدة لغيره بخلاف النفي الذي يشتمل عليه الصوم بالتعالي عن الإخلاد إلى الأرض و التنزه بالكف عن شهوات النفس فإن النفي لا نصيب لغيره تعالى فيه لكونه أمرا بين العبد و الرب لا يطلع عليه بحسب الطبع غيره تعالى، و قوله أنا أجزي به، إن كان بصيغة المعلوم كان دالا على أنه لا يوسط في إعطاء الأجر بينه و بين الصائم أحدا كما أن العبد يأتي بما ليس بينه و بين ربه في الاطلاع عليه أحد نظير ما ورد: أن الصدقة إنما يأخذها الله من غير توسيطه أحدا، قال تعالى «وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ:» التوبة،- 104، و إن كان بصيغة المجهول كان كناية عن أن أجر الصائم القرب منه تعالى.»
المیزان ج 2 ص 25
⭕️ ترجمه متن:
« اين روايت را شيعه و سنى البته با مختصر اختلافى نقل كردهاند و وجه اينكه روزه براى خداى سبحان است اين است كه تنها عبادتى است كه از امور عدمى تشكيل مىشود، بخلاف عبادتهاى ديگر، از قبيل نماز، و حج و امثال آن، كه از امور وجودى تركيب مىيابد، و يا حد اقل امور وجودى هم در آنها دخالت دارند، و معلوم است كه فعل وجودى نمىتواند محض و خالص در اظهار عبوديت عبد و ربوبيت رب سبحان باشد، چون خالى از نقايص مادى و آفت محدوديت و اثبات انانيت نيست، و ممكن است در انجام آن قصد غير خدا هم به ميان آيد، و سهمى از آن را براى غير خدا انجام دهد، چنان كه در موارد ريا و سمعه و سجده براى غير خدا اين آفتها مشاهده مىشود، بخلاف عملى كه همهاش نفى است، يعنى روزه كه عبارت است از نخوردن، ننوشيدن، و فلان و بهمان نكردن، كه صاحبش خود را بالاتر از اسارت در برابر ماديات مىبيند، و با خويشتندارى خود را از لوث شهوات نفس پاك نگه مىدارد، و اين امور عدمى چيزى نيست كه غير خدا هم سهمى از آن داشته باشد، زيرا امرى است تنها ميان بنده و پروردگارش و طبعا كسى جز خدا از آن با خبر نمىشود.
و اينكه فرموده: و" انا اجزى به" اگر كلمه" اجزى" را به صيغه معلوم بخوانيم، يعنى من جزاى آن را مىدهم آن وقت دلالت مىكند بر اينكه در دادن اجر به بنده، كسى ميان او و خدا فاصله و واسطه نمىشود، همانطور كه بنده هم در بندگى و عبادت خدا به وسيله روزه كسى را دخيل قرار نداد، و نگذاشت كسى از روزهداريش با خبر شود، چنان كه در باره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا مىگيرد، و بين صدقه دهنده و خدا كسى واسطه نيست، و در قرآن هم آمده:" و ياخذ الصدقات" «2» و اما اگر" اجزى" را به صيغه مجهول بخوانيم، معنايش اين مىشود: (خود من جزاى روزه قرار مىگيرم) آن وقت عبارت كنايه مىشود از نزديكى روزهدار به خداى تعالى»
@ofoqemobin
☀️ مقتل کوتاهی از #سید_بن_طاووس برای عاشورای #سیدالشهداء علیه السلام
🔰 مرحوم سید بن طاووس علاوه بر کتاب شریف لهوف، مقتل کوتاه دیگری نیز دارد. ایشان در کتاب الاقبال، ذیل مراقبات و اعمال ماه محرم و روز #عاشورا می فرماید خوب است در این روز کتاب لهوف خوانده شود ولی اگر کسی به آن کتاب دسترسی نداشت می تواند این مقتل کوتاه را بخواند. این مقتل در حدود 5 صفحه و مشتمل بر مصائب اهل بیت (ع) در روز عاشوراست. بخشی از این مقتل:
⭕️ «و يقرء كتابنا الذي سمّيناه بكتاب اللهوف على قتلي الطفوف.و ان لم يجده قرأ ما نذكره هاهنا، فانّنا حيث ذكرنا يوم عاشوراء و وظائفه من الأعمال و الأقوال، فيحسن ان نذكر ما جرى فيه من وصف الإقبال و القتال، و نسمّيه: «كتاب اللطيف في التصنيف في شرح السعادة بشهادة صاحب المقام الشريف»، فنقول:بسم اللّه الرحمن الرحيم يقول علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن محمد الطاوس:اللّهم انّنا نقرأ هذا المقتل عليك، و نرفع هذه المظلمة إليك، فلا تمنعنا فيها من قصاص عدلك، و ما وعدت المظلومين من ذخائر فضلك، ثمّ تنادي إلى العقول و القلوب و النفوس و الأرواح، و النّوادب من أهل النوادب من أهل المصائب في الغدو و الرّواح:هلمّوا و اسمعوا ما جرى على ابن خير الورى، و ارفعوا أصواتكم بالندب على ملوك أئمة القرى و اسبلوا العيون بالدموع عن الكرى، و اذكروا ان اللّه جلّ جلاله رأى عباده على ضلال قد فضحهم بين الأنام، و حال بينهم و بين العقول و الأحلام بعبادة الأحجار و الأصنام، و قد صاروا مستحقين بذلك الاستئصال و الاصطلام ... »
ادامه متن در کتاب اقبال ج 3 ص 57
#شب_جمعه
#سید_بن_طاووس
@ofoqemobin