♦️علم دینی ؛ امکان ها و چالش ها♦️
🔹برخی به غلط در دعوت به علم دینی آن را به معنای کنار گذاشتن علوم طبیعی متداول ترجمه می کنند.
🔹وقتی می گوییم علم دینی، می خواهیم در یک موضع استعلایی از یک افق بالاتر به تکاپوی علمی و فراروی هایی از تجربه نگاه کنیم.
حجت الاسلام احمد واعظی بخش سوم (بخش آخر)
▫️پنجمین پیش نشست همایش نظریه علم اسلامی و کاربست آن در نظام آموزش و پرورش با عنوان «علم دینی؛ امکان ها و چالش ها» به همت پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پیش از ظهر امروز در تالار امام مهدی(عج) این پژوهشگاه در قم برگزار شد.
🔸حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در این نشست به ایراد سخنرانی پرداخت و بیان داشت: علم دینی با یک سوء تفاهم هایی در جامعه رو به رو شده و بسیاری از مخالفت هایی که با آن می شود برخی به عدم تقریر درست از مسأله علم دینی برمی گردد، چراکه گاهی دفاع غلط از علم دینی باعث سوء تفاهم و واکنش بد می شود.
وی با بیان این که دفاع معقول و منطقی و قابل دفاع از مقوله علم دینی باید مطرح شود، گفت: بخواهیم یا نخواهیم به عنوان یک وضعیت در نزد مشتغلان به علوم طبیعی به ویژه فیزیک و کیهان شناسی فراروی از اقتضائات تجربه نیاز داریم.
🔸حجت الاسلام والمسلمین واعظی تصریح کرد: بسیاری از کسانی که علوم طبیعی کار می کنند تا یک مرزهایی متکی به روش تجربی حرکت می کنند ولی راجع به جمع بندی در مورد هستی شناسی و کیهان شناسی یا پیدایش عالم و امور این چنینی قهرا مبانی متافیزیکی الحادی یا الهی را دخالت می دهند که تجربه و علم نیست و خوشه چینی از داده های تجربی به ضمیمه آورده های متافیزکی است.
🔸رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با بیان این که ما با فروکاهش علم دینی به علوم اسلامی مواجه هستیم، گفت: برخی وقتی می خواهند به علم دینی دعوت کننند، کارشان نوعی فروکاستن علوم طبیعی و تجربی به علوم دینی است.
🔸وی ادامه داد: آن گونه شما در فقه با روش اجتهادی به مبانی نقلی دین مراجعه می کنید و استنباط می کنید، می گویند روش تجربه و علم را کنار بگذاریم و سراغ کتاب و سنت برویم و به استخراج کیهان شناسی و جهان شناسی که در علوم طبیعی به دنبال آن هستند به مدد کتاب و سنت برویم.
🔸حجت الاسلام والمسلمین واعظی با تأکید بر این که این کار نوعی سوء تفاهم و رواج گونه ای اخباری گری در حوزه دانشی است، گفت: ما علم دینی را مساوی با کنار گذاشتن علوم تجربی رایج نمی دانیم بلکه وقتی می گوییم علم دینی، می خواهیم در یک موضع استعلایی از یک افق بالاتر به تکاپوی علمی و فراروی هایی از تجربه نگاه کنیم.
🔸وی در پایان یادآور شد: در حقیقت ما می خواهیم استمدادهای ناروا از برخی مبانی متافیزیکی را باز کنیم و نشان دهیم می شود که بر اساس نگاه علمی به جهان نگاه کنیم و جلوی زیاده روی های علم را بگیریم بدون این که علوم تجربی مثل فیزیک و شیمی و علوم طبیعی دیگر موجود را نفی کنیم یا بخواهیم همه آنها را از کتاب و سنت بگیریم.
www.isca.ac.ir
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️نشست رونمایی از دو کتاب «روش نظریهپردازی اسلامی در علوم انسانی» نوشته حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی و «بنیانهای فکری جامعهشناسان غرب و متفکران اجتماعی اسلامی» نوشته دکتر سید سعید زاهد و خانم مریم مومنی برگزار شد.
🔹چهارشنبه ۲۸ فروردین ۹۸از ساعت ۱۱ صبح
🔹 مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
هدایت شده از تمدن نوین اسلامی
▫️برگزاری سلسله نشستهای تخصصی «نگاه تمدنی به علوم» با تدریس آیت الله محمد حسین ملک زاده
🔸با محوریت:
🔹فلسفه و حقیقت علم
🔹علوم تمدنساز
🔹طبقهبندی علوم در تمدنها
🔹مدیریت دانش
🔸فروردین و اردیبهشت ۹۸
🔸قم، بلوار شهید کریمی، خیابان شهید حقانی، مجتمع آموزشی شهید قدوسی
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@TamadonEN
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹 پسوند «دینی» برای علم، امری عارضی و ثانوی است و در ذات علم، تغییری ایجاد نمیکند.
🔹علمبهماهو، یعنی کشف واقع؛ یعنی واقعیت را در اختیار قرار دادن و شرح دادن آن که این واقعیت ابعاد مختلف دارد.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش نهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸آیا شما میتوانید منکر علیّت شوید یا خیر؟ بحث خلقت به جای طبیعت و امثال آنها که آیه الله جوادی آملی آوردهاند، به نظرم صرفاً یکی دو مثال (و البته مثال مهم) برای تشریح مسئله بوده؛ برای آنکه بیان شود که این نگاه کلی را در مورد علم فیزیک هم میشود به کار برد. بحث ما این نیست که فقط و فقط دغدغهها و ارزشهای اسلامی را وارد فیزیک کنیم.
🔸ممکن است فیزیکدان مسلمان باشد و علم او اسلامی نباشد و بالعکس. منظور من هم از تفکیک مقام ثبوت و اثبات در علم، چیز دیگری بوده است. اگر گفته شد که علم در مقام ثبوت، یک حقیقت بیشتر نیست، به این دلیل بوده است که پسوند «دینی» برای علم، امری عارضی و ثانوی است و در ذات علم، تغییری ایجاد نمیکند. علمبهماهو، یعنی کشف واقع؛ یعنی واقعیت را در اختیار قرار دادن و شرح دادن آن که این واقعیت ابعاد مختلف دارد؛ پسوند دینی کمک میکند که ما به یک دسته از ابعاد شناخت واقعیت که غالباً در نگاههای غیردینی مورد غفلت قرار میگیرد، توجه کنیم؛ نه اینکه مفهوم علم از علم بودنش خارج شود.
🔸بحث جهانشمولیت هم در اینجا معنی پیدا میکند. مخالفین علم دینی می گویند محک علم، تجربه است، برای تحقق علم دینی باید محک تجربه را قبول کنید. وقتی محک تجربه را قبول کردید گزارههای دینی فقط در مقام گردآوری به کار میآید که آن هم در عرصه علوم مهم نیست؛ زیرا در مقام گردآوری شما از هرچیزی حتی از خرافات هم میتوانید استفاده کنید. بنابراین این علم، دینی نیست. یک دسته هم مانند آقای زیباکلام و دیگران هستند که میگویند تاریخ علم نشان میدهد که محک علم، تجربه بنوده است؛ غربیها پیشفرضها و ارزشهای خودشان را وارد کردند، پس ما هم پیشفرضها و ارزشهای خودمان را وارد میکنیم.
🔸در هر دو نگاه، پذیرفته اند جهانشمولی علم، به خاطر پذیرش محک تجربه است؛ آنگاه یکی میگوید چون این محک معیار ماست، پس علم دینی نداریم و دومی میگوید، چون این محک واقعا محک نبوده و علم غربی هم واقعا جهانشمول نیست ، پس ما هم علم خودمان را داریم که لازمه استدلال ایشان این میشود که علم ما هم جهانشمول نیست. حرف ما این است که محک علم فقط تجربه نیست بلکه تجربه هم با محک دیگری سنجیده میشود. باید دید مبنای معرفتی ما چیست؟ این مبنای معرفتی را باید مشخص کنیم. ما میگوییم هر راهی که به کشف واقع برسد، معتبر است؛ حالا این راه اگر تجربه باشد به اندازۀ خودش، برهان فلسفی باشد به اندازه خودش، و وحی هم باشد به اندازۀ خودش معتبر است. اگر به راههای معتبر به واقعیت دسترسی پیدا کنید، و واقعیت را توصیف و تبیین کنید، برای زندگی بشر چیزی را تجویز کنید، علم شما جهان شمول است؛ چه اسلامی باشد چه نباشد.
🔸عنوان اسلامی نه به این معنا است که ما میخواهیم دیدگاههای مسلمانان یا آیاتی را که از این جهت که مورد اعتقاد مسلمانان است وارد کنیم. ما در ابتدا حق بودن اسلام را اثبات میکنیم، عصمت نبی را با استدلال عقلی اثبات میکنیم، یعنی اثبات میکنیم که کلاً گزارههایی که نبی بیان میکند، همگی معتبر است، بعد این گزارههای حقیقی و معتبر را در علم می توانیم استفاده کنیم و از این رو این علم، جهانشمول است.
🔸اما بحثی که شما در مورد جامعۀ اسلامی گفتید بحث دیگری است. شما اگر به این معنا که گفتیم علم دینی را قبول کنید، می توانید در مورد هر عرصهای تحقیق کنید؛ میتوانید در مورد جامعۀ کفر تحقیق کنید. آیا تحقیق راجع به جامعۀ کفر، علم دینی نخواهد بود؟ همانگونه که غربیها و مستشرقین آمدند راجع به ما تحقیق کردند. آیا تحلیلهای جامعهشناختی آنها از جوامع اسلامی، مصداق علم دینی است؟ به نظر بنده، اصلاً بحث موضوع مورد مطالعه، در بحث ما مدخلیت ندارد که این مسئله مطرح شود که آیا جامعه اسلامی یا جامعه غیراسلامی داریم، که اگر نداشته باشیم بگوییم جامعهشناسی اسلامی هم نخواهیم داشت. در جامعهشناسی اسلامی، بحث ما چیست؟ میخواهیم رفتارهای کنشگر را با رعایت شروط فوق (اتخاذ مبانی فلسفی معتبر، و استفاده از تمام ابزارهای معرفتی، اعم از تجربه و برهان و وحی) تحلیل کنیم.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل صوتی و تصویری نشست چهارم از سلسله نشست های بازخوانی تحلیلی چهار دهه علوم انسانی در ایران با موضوع " تحلیلی بر وضعیت مهارت و اشتغال فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی در چهار دهه گذشته "
🔹با حضور دکتر یعقوب انتظاری ؛ دبیر علمی: دکتر مالک شجاعی جشوقانی
🔹سه شنبه ۲۲ آبان ۹۷ ؛ ساعت ۱۳ ؛ سالن اندیشه
http://www.ihcs.ac.ir/fa/news/17443/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل صوتی و تصویری نشست چهارم از سلسله نشست های بازخوانی تحلیلی چهار دهه علوم انسانی در ایران با موضوع " تحلیلی بر وضعیت مهارت و اشتغال فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی در چهار دهه گذشته "
🔹با حضور دکتر یعقوب انتظاری ؛ دبیر علمی: دکتر مالک شجاعی جشوقانی
🔹سه شنبه ۲۲ آبان ۹۷ ؛ ساعت ۱۳ ؛ سالن اندیشه
http://www.ihcs.ac.ir/fa/news/17443/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹اگر آیهای از آیات خداوند، یک رابطۀ اجتماعی را شرح داده است، شرح این آیه هم در تحلیل مسائل اجتماعی مؤثر است.
🔹موضوع علوم انسانی، شناخت انسانها یا به بیان دقیقتر انگیزههای رفتار انسانها است.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش دهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸تحلیل این رفتار یک سری مؤلفههایی دارد. [باید دید] در تحلیل رفتارها، فقط آزمونِ تجربی را [ملاک] قرار دهیم و یا به قول وینچ و امثالهم، همدلی را [ملاک] قرار میدهیم یا مؤلفههای معرفتی دیگری هم داریم که این مؤلفههای معرفتی، میتواند در تحلیل رفتارها مورد توجه قرار بگیرد. اگر تمام مؤلفهها را مدنظر قرار دهیم، [آنگاه] در مورد هر جامعهای تحقیق کنیم، محصول ما علم دینی خواهد بود.
▫️کتاب ماه: فرض کنید من یک جامعهشناس هستم و میخواهم علمِ اجتماعی دینی تولید کنم، موضوع تحقیق من مسلمانها باشند یا جامعۀ کفر، چه فرقی میکند؟
🔸دکتر سوزنچی: فرقی نمیکند. نکتۀ اصلی بحث ما در روشهای تحقیق است. روشهای تحقیق پوزیتویستی معتقدند که همۀ پیشفرضهای ارزشی و فلسفی را کنار بگذارید و با آزمون و خطا جلو بروید و یا امثال وینچ معتقدند که همدلانه جلو بروید؛ ما معتقدیم که اینها یکسری از عرصهها را باز میکند اما یکسری از عرصههای دیگری هم هست.
🔸 به بیان دیگر، اگر آیهای از آیات خداوند، یک رابطۀ اجتماعی را شرح داده است، شرح این آیه هم در تحلیل مسائل اجتماعی مؤثر است. آیا آیات قرآن، فقط جامعۀ اسلامی را شرح داده یا جامعه کفر را هم شرح داده است؟ به عنوان مثال، شهید مطهری که با برهان عقلی توانست رابطهای بین امور را در جامعه کشف کند، آیا این رابطه، در همۀ جوامع قابل شناسایی است و میتوانیم با این رابطه بررسی کنیم که چرا این تحول اجتماعی رخ داد؟ به عنوان مثال، ایشان قائل است که فساد اخلاقی، منجر به فساد اعتقادی میشود و بالعکس؛ و یک تحلیل فلسفی از این مسئله ارائه میدهند؛ حالا این فقط مربوط به جامعه اسلامی است جامعۀ کفر را هم شامل میشود؟
🔸دکتر بستان: فکر کنم بیان این تفکیک بد نباشد. صحبت هایی که آقای دکتر [سوزنچی] فرمودند ناظر بر مباحث معرفتشناختی بود. در بحثهای معرفتشناختی، این بحث مطرح است که با مشکل نسبیت روبرو هستیم یا خیر؟ دیدگاههایی هستند که طرفدار نسبیتگرایی هستند. بحث معرفتشناختی به فاعل شناسایی (سوژه) بر میگردد؛ [در این صورت این مسئله مطرح میشود که] کسی که میخواهد این واقعیت را بشناسد، با قبول دیدگاه نسبیت معرفتشناختی، میتوان گفت این شخص، در فضای فرهنگ خودش به نحوی [مسائل] را تحلیل میکند که اگر آدم غربی باشد با مبانی دیگری که دارد، طور دیگری تعبیر میکند. این بحث به این جا بر میگردد.
🔸ما در اینجا، بحث معرفتشناختی داریم و آموزه های ما نسبیت گرایی را نفی می کنند و می گویند به لحاظ معرفت شناختی یک اصول ثابتی داریم که باعث می شود بتوانیم به یک معرفت جهانشمول هم داشته باشیم. اما اگر از این بحث به بحث جامعهشناختی قضیه و روشهایی که در جامعهشناسی اِعمال میشود، برویم [صورت مسئله فرق میکند]. در اینجا، بحث خاصی است که از تمایز بین پاردایمهای اثباتی و تفسیری بهوجود آمده [و آن این است] که ما برای شناخت رفتارهای انسان، باید سراغ چه چیزهایی برویم.
🔸اولاً اختلاف هم در بحث روش است هم مبانی و هم رویکردهاست که البته در همه جا تأثیر میگذارد. اینکه موضوع شناسایی ما چیست، در این پارادایمها، هم موضوع را متفاوت میگیرند و هم قاعدتاً روشهایشان متفاوت میشود. اگر توجه کنید میبینید که کسانی که یک مقدار نگاه تفسیری به قضیه دارند، قاعدتاً به نسبیت میرسند که این نسبیت با بحث نسبیت معرفتشناختی متفاوت است.
🔸در این جا میگویند آدمها که در فرهنگهای مختلف زندگی میکنند و موضوع علوم انسانی، شناخت انسانها یا به بیان دقیقتر انگیزههای رفتار انسانها است. این رویکرد وقتی از همان ابتدا مسیر خودش را از رویکرد اثباتی جدا میکند، [نتایج بحث نیز متفاوت میشود]. رویکرد اثباتی میگوید من میخواهم قوانین کلی حاکم و قانونمندیهای رفتار و نظمی که حاکم برجامعه است را در قالب یک گزارههای کلی و تعمیمپذیر استخراج کنم و از ابتدا، نگاههای روششناسیاش اینگونه است. [بنابراین] این دو رویکرد از لحاظ موضوع از هم جدا میشوند و عملاً دو موضوع را بررسی میکنند.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️استاد احمد مبلغی : فقه الإجتماع مادر فقههای اجتماعی است.
🔹اگر بخواهیم فقه الإجتماع را تعریف کنیم باید بگوییم فقهی است که میپردازد به احکام روابطی که دارای ماهیت بنیادین و زیرساختی اجتماعی است.
🔹فقه الإجتماع به زیربناها میپردازد، ورود فقیه به مباحث اجتماعی روبنیان بدون توجه و پرداخت به مباحث بنیادین گاهی می تواند خطرناک باشد.
🔹فقه الإجتماع به دلیل توجه به زیرساختها اهمیت خاستگاهی، معنا بخش، انسجام دهنده و قوام بخش دارد، اگر حوزه ما به فقه الإجتماع نپردازد، آنچه که به فقههای دیگر میپردازد، اگر از ذهن ناآگاه به زیرساختهای اجتماعی برآمده باشد قوام بخش و قابل اتکا نیست.
🔹باید فقه الإجتماع پیش از دیگر عرصههای فقه مضاف بنیان نهاده شود چرا که دیگر عرصههای فقه مضاف هنگامی میتواند اثرگذار باشد که نظریه اجتماعی قرآنی داشته باشیم چرا که در غیر این صورت نظریات اجتماعی ما غیردینی خواهد بود، موضوع دیگر تنظیم رفتارهای ما با اساس جامعه و نیازهای جامعه در فقه الإجتماع است.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹 رویکرد اول میگوید علمی که ما تولید میکنیم، یک گزارۀ کلی است که هم در غرب و هم در کشورهای شرقی و آفریقایی می توان بررسی و به نتیجه رساند.
🔹رویکرد تفریدی است که میگوید رفتار معنادار، هر جامعه، نظام ارزشی خاص خودش را دارد و ارزشهاست که به رفتارها معنا میدهد.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش یازدهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸وقتی دو موضوع باشد، اگر ما پیشفرضهای دیگر را بپذیریم، اشکال منطقی پیش نمیآید.
1⃣ یکی میگوید من میخواهم این موضوع را بررسی کنم و این موضوع قابلیت شناختن هم دارد؛ یعنی پدیدهها یا اموری در زندگی انسانها وجود دارد که خاص نبوده و عام هستند؛ تعمیم پذیرند و تفریدی نیستند.
🔸 با این نگاه، به یک قوانین کلی میرسیم؛ پوزیتیویستها، همین مسیر را میروند و میگویند علمی که ما تولید میکنیم، یک گزارۀ کلی است که هم میتوانیم در غرب آن را تطبیق دهیم و با روشهای آماری و کمی به نتیجه برسیم و هم این که کسی میتواند در کشورهای شرقی و آفریقایی بررسی کند و به نتیجه برسد.
2⃣ رویکرد دوم، رویکرد تفریدی است که میگوید اصلاً موضوع ما نباید [چنین چیزی] باشد، بلکه باید موضوع ما رفتار معنادار باشد. در رفتار معنادار، هر جامعه، نظام ارزشی خاص خودش را دارد و ارزشهاست که به رفتارها معنا میدهد. این رفتار برای او معنادار است و برای جامعۀ دیگری زشت یا بیمعناست.
🔸 این نگاه منجر به یک جور نسبیتگرایی میشود؛ یعنی علمی که در اینجا تولید میشود با علمی که در آنجا تولید میشود، متفاوت است؛ اما این نسبیت، جدای از نسبیت معرفتشناختی است. این نسبیتی است که مربوط به متعلَق است و متعلَقشان یک چیز دیگری است و پدیدهای که در این جا اتفاق میافتد، قطعاً جدای از پدیدهای است که در آنجا اتفاق میافتد.
🔸با این مقدمه به علم دینی میرسیم که چه کار میخواهد بکند. تکلیفش با این مسئله باید مشخص شود. اگر میخواهد سراغ قانونمندیها برود و یک نگاه تعمیمی داشته باشد، طبعاً علمش علمی است که در جامعههای دیگر هم قابل پیاده شدن است؛ یعنی جامعهشناسی اسلامی هم مخصوص مسلمانها نخواهد بود و میتواند گزارههای علمی تولید کند که برای کشورهای غیرمسلمان هم به کار بیاید ولی اگر نگاه دوم را بپذیرد و بگوید من میخواهم تفریدی کار کنم، دیگر معنا ندارد که جامعهشناسی اسلامی برای یک کشور غیرمسلمان درست کنیم و جامعهشناسی اسلامی، باید رفتارهای مسلمانان را تحلیل کند. به این معنا میتوانیم تفکیک کنیم.
🔸 اما بحث بر سر اصل این دو معناست. اینها بحثهای جدیدی است که [همانطور که عرض کردم] متفکران ما وارد بحثهای روشی نشدهاند و در بحثهای کلی باقی ماندهاند. اینها جاهای تاریک بحث است که هنوز خیلی پیش نرفتهاند. [به نظر بنده]، تصویر اولیهای ارائه کرد که ما در بحثهایی که مطرح کردیم، سعی کردیم نگاه تلفیقی را بگوییم. وقتی تلفیق مطرح میشود خیلیها موضع میگیرند که اصلاً تلفیق یعنی چه؟ گاهی حمل بر این میشود که میتوانیم هرجور سازشی ایجاد کنیم، نه از باب اینکه به هر حال مبنای منطقی دارد. اگر از باب اینکه دو جنبۀ متفاوت از واقعیت است به قضیه نگاه کنیم و آنگاه پارادایمهای ممکن دیگری را هم در نظر بگیریم که همان پارادایمهای انتقادی است، جنبه سومی را میتوان مطرح کرد. اگر این جنبههای متفاوت را از لحاظ وجودشناسی و هستیشناختی بپذیریم که چنین واقعیتی وجود دارد [مسئله طور دیگری خواهد شد] و اگر کسی منکر [این رویکرد] شود و [معتقد باشد] رفتار معنادار اصلاً حقیقت خارجی ندارد، باید این روش را هم کنار بگذارد.
🔸 اما اگر پذیرفتیم که در زندگی اجتماعی هم، نظمی حاکم است و قانونمندیهایی وجود دارد و نیز یکسری رفتارهای تفریدی و انگیزههای خاص و محدود وجود دارد، میتوانیم بگوییم که پس هردو قابلیت مطالعه را دارند و اگر هردو قابلیت مطالعه را دارند، پس روشهای متناسب با خودشان را هم میطلبند. این ما را به جایی میرساند که بتوانیم به سمت رویکرد تلفیقی برویم. البته این دو رویکرد هم به شکلهای مختلفی قابل بررسی است. بعضیها واقعاً به دنبال یکجور تلفیق هستند؛ بعضی هم میگویند اگر نمیخواهیم دچار مشکلات روششناختی شویم، میتوان در امتداد و به موازات و در کنار یکدیگر به این دو رویکرد پرداخت و مشکل منطقی هم ندارد؛ میگویند این دو را با هم ترکیب نکنید و اینها در دو فضای مختلف صحبت میکنند.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami