فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «#سپاه بیا خیابون، کشف #حجاب رو جمع کن»
🔹درخواست تعدادی از نمازگزاران در حاشیهی نماز جمعه دیروز تهران از سردار سلامی، فرمانده کل سپاه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ امر بمعروفی بی تاثیر نیست .
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یزید دقیقا همون چیزیه که بعضی از ما امروز میخوایم!
یه جوان اهل عشق و حاله، عرق ناب میخوره، پارتنر چشم آبی داره و از همه مهمتر تونسته تو سیاست، مسلمان و بتپرست رو تو یه دایره جمع کنه!
حواسمون باشه رسانه چه چیزهایی رو داره برای ما تبدیل به ارزش میکنه...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 موشک کروز «ابومهدی» قاتل ناوشکنهای متخاصم
🔺موشک کروز ابومهدی قاتل ناوشکنهای متخاصم مثل ناوهای ناوگان پنجم آمریکا خواهد بود
مثل ناوهای ناوگان پنجم آمریکا خواهد بود.
🔺برای انهدام این ناوها از خلیج فارس موشک کروز ابومهدی میتواند از حوالی تهران شلیک شود.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق
🔴 ناگفتههایی از شهادت طلبه بسیجی آرمان علیوردی
🔹 روز گذشته یکی از دوستان شهید آرمان علیوردی ناگفتههایی از شهادت وی را بیان کرد؛ ناگفتههایی دردناک که نشان از اوج مظلومیت این شهید دارد. در ادامه این روایت آمده است.
🔹 روایت ماجرا از زبان دوست شهید علیوردی:
حالا که داریم به روز عاشورا نزدیک میشویم یک سری از ناگفتههای شهادت آرمان را بهتان میگویم. آرمان را دو مرتبه و دو گروه مختلف زدند. اولین گروهی که آرمان را گیر آوردن تا سرحد مرگ با هرچی که دستشان آمد آرمان را زدند. همان فیلمهایی که از شهادت آرمان منتشر شد یک بخش زیادی مربوط میشود به گروه اول. اما آخرش یک دختر که او هم داشت آرمان را میزد رو به جمعیت میگوید که بس است دیگر کشتینش! بسشه...آنها هم آرمان را رها میکنند.
🔹 آرمان از جایش بلند میشود و خونین سمت خیابون اصلی میرود. صدای بسیجیها را میشنود که داشتند حیدر حیدر میگفتند. میرود سمت صدا، اما وقتی میپیچد داخل کوچه میبیند که سر کوچه یک گروهی دختر و پسر ایستادند و دارند شعار مینویسند. آنها تا وضعیت آرمان را میبینند میفهمند بسیجی بوده و کتکش زدند. میروند سمت آرمان. آرمان که دیگر رمقی برایش نمانده خیلی راحت میافتد دست این جماعت. اینها شروع میکنند به قصد کشت آرمان را زدن. گویا چندتاشون حالت عادی هم نداشتند و مواد مصرف کرده بودند.
🔹 یک دختر بینشان که اسپری دستش بوده با همان میکوبد به صورت آرمان. یکیشان یک میلگرد داشته که نوکش را تیز کرده بوده و به عنوان سلاح از آن استفاده میکرده. با همان میلگرد میکوبد روی جمجمه سر آرمان. وقتی آرمان را رساندن بیمارستان جمجمهاش شکسته بود. اما یکی دیگهشان که واقعاً امیدوارم قیافش را یک روز ببینم میشیند جلوی آرمان و به بقیه میگوید دست نگهدارین. رو به آرمان میکند و همزمان که داشته فیلم میگرفته به آرمان میگوید به امام اولت فحش بده ببينم سریع...به علی فحش بده...به حسین فحش بده، به خامنهای فحش بده... آرمان چیزی نمیگوید.
🔹 با ناخونگیر پوست بدنشو آروم آروم میکند و از او میخواهد فحشاشو تکرار کند. اما آرمان هیچی نمیگوید. انقدر آرمان را میزنند تا بیهوش میشود. وقتی آرمان بیهوش میشود شروع میکنند به رقصیدن و لگد زدن به بدن شهید و از اینکارشان فیلم هم میگیرند.
🔹 وقتی میروند یک کارگر افغانستانی که گویا نگهبان یکی از ساختمانهای اطراف بوده میآید و زیر سر آرمان بالش میگزارد و روی بدنش پتو میاندازد اما زنگ نمیزند به آمبولانس. البته اگر زنگ هم میزد فرقی نمیکرد توی آن شلوغی آمبولانس به آرمان نمیرسید.
🔹 وقتی رساندنش بیمارستان، هوشیاری آرمان سه بوده. یکی از رفقا میگفت وقتی رسیدم بیمارستان دستایش را به تخت بسته بودن، شاید برای اینکه اگر به هوش آمد تشنج نکند و همه صورتش ورم کرده بود. نصف روز توی حالت کما میماند و آخر به شهادت میرسد.
🔹 تمام این وقایع توسط خود قاتلها فیلمبرداری شده ولی وقتی از بازپرس پرونده پرسیدیم چرا این فیلمها را قطره چکانی منتشر کردید و فیلمهای اصلی را منتشر نمیکنید گفت که من توی عمر کاری خودم همچین جنایتی تو ایران ندیده بودم. برای مراعات حال خانواده و شایدم متشنج نشدن بيشتر فضا فیلمهای اصلی هنوز هم منتشر نشده. البته شاید بعد دادگاه آرمان منتشر بشوند.
😭😭😭😭😭
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق
🍃داشت محوطه رو آب و جارو میکرد ، به زحمت جارو رو ازش گرفتم . .
ناراحت شد و گفت :
اجازه بده خودم جارو کنم ، اینجوری بدی های ِدرونم هم جارو میشه ؛
کار هر روز صبحش بود ، کار هر روز یک فرمانده لشکر . .
شهید ابراهیم همت🌸
# در این شب تاسوعای حسینی متوسل بشویم تا آقاجان نگاهی به ما کنند و دلمون را جارو نمایند و پاک و مطهر شویم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق
مداحی_آنلاین_شفای_مرد_ارمنی_در_روز_تاسوعا_حجت_الاسلام_دانشمند.mp3
4.42M
دستش که به آب خورد✋
یاد وصیت پدرش افتاد
"کنارش بمان"
مظلوم تر از او نیست
چنان سراسیمه بازگشت
که دست هایش را جا گذاشت✋
#السلام_علیک_یا_قمر_العشیره💔
#تاسوعا #محرم🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا واس عروسیا که انگار با اون ترقه زدنا جنگ شده هیچی نمیگین وسکوت میکنین اونا مزاحمت نیست؟؟؟
🔹 زمان آشوباتون که وسط خیابون سطل زباله اتیش میزدین وملت رو چندین ساعت علاف میکردین مزاحمت نبود حالا که اکثریت مردم توی عزاداریا هستن شماها میگین مزاحمت جمع کنین بابا دیگ دستتون روشده
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق
✳ آن چای را با دست خودم ریخته بودم...
🔻 مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سید محمد کوثری، پیرغلام حضرت اباعبدالله علیهالسلام که مداحی و نوحهسرایی او در محضر امام راحل(ره)شهرت ویژهای دارد، نقل میکند که؛ یکی از روزهای ماه محرم برای حضور در مراسم عزاداری از خانه خارج شدم. در میانه راه کودکانی را دیدم که موکب کوچکی زده بودند و اصرار کردند برایشان روضه بخوانم. اول قبول نکردم ولی با اصرار آنها به موکبشان وارد شدم و روی منبری که با رویهم گذاشتن آجر ساخته بودند نشستم و چند بیتی برایشان خواندم. برایم چای آوردند و من که از نوشیدن آن اکراه داشتم، بیآنکه متوجه شوند، چای را در گوشهای ریختم و با تشکر از کودکان خداحافظی کردم و به سراغ مجالس عزای معتبری که وعده داده بودم رفتم.
مرحوم کوثری میگوید؛ آن شب وقتی به خانه رسیدم، دیروقت بود و با خستگی به خواب رفتم. در عالم رؤیا حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها را دیدم که روی به من کرده و فرمودند:
ـ «آقای کوثری! تنها روضهای که از تو قبول شد، همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی».
و در ادامه گفتند:
ـ «چرا آن چای را دور ریختی؟ من آن چای را با دست خودم برایت ریخته بودم».
📚روزنامه کیهان | گفت و شنود 4 مرداد 1402
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مدار_عشق