#تیکه_کتاب📚🌿
از شما چہ پنھون من خیلی آدم ترسوییام
بِخصوص از دو چیز بیشتر از چیزاۍ دیگه
مےترسم . یکی دروغه ، یکی هم خلف وعده .
پناه بر خدا ! بد آتیشیاَن این دوتا آتیش🔥.
من اگہ یکی از این دوتا آتیش رو تو دامن کسی ببینم، از صد قدمیاش هم رد نمیشم . خداییش ترس هم داره ، اگر خدایی نکرده جرقہاش بیفتہ تو دامن آدم واویلاست.
+ کتاب ِکمی دیرتر
๑|@Online_chichak |Ꮺ
اومدیم با گیره های روسری عروسک خمیری جذابمون😍😌✨
📌 هر رنگی که بخواید موجوده
یه هدیه ی خوب و جذاب برای دختر خانومای محجبه مون☺️❤️
قیمت: فعلا ۱۶ تومان!🌱
ثبت سفارش: @Fatemeh927
๑|@Online_chichak |Ꮺ
سرمایهداران دقیقتر از كتابخوانها مطالعه میكنند، چون میدانند مطالعهی بدون دقت چه ضررهایی به همراه خواهد داشت...
✍🌱 #برتولت_برشت
๑|@Online_chichak |Ꮺ
آنلاینشاپچیچکـ📚🌱
اومدیم با گیره های روسری عروسک خمیری جذابمون😍😌✨ 📌 هر رنگی که بخواید موجوده یه هدیه ی خوب و جذاب برا
https://harfeto.timefriend.net/16794236183432
خب نظرتون چیه از این مدل محصولات بیشتر بیاریم؟
📙✨#هنر_رمان
تنهایی چه معنا میدهد؟ آیا آن طور که خواسته اند باور کنیم تنهایی بار سنگین، اضطراب و نفرین است یا بر عکس گرانبهاترین نعمتی است که اجتماع با حضور مداوم خود در حال نابود کردن آن است ...!
سلام🌱
๑|@Online_chichak |Ꮺ
📕🌱#ادموند
✍✨اولین رمان عاشقانه مهدوی
شخصیت اصلی این داستان شخصی به نام ادموند است، ادموند پارکر، جوانی مسیحی از خانواده ای بسیار معروف و سرشناس انگلیسی، دکترای رشته حقوق و از دانشجویان نخبه است. رؤیاهای وحشتناکی گاه گاه به سراغش می آید که معنی آن ها را نمی فهمد، گاهی اوقات احساس می کند عیسی مسیح (ع) در آن خواب ها برای نجاتش می آید، پس بر آن می شود که به جستجوی حقیقت آن ها بپردازد اما کسی نمی تواند کمکش کند تا اینکه دست سرنوشت او را به سویی سوق می دهد و ادموند در مسیر سختی برای یافتن حقیقت واقع می شود و.....
▫️نوع جلد: جلد نرم
▫️ناشر: شهر کتابخون
▫️نویسنده: آمنه پازکی
▫️تعداد صفحه: ۲۸۷ صفحه
قیمت: فعلا ۱٠٠ تومان!🌱
ثبت سفارش: @Fatemeh927
๑|@Online_chichak |Ꮺ
آنلاینشاپچیچکـ📚🌱
📕🌱#ادموند ✍✨اولین رمان عاشقانه مهدوی شخصیت اصلی این داستان شخصی به نام ادموند است، ادموند پارکر، جو
یه قاچ خوشمزه از کتاب📚🌿
(( ادموند که گویی از دنیای دیگری به ناگاه وارد این دنیا شده است، با دستپاچگی دستش را به طرف جاناتان دراز کرد و گفت: من رو عفو کنید آقای کوین، این لحظههای پایانی اضطراب زیادی دارم. با اینحال از شما به خاطر همه چیز ممنونم و امیدوارم روزی من هم بتونم براتون کار مفیدی انجام بدم. البته نه به این معنی که شما توی دردسر افتاده باشید!))
๑|@Online_chichak |Ꮺ