✴️ بحث آزاد، ميراث اسلامى ماست، بحث آزاد در زمان ائمه هدى رایج بوده است و در زمان امام جواد بهوسيله آن امام بزرگوار با آن شكل نظيف انجام گرفته است. آن كس كه ظاهراً و باطناً
در نبرد بين امام هادى
عليهالسلام، و خلفایی که در زمان ایشان بودند، حضرت هادى پيروز شد،بود.
🔆 در زمان امامت آن بزرگوار، شش خليفه، يكى پس از ديگرى، آمدند و به درک واصل شدند، آخرين نفر آنها مُعتز بود كه حضرت را شهيد كرد وخودش هم به فاصله كوتاهى مُرد.
🔻 اين خلفا غالبا با ذلت مردند؛ يكى بهدست پسرش كشته شد، ديگرى بهدست برادرزادهاش و به همين ترتيب بنىعباس تارومار شدند، بهعكس شيعه.
🔷 شيعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسکرىعليهمالسلام و در آن شدت عمل، روزبهروز
وسعت پيدا كرد، قوىتر شد.💪
🌹 قرائت دعای عهد
🍃 «روز سیام»
🗓شروع چله: ۹۹/۴/۲۲
📲 @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
فصل شانزدهم 🌹امام جواد، امام هادی و امام عسكری علیهالسلام 💠 تلاش گسترده تشکیلاتی در جهت برنامه
🌷حضرت هادیعليهالسلام چهلودو سال عمر كردند كه بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا حضرت مزرعه داشتند و در آن شهر كار و زندگى مىكردند.
🌄 سامرا در واقع مثل يك پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترك نزديك به خود را ـ با تركهاى خودمان، تركهاى
آذربايجان و ساير نقاط، اشتباه نشود ـكه از تركستان و سمرقند و از همين منطقه مغولستان و آسياىشرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد.
👈 اين عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه مؤمنان را نمىشناختند و از اسلام سر در نمىآوردند. به همين دليل، مزاحم مردم مىشدند و با عربها ـ مردم بغداد ـ اختلاف پيدا كردند.😒
☣ در همين شهر سامرا عده قابل توجهى از بزرگان جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره كند و بهوسيله آنها شيعه در زمان امام هادى
پيام امامت را به سرتاسر دنياى اسلام ـ با نامهنگارى و... ـ برساند.√
🔰 اين شبكههاى شيعه در قم، خراسان، رى، مدينه، يمن و در مناطق دوردست و در همه اقطار دنيا، همين عده توانستند رواج بدهند و روزبهروز تعداد افرادى را كه مؤمن به اين مكتب هستند، زيادتر كنند. امام هادى همه اين كارها را در زير برق شمشير تيز و خونريز همان شش خليفه و علىرغم آنها انجام داده است.
☝️ حديث معروفى درباره وفات حضرت هادى
كه عده قابل توجهى از شيعيان در سامرا جمع شده بودند؛ بهگونهاى كه دستگاه خلافت هم آنها را نمىشناخت؛ چون اگر مىشناخت، همهشان را تارومار مىكرد. اما اين عده چون شبكه قوىاى بهوجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمىتوانست به آنها دسترسى پيدا كند.
✔️ يك ِروز مجاهدت اين بزرگوارها ـ ائمهعليهمالسلام ـ بهقدر سالها اثر مىگذاشت.
✔️ يك روز از زندگى مبارك اينها مثل جماعتى كه سالها كار كنند، در جامعه اثر مىگذاشت.
💠 اين بزرگواران دين را همينطور حفظ كردند، واِلاّ دينى كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمايش اشخاصى باشند مثل يحيىبناكثم، كه با آنكه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه يك علنى بودند، اصلا نبايد بماند؛ بايد همان روزها بهكلَ كلَك آن كنده
مىشد، تمام مىشد.🔜
🔷 اين مجاهدت و تلاش ائمهعليهمالسلام نه فقط تشيع، بلكه قرآن، اسلام و معارف دينى را حفظ كرد؛ اين است خاصيت بندگان خالص و مخلص و اولياى خدا.
❇️ اگر اسلام انسانهاى كمربسته نداشت، نمىتوانست بعد از هزارودويست، سيصد سال تازه زنده شود و بيدارى اسلامى بهوجود بيايد؛ بايد يواشيواش از بين مىرفت.
⬅️ اگر اسلام كسانى را نداشت كه بعد از پيغمبر اين معارف عظيم را در ذهن تاريخ بشرى و در تاريخ اسلامى نهادينه كنند، بايد از بين مىرفت؛ تمام مىشد و اصلا هيچ چيزش نمىماند. اگر هم مىماند، از معارف چيزى باقى نمىماند؛ مثل مسيحيت و يهوديتى كه حالا از معارف اصلیشان تقريبا هيچچيز باقى نمانده است.
🌀🔆 اينكه قرآن سالم بماند، حديث نبوى بماند، اينهمه احكام و معارف بماند و انسان معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، كار طبيعى
نبود؛ كار غيرطبيعى بود كه با مجاهدت انجام گرفت.✅
🔚 البته در راه اين كار بزرگ، كتك خوردن، زندان رفتن و كشته شدن هم هست، كه اينها براى اين بزرگوارها چيزى نبود.☑️
✍ حديثى درباره كودكى حضرت هادى است كه وقتى معتصم در سال دویستوهجده هجرى،
حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ايشان از مدينه به بغداد آورد، حضرت هادى كه در آنوقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدينه ماند. پس از آنكه حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرسوجو كرد و وقتى شنيد پسر ِبزرگ حضرت جواد، علىبنمحمد، شش سال دارد، گفت اين خطرناك است، ما بايد به فكرش باشيم.👉
⚡️👤معتصم شخصى را كه از نزديكان خود بود، مأمور كرد كه از بغداد به مدينه برود و در آنجا كسى را كه دشمن اهلبيت است پيدا كند و اين بچه را بسپارد بهدست آن شخص، تا او به عنوان معلم،
اين بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بياورد.
👣اين شخص از بغداد به مدينه آمد و يكى از علماى مدينه را به نام الجَنيدى، كه جزو مخالفترين و دشمنترين مردم
با اهلبيتعليهمالسلام بود ـ در مدينه از اين قبيل علما آن وقت بودند ـ براى اين كار پيدا كرد، و به او گفت: من مأموريت دارم كه تو را مربى و مؤدب اين بچه كنم، تا نگذارى هيچكس با او رفت و آمد كند و او را آنطور كه ما مىخواهيم تربيت كن.🚥
← اسم اين شخص ـ الجنيدى ـ در تاريخ ثبت است. حضرت هادى هم ـ همانطور كه گفتم ـ در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حكومت بود؛ چه كسى مىتوانست در مقابل آن مقاومت كند؟
☄ بعد از چند وقت يكى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنيدى را ديد و از بچهاى كه به دستش سپرده بودند، سؤال كرد.
📌 الجنيدى گفت: بچه؟! اين بچه است؟! من يك مسئله از ادب براى او
بيان مىكنم، او بابهايى از ادب را براى من بيان مىكند كه من استفاده مىكنم!
⁉️ اينها كجا درس خواندهاند؟! گاهى به او، وقتى مىخواهد وارد حجره شود، مىگويم يك سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو ـ مىخواسته اذيت كند مىپرسد چه سورهاى بخوانم؟ من به او گفتم سوره بزرگى، مثلاً سورهآلعمران را بخوان. او خوانده و جاهاى مشكلش را هم براى من معنا كرده است.
✅ اينها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأويل و تفسير قرآنند؛ بچه؟!
⚪️ ارتباط اين كودک
ـ كه علىالظاهر كودك است، اما ولیالله است، «و اتیناه الحكم صبیا۱» با اين استاد مدتى ادامه پيدا كرد و استاد شد يكى از شيعيان مخلص اهلبيت.✔️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(سوره مباركه مريم/ آيه ۱۲«واو را در كودكى حكمت داديم.»
🌹 قرائت دعای عهد
🍃 «روز سی و یکم»
🗓شروع چله: ۹۹/۴/۲۲
📲 @Organizational_Work