📌 من مى‌گويم براى اينكه سايش پيدا نكنيد، از عوامل درونى خودتان شروع كنيد؛ عواملى كه در جمع خود شما هست. 👈 البته براى عواملى هم كه مربوط به بيرون شماست، فكر كنيد، فكر كنيد، پيشنهاد بدهيد، طلب كنيد و بخواهيد، اما پيشرفت كار را متوقف به آنها ندانيد. از خودتان شروع كنيد و با شرايط موجود، كار را دنبال نماييد. 🔹 از جمله كارهايى كه بايد بكنيد، يكى اين است كه مخاطب خودتان راخ خلق كنيد. اگر به فكر اين باشيد كه مخاطب جبهه مقابل را تصرف كنيد، ممكن است همين فكر، شما را وسوسه كند كه به تقليد كار جبهه مقابل بپردازيد. ✴️ بعضى از عناصر جبهه خودى كه مثلا داستان مى‌نويسند يا فيلم مى‌سازند، با اين خيال كه مخاطبين جبهه مقابل را جذب كنند، به مسائلى مى‌پردازند كه نويسنده يا فيلم‌ساز جبهه مقابل به آنها پرداخته است. ❌ مثلا آنها براى جاذبه فيلم از عامل زن، يعنى عامل جنسى، استفاده مى‌كنند؛ اينها هم همين كار را مى‌كنند. اين كار به هيچ‌وجه صحيح نيست؛ چون به سايش در جبهه خودى كمك مى‌كند. بنده اين را قبول ندارم. نه فقط قبول ندارم، بلكه تصور مى‌كنم اين فكر، غلط و اين كار، اشتباه است. ما بايد مخاطب خودمان را خلق كنيم.✔️ 👈 اگر دشمن ما با تكرار يك حرف، گوش‌ها را با آن آشنا مى‌كند، ما نبايد مجبور شويم حرفى را كه او مى‌خواهد، تكرار كنيم.📛 🔙 اگر او با خوراندن یك خوراك، ذائقه جديدى براى مردم كشور خلق مى‌كند، ما نبايد تابع آن ذائقه خلق شده باشيم. خودمان بايد ذائقه ديگرى خلق كنيم؛ يعنى همانى كه مطابق فكر و ايمان و عقيدة ماست. خلاصه اينكه، اگر دشمن خصوصياتى را در كار خودش برجسته مى‌كند، ما تقليد نكنيم.✔️

🀄️ فرض كنيد دشمن در قصه و شعر و فيلم و فيلمنامه خود، از خصوصيت انتقاد از وضع موجود استفاده مى‌كند. آيا ما هم بايد براى عقب نماندن از او، در قصه و شعر و فيلم و فيلمنامه خود، از وضع موجود انتقاد كنيم؟ مى‌دانيد نتيجه اين كار چه خواهد شد؟! ⚠️ مى‌دانيد آخرش به كجا خواهد رسيد؟! آيا انتقاد از وضع موجود يك ارزش است كه ما آن را ارزش به حساب بياوريم؟! اصلا چرا از وضع اسلامى و الهى خودمان انتقاد كنيم؟! ❓چرا انتقادى كنيم كه به معناى عيب‌جويى، ايرادگيرى ونيش‌زدن است. چرا به خودمان نيش‌ بزنيم؟! آيا وضع موجود، اشكالى دارد؟ اگر دارد، همت بگماريم تا اشكال را برطرف كنيم. چرا خرابش كنيم؟! 🔺 ما نبايد به خودرويى كه درگردنه نفس‌گيرى، ناله‌كنان بالا مى‌رود؛ حركتش كند است و مشكلى دارد، سنگ بزنيم. چون اگر سنگ بزنيم متوقف مى‌شود. بايد به آن خودرو كمك كنيم و هلش بدهيم تا بالا برود. البته يكى از شگردهاى جبهه دشمن، انتقاد از وضع موجود است.🔻 ➰ چون مى‌دانند طبيعت انسان از انتقاد خوشش مى‌آيد، مى‌خواهند يكى را پيدا كنند و به انتقاد از او بپردازند. معلوم هم هست كه آنها براى مورد انتقاد قرار دادن، چه كسانى را انتخاب مى‌كنند؛ مسؤولين و اصل نظام را.🔘 ⭕️ منتها اگر جرأت نكردند به انتقاد از اصل نظام بپردازند، به اشخاص نظام و سياست‌هاى آن حمله مى‌كنند. ما چرا اين كار را بكنيم؟ 🚥 ما اگر مى‌خواهيم انتقاد كنيم، خيلى موارد و مسائل هست كه مى‌شود از آنها انتقاد كرد. آنها مى‌گويند؛ ما مى‌خواهيم عليه سلطه باشيم.🔝

📜 قرائت زیارت #آل_یاسین 🗓 روز سی‌ و ششم 🌷 @Organizational_Work

🥀 سامرا آهی کشید و پیکرت را بوسه زد... #شهادت_امام_هادی علیه السلام ◼️◾️@Organizational_Work ◼️◾️ @TMAaks

ادامه ⬇️ #وصیتنامه_امام_خمینی‌ره 👿⚡️از نقشه‌های شيطانی قدرت‌های بزرگ استعمار و استثمارگر كه سال‌های طولانی در دست اجرا است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روش‌های مختلف دنباله‌گيری شد، به انزوا كشاندن روحانيت است؛ كه در زمان رضاخان با فشار و سركوبی و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روش‌های ديگر كه يكی از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاه‌يان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعی در اين زمينه شد؛ و مع‌الأسف به واسطه بی‌خبری هر دو قشر از توطئه شيطانی ابرقدرت‌ها نتيجه چشمگيری گرفته شد. 🔴 از يك طرف، از دبستان‌ها تا دانشگاه‌ها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و رؤسای دانشگاه‌ها از بين غرب‌زدگان يا شرق‌زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به كار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقليت قرار گيرند كه قشر مؤثر را كه در آتيه حكومت را به دست می‌گيرند، از كودكی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربيت كنند كه از اديان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به اديان خصوصاً روحانيون و مبلغان، متنفر باشند. 🔚 و اينان را عمال انگليس در آن زمان، و طرفداره سرمايه‌داران و زمين‌خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعده از آن معرفی می‌نمودند. ⭕️ و از طرف ديگر، با تبليغات سوء، روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاه‌يان ترسانيده و همه را به بی‌دينی و بی‌بندوباری و مخالف با مظاهر اسلام و اديان متهم می‌نمودند. ↩️ نتيجه آن كه دولت‌مردانْ مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينان باشند؛ و توده‌های مردم كه علاقه به دين و روحانی دارند مخالف دولت و حكومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آن‌چنان باز كند كه تمام شئون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت در جيب آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد، و می‌رفت كه چه آيد.⚡️

👌🇮🇷 در اوايل انقلاب، يك‌وقت سراغ يكى از همين معاريف را كه با بنده آشنايى داشت و حالا از دنيا رفته است‌ـ گرفتم. من در همان اوايل، اين فكر را داشتم كه با بعضى از رفقا يا آشناهاى قديمى، حداقل تماس تلفنى برقرار كنم و سراغى از آنها بگيرم. 💥در آن گرفتاری‌هاى فراوان اوايل انقلاب، عمده خواب و استراحت من، در خودرويى بود كه ما وقت خواب و استراحت نداشتيم. با اين همه در با آن از جايى به جايى مى‌رفتم. واقعا همان گرفتاری‌ها، گاهى از فرصتى استفاده مى‌كردم و به‌ وسيله تلفن، از اين افراد احوالى مى‌پرسيدم؛ به تصور اينكه شايد براى انقلاب، كارى شده باشد. 🗯📞 بارى؛ به آن آشناى معروف تلفن زدم كه آقا، چطورى رفيق، كجايى؟ انقلاب شده. خبر دارى، ندارى؟ نظام شاه رفته و اوضاع عوض شده و از اين حرف‌ها. ناگهان با لحن خيلى بدى شروع كرد به حرف زدن و گفت: بناى ما بر اين است كه هميشه بر سلطه باشيم نه با سلطه. بناى بسيار غلطى است. مگر سلطه هميشه بد است كه شما مى‌خواهيد بر سلطه باشید؟ 📌 گفتم: اولاُ؛ شما باشيد؟ نه؛ اگر سلطه خوب است، بياييد نوكر سلطه بشويد و با سلطه باشيد. ثانيا؛ مى‌خواهيد بر سلطه باشيد؟ خيلى خب، سلطه آمريكا دارد پدر ما را درمى‌آورد. مى‌بينيد سلطه آمريكا كه بالاتر از همه است، چه كار مى‌كند؟! بر اين سلطه باش و هر چه دلت مى‌خواهد بگو! اِن و اون كرد؛ گوشى را گذاشتم و تا آخر هم سراغ او نرفتيم. 🔙 البته او بعدها يعنى اين سال‌هاى اخير آمد كه ديگر اجل محتوم مهلتش نداد و به آن دنيا رفت.