ادامه ⬇️
#وصیتنامه_امام_خمینیره
📌 و وصيت اينجانب به وزارت ارشاد در همه اعصار خصوصاً عصر حاضر كه ويژگی خاصی دارد، آن است كه برای تبليغ
حق مقابل باطل و ارائه چهره حقيقی جمهوری اسلامی كوشش كنند.💪
⬅️ ما اكنون، دراين زمان كه دست ابرقدرتها را از
كشور خود كوتاه كرديم، مورد تهاجم تبليغاتی تمام رسانههای گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستيم.
☝️ چه دروغها
و تهمتها كه گويندگان و نويسندگان وابسته به ابرقدرتها به اين جمهوری اسلامی نوپا نزده و نمیزنند.
⭕️ معالأسف اكثر دولتهای منطقه اسلامی كه به حكم اسلام بايد دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاستهاند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آوردهاند.
🔸 و قدرت تبليغاتی ما بسيار ضعيف و ناتوان
است و میدانيد كه امروز جهان روی تبليغات میچرخد.
🚥 و با كمال تأسف، نويسندگان به اصطلاح روشنفكر كه به
سوی يكی از دو قطب گرايش دارند، به جای آنكه در فكر استقلال و آزادی كشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و
فرصتطلبیها و انحصارجويیها به آنان مجال نمیدهد كه لحظهای تفكر نمايند و مصالح كشور و ملت خود را در نظر
بگيرند، و مقايسه بين آزادی و استقلال را در اين جمهوری با رژيم ستمگر سابق نمايند
🔻 و زندگی شرافتمندانه ارزنده
را توأم با بعض آنچه را كه از دست دادهاند، كه رفاه و عيشزدگی است، با آنچه از رژيم ستمشاهی دريافت میكردند
توأم با وابستگی و نوكرمأبی وثناجويی و مداحی از جرثومههای فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و
نارواها به اين جمهوری تازه تولد يافته دست بكشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتيان و ستمپيشگان
زبانها و قلمها رابه كار بگيرند.⚡️
🚨 و مسئله تبليغ تنها به عهده وزارت ارشاد نيست بلكه وظيفه همه دانشمندان و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان است.✔️
🏢 بايد وزارت خارجه كوشش كند تا سفارتخانهها نشريات تبليغی داشته باشند و چهره نورانی اسلام را برای
جهانيان روشن نمايند؛ كه اگر اين چهره با آن جمال جميل كه قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت كرده از زير
نقاب مخالفان اسلام و كجفهمیهای دوستان خودنمايی نمايد، اسلام جهانگير خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همهجا به اهتزاز خواهد آمد.✅
💢 چه مصيبت بار و غمانگيز است كه مسلمانان متاعی دارند كه از صدر عالم تا نهايت آن نظير
ندارد، نتوانستهاند اين گوهر گرانبها را كه هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه كنند؛ بلكه خود نيز از
آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراریاند!✖️
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
🔹 آنجايى كه نوشتههاى شما حاكى از اخلاص است، آن نقطه انسان را تكان میدهد. هر چيزىشما ارايه كنيد كه
👈 به گذشته با اين چشم بايد نگاه بكنيم؛ يعنى با چشم رضايت و نگاه از روى احساس انجام
تكليف كه هر مؤمنى وقتى تكليفى را انجام دهد، خوشحال است و اين خوشحالى عيب نیست، این بلكه حسن است.خوشحالى، با تكبّر و عجب و اينطور چيزها، به هیچ وجه مخلوط نشود.
🌸 اين يك احساس ديگر است. انسان مىگويد؛ الحمدالله توفيق پيدا كردم، در اين مدت تكليفم
را انجام دادم.
💠 ما بايد ياد زيباى آن روزها را واقعا در ذهنمان نگه داريم و حفظ كنيم و اگر
بتوانيم، بر روى كاغذ بياوريم تا براى آينده بماند.
🌐 مجموعه ما بايد تصميم بگيرد كه خط انقلاب را به معناى حقيقى كلمه و بدون هيچگونه كمبود و كسرى و پذيرش ساييدگى در گوشهاى از اين هدفها، با قاطعيت و قدرت به سمت
هدفهاى انقلاب ادامه دهيم.
⬅️ صحنه، صحنه وسيعى است. همهجايش مىشود حضور داشت و اين احساس را كرد؛ هر جا كه باشيم، بايستى تصميم را بر اين قرار بدهيم كه با هماهنگى كامل و با ياد امام، به سمت هدفها حركت كنيم.➡️
❇️ نسبت به آينده، بايستى خودمان را براى خدمت در هر جا و به هر گونه آماده كنيم؛ بدون اينكه
قبلا در جايى، خدمت خود را نشان و مشخص كرده باشيم. از اول انقلاب، خودم اينگونه
بودم و بنايم بر اين بود.✔️
🛫 هنگامى كه قرار بود امام رحمةاللهعليه تشريف بياورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتيم، جمعى از رفقاى نزديكى كه باهم كار مىكرديم وهمهشان در طول
مدت انقلاب، نام و نشانهايى پيدا كردند
🔹 و بعضى از آنها هم به شهادت رسيدند، مثل *شهيدبهشتى، *شهيدمطهرى، *شــهيدباهنر، *مرحوم ربانى شيرازى، *مرحومربانىاَملَشى باهم
مىنشستيم و در مورد قضاياى گوناگون مشورت مىكرديم.
💬 گفتيم كه امام، دو، سه روز ديگر يا مثلا فردا وارد تهران مىشوند و ما آمادگى لازم را نداريم. بياييم سازماندهى كنيم كه وقتى
ايشان آمدند و مراجعات زياد شد و كارها از همه طرف به اينجا ارجاع گرديد، معطل نمانيم.
☣ صحبت دولت هم در ميان نبود.
ما عضو شوراى انقلاب بوديم و بعضى هم در آنوقت، اين موضوع را نمىدانستند و حتى
بعضى از رفقا مثل مرحوم ربانى شيرازى يا مرحوم ربانى املشى نمىدانستند كه ما چند نفر،
عضو شوراى انقلاب هم هستيم.
♻️ ما با هم كار مىكرديم و صحبت دولت هم در ميان نبود؛ صحبت همان بيت امام بود كه وقتى ايشان وارد میشوند، مسؤوليتهايى پيش خواهد آمد.
📌 گفتيم بنشينيم براى اين موضوع، يك سازماندهى بكنيم. ساعتى را در عصر يك روز معين كرديم و رفتيم در اتاقى نشستيم. صحبت از تقسيم مسؤوليتها شد و در آنجا گفتم كه مسؤوليت من اين باشد كه چاى بدهم! همه تعجب كردند. يعنى چه، چاى؟!⁉️
💬 گفتم بله، من چاى درست كردن را خوب بلدم. با گفتن اين پيشنهاد، جلسه حالى پيدا كرد. اين روحيه من بوده است.
🔙 البته آن حرفى كه در آنجا زدم، میدانستم كه كسى من را براى چاى ريختن معيّن نخواهد كرد و نمیگذارند كه من در آنجا بنشينم و چاى بريزم، اما واقعا اگر كار به اينجا میرسيد كه بگويند درستكردن چاى به عهده شماست، میرفتم عبايم را كنار میگذاشتم و آستينهايم را بالا میزدم و چاى درست میكردم.
☝️اين پيشنهاد، نه تنها براى اين بود كه چيزى گفته باشم؛ واقعا براى اين كار آماده بودم.√