بخش هفتم حركت زينب‌كبری و سفيران كربلا حماسه زینب کبری 🌸 زينب‌كبرى يك زن بزرگ است. عظمتى كه اين زن بزرگ در چشم ملت‌هاى اسلامى دارد، از چيست؟ ⬅️ نمى‌شود گفت به‌خاطر اين است كه دخترعلى‌بن‌ابى‌طالب‌عليه‌السلام يا خواهر حسين‌بن‌على و حسن‌بن‌على عليهم‌السلام است. نسبت‌ها هرگز نمى‌توانند چنين عظمتى را خلق كنند. 💎 همه ائمه ما، دختران و مادران و خواهرانى داشتند، اما كو يك نفر مثل زينب‌كبرى‌؟ 🔵 ارزش و عظمت زينب‌كبرى‌، به‌خاطر موضع و حركت عظيم انسانى و اسلامى او بر اساس تكليف الهى است. كار او، تصميم او، نوع حركت او، به او اين‌طور عظمت بخشيد. ➰ هركس چنين كارى بكند، ولو دختر اميرالمؤمنين عليه‌السلام هم نباشد، عظمت پيدا مى‌كند.☑️

1⃣ بخش عمده اين عظمت از اينجاست كه اولاً موقعيت را شناخت؛ هم موقعيت قبل از رفتن امام حسين هم موقعيت لحظات بحرانى روز عاشورا، هم موقعيت حوادث كشنده بعد از شهادت امام حسين را 2⃣ و ثانيا طبق هر موقعيت، يك انتخاب كرد. اين انتخاب‌ها زينب را ساخت. ✴️ قبل از حركت به كربلا، بزرگانى مثل ابن‌عباس و ابن‌جعفر و چهره‌هاى نامدار صدر اسلام، كه ادعاى فقاهت و شهامت و رياست و آقازادگى و امثال اينها را داشتند، گيج شدند و نفهميدند چه‌كار بايد بكنند. ✳️ ولى زينب‌كبرى گيج نشد و فهميد كه بايد اين راه را برود و امام خود را تنها نگذارد و رفت. نه اينكه نمى‌فهميد راه سختى است، او بهتر از ديگران حس مى‌كرد. 🌸 او يك زن بود، زنى كه براى مأموريت، از شوهر و خانواده‌اش جدا مى‌شود؛ و به همين دليل هم بود كه بچه‌هاى خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد. حس مى‌كرد كه حادثه چگونه است.💥

☣ درآن ساعت‌هاى بحرانى كه قوی‌ترين انسان‌ها نمى‌توانند بفهمند چه بايد بكنند، او فهميد و امام خود را پشتيبانى كرد و او را براى شهيد شدن تجهيز نمود.☝️ ⚔🖤 بعد از شهادت حسين‌بن‌على هم كه دنيا ظلمانى شد و دل‌ها و جان‌ها و آفاق عالم تاريك گرديد، اين زن بزرگ يك نورى شد و درخشيد. 🔍💎 زينب به جايى رسيد كه فقط والاترين انسان‌هاى تاريخ بشريت ‌ـ يعنى پيامبران‌ ـ‌ مى‌توانند به آنجا برسند. 👌واقعا كربلا بدون زينب كربلا نبود. عاشورا بدون زينب‌كبرى آن حادثه تاريخى ماندنى نمى‌شد✅ . 🔆 آنچنان شخصيت دختر على عليه‌السلام در اين حادثه از اول تا آخر، بارز و آشكار است كه انسان احساس مى‌كند يك حسين دوم است در پوشش يك زن، در لباس دختر على.

♦️ غير از اينكه اگر زينب نبود بعد از عاشورا چه مى‌شد، شايد امام سجاد هم كشته مى‌شد، شايد پيام امام حسين عليه‌السلام هم بود، زينب به هيچ‌كس نمى‌رسيد. 💕 در همان دورانى كه قبل از شهادت حسين‌بن‌على مثل يك غم‌خوار صديق، كسى كه با بودن او، امام حسين احساس تنهايى نمى‌كرد، احساس خستگى نمى‌كرد.💕 🌺 يك‌چنين نقشى را انسان در چهره زينب و در كلمات و حركات زينب‌عليه‌السلام مشاهده مى‌كند. 💥 دو بار زينب احساس اضطراب كرد و به امام حسين اين اضطراب را ذكر كرد. 🔺 يك‌بار در يكى از منازل بود، بعد از ماجراى خبر شهادت جناب مسلم بود كه حضرت آمدند و چيزهايى را نقل كردند و خبرهاى گوناگونى مى‌رسيد. 🥀 حضرت زينب، بالاخره هم يك زن هست با عواطف جوشان زنانه، با احساسات لطيف يك زن؛ و مظهر جوشش احساسات هم، همين خاندان پيغمبرند. 🔹 در عين صلابت، در عين قدرت، در عين شجاعت، در عين مقاومت در مصائب، مظهر چشمه جوشان و زلال لطافت انسانى، ترحم انسانى هم باز همين خانواده هست. 📿 من حسين‌بن‌على‌عليه‌السلام را مثال بزنم، آن آدمى كه در مقابل يك دنيا مخالف، يك صحرا گرگ گرسنه تنها مقاومت مى‌كند و تنش نمى‌لرزد، در مقابل يك چيزهاى كوچكى آن‌چنان منقلب مى‌شود؛ مثلاً آن‌وقتى كه آن غلام سياه حبشى روى زمين افتاد؛ حضرت آمدند بالا سر اين غلام.

👤-خُب، يك غلام سياهى است، جزو مخلصين است، جزو علاقه‌مندان است، شايد جون غلام ابى‌ذر بوده كه از لحاظ وضع اجتماعى، فرهنگ اجتماعى آن‌روز، اگرچه در بين مسلمان‌ها بالاخره يك مرحله خيلى بالابى ندارد، يك مرتبه شريف و عالى‌ ندارد. ⬅️❣ اين، وقتى كشته مى‌شود ‌ـ‌ ُخب، خيلى‌ها كشته شدند؛ اشراف كوفه، بزرگان و معاريف كوفه مثل حبيب‌بن‌مظاهر و زهيربن‌قين و ديگران كه اينها جزو بزرگان و نامداران رجال كوفه بودند؛ در كنار امام حسين شهيد شدند، افتادند حضرت اين حركات را نشان نداد. 🍃 خطاب به مسلم‌بن‌عوسجه حضرت فرمودند كه ان‌شاءالله از خدا اجر بگيرى ـ اما در مقابل اين غلام سياه كه كسى را ندارد، فرزندى ندارد، خانواده‌اى در انتظار او نيست تا بر او گريه كنند، حسين‌بن‌على آمد همان حركتى را كه با على‌اكبر انجام داد، با اين غلام انجام داد.💚 💞 بالای سر غلام نشست، اين سر خونين غلام را روى زانوى خودش گذاشت، اما دلش آرام نگرفت، يك‌وقت همه ديدند حضرت خم شد، صورتش را روى صورت اين سياه غلام گذاشت؛ اين‌جور عطوفت انسانى جوشنده است! 💞🌺💖

💢 بازخوانی توصیه‌های رهبر انقلاب به نمایندگان مجلس 🔹 در تصمیم‌گیری‌ها به نقش تعیین‌کننده مجلس توجه کنید. 🔸 از نظرات شورای نگهبان در لوایح و طرح‌ها بهره بگیرید. 🔹کمک به محرومان را سرلوحه مسئولیت خود قرار دهید. 🔸 دانش و اطلاعات را در کار قانون‌گذاری به کار بگیرید. 🔹از تربیون مجلس اذهان عمومی را مضطرب نکنید. 🔸اخلاق و ادب اسلامی‌ را در گفتگوها رعایت کنید. (٧١/٣/٧) #نعمت_خدمت_به_مردم 🌺 @Organizational_Work

🌺 زينب، يك زن با عواطف جوشان، با احساسات، آن‌وقت، نه يك زن معمولى، خواهر امام حسين، خواهرى كه عاشقانه امام حسين را دوست مى‌دارد؛ خواهرى كه شوهرش را رها كرد، خانواده‌اش را رها كرد با امام حسين آمد؛ تنها هم نيامد، عون و محمد، پسرهايش را هم آورد.✅ من احتمال مى‌دهم كه عبدالله‌بن‌جعفر حتى راضى هم نبود كه پسرهايش بيايند، يقين ندارم كه عبدالله راضى بود،‼️ اما زينب آنها را آورد، براى خاطر اينكه با خودش باشند در راه خدا اگر بناى جانبازى است، آنها هم شهيد بشوند.✔️ 🔹 حالا در يكى از منازل بين راه احساس كرد كه خطرناك است، رفت به امام حسين عرض كرد، برادر احساس خطر مى‌كنم من، وضع را خطرناك مى‌بينم.🍃 🔅 مى‌داند مسئله، مسئله شهادت و اسارت است، اما درعين‌حال آنچنان هيجان حوادث او را زير فشار مى‌گذارد كه به امام حسين مراجعه مى‌كند، اينجا امام حسين چيز زيادى به او نگفتند.

✨ فرمودند چيزى نيست، هر چه خدا بخواهد همان پيش خواهد آمد و قريب به اين مضمون كه «مَاشاءَ الله كان۱» هر‌چه خدا بخواهد او خواهد شد. ديگر ما از زينب‌كبرى سلام‌الله‌عليها چيزى نمى‌بينيم كه به امام حسين گفته باشد يا سؤال كرده باشد يا يك فشارى را در روح خودش احساس كرده باشد و به امام حسين منتقل كرده باشد، مگر در شب عاشورا.🥀 اول شب عاشورا، آنجا هم آنجايى است كه زينب‌كبرى عليهاالسلام شايد بتوان گفت بى‌تاب شد از شدت غم.💔 نقل مى‌كند ‌ـ‌ راوى اين قضيه امام سجادعليه‌الصلاة‌والسلام است، كه حضرت بيمار بودند ‌ـ‌ ✨ امام سجاد نقل مى‌كنند، مى‌گويند در خيمه من خوابيده بودم، عمه‌ام زينب هم پهلوى من نشسته بود و از من پذيرايى مى‌كرد. __________________ ۱(الكافی/ ج۲/ص۵۳۰)

🍃 خيمه پهلويى هم پدرم حضرت ابى‌عبدالله بود، نشسته بود و جون ‌ـ غلام ابى‌ذر ـ‌ داشت شمشير حضرت را اصلاح مى‌كرد، خودشان را آماده مى‌كردند براى نبردى كه فردا در پيش داشتند. 🌸 مى‌گويد يك‌وقت ديدم پدرم بنا كرد زمزمه كردن و يك اشعارى خواند كه مضمون اين اشعار اين است ✨كه دنيا روگردان شده و عمر به انسان‌ وفا نخواهد كرد و مرگ نزديك است؛ «يا دهرُ اُفٌ لَكَ من خليل.........كم لَك بِاإلاشراق و ألاصيل۱»✨ اين نشان‌دهنده اين است كه كسى كه اين شعر را دارد مى‌خواند مطمئن است كه به‌ زودى و در زمان نزديكى دنيا را مفارقت خواهد كرد.✅ 🔹 امام سجاد مى‌گويد من اين شعر را شنيدم، پيام و معناى اين شعر را هم درك كردم، فهميدم امام حسين دارد خبر مرگ خودش را مى‌دهد، اما خودم را نگه داشتم. 😔 ناگهان نگاه كردم، ديدم عمه‌ام زينب به شدت ناراحت شد. برخاست رفت به خيمه برادر، گفت برادر جان! مى‌بينم خبر مرگ خودت را مى‌دهى. ما تا به حال دل‌مان به تو خوش بود، وقتى پدرمان از دنيا رفت، گفتيم برادران‌مان هستند. 💞 برادرم امام حسن وقتى به شهادت رسيد، من گفتم برادرم امام حسين هست، سال‌ها به تو دل خوش كردم، به اتكای تو بودم، امروز مى‌بينم تو هم خبر مرگ مى‌دهى. 😔