⭕️👈 اما عامل ديگر، خودباختگى عناصر جبهه خودى در مقابل شخصيت‌هاى جبهه دشمن به خاطر احساس برترى صنفى آن شخصيت‌ها بر اين عناصر بود. اين حقيقت قابل انكار نیست. 🔸 مثلا فرض بفرماييد وقتى یك هنرمند اين جبهه، در رشته‌اى از هنر، سرافراز و بى‌اعتنا مقدارى پيش مى‌رفت و بعد در جايى احساس خستگى مى‌كرد و مى‌خواست لحظه‌اى بايستد و نفس تازه كند، تا چشمش به هنرمند رشته خودش در جبهه مقابل مى‌افتاد، مرعوب او مى‌شد.✖️ 🔻 اصلا نسبت به آن طرف احساس مرعوبيت داشت. البته اين مرعوبيت، گاهى مرعوبيت صرف و گاهى تأثّر و انجذاب از طرف مقابل بود. 📿 بنده در موارد زيادى ديدم كه هنرمند جبهه خودى، به هنرمند جبهه مقابل به چشمى نگاه مى‌كند كه گويى آن هنرمند بزرگ است. ديگر اين را نمى‌دانست كه ممكن است هنرمند جبهه مقابل، هنرش بالاتر باشد، اما شخصيتش كوچك‌تر از شخصيت اوست كه در جبهه خودى است. ✴️ نمى‌دانست كه هنرمند جبهه مقابل، از شجاعت، آزادگى و همتى كه او دارد بى‌بهره است و در محيط باز پرورش نيافته است. نمى‌دانست كه او همان كسى است كه روى پاهاى نوكران شاه و فرح افتاده و كفش آنها را بوسيده است.❌

⚠️ پس چه اهميت دارد لقب با طنطنه"۱" استاد، چه ارزشى دارد و مگر مى‌تواند واقعيت را تغيير دهد؟! ⏪ يك‌وقت عده‌اى از آقايان ادبا به اينجا آمده بودند و من خاطره‌اى را كه به يادم آمده بود، برايشان تعريف كردم. 💬 مضمون حرفم اين بود كه گفتم؛ من بزرگ اين اساتيد و هنرمندان جبهه مقابل را ديدم كه روى پاى شاه افتاد و كفش او را بوسيد! اين را كه مى‌گويم ديدم، نه اينكه خودم به عينه ديده باشم؛ بلكه در زمان ما و على‌مرئى و مسـمع ما واقع شد. 👑🎊 آرى؛ به مناسبتى، اساتيد و رؤساى دانشكده‌هاى آن‌ روزگار در صف سلام ايستاده بوده‌اند كه آن فرد، با آن همه تحقيق و كتاب و اسم و رسم، روى پاى شاه افتاد. ⤴️ مدتى از اين رسوايى گذشته بود كه يك روز به او گفتم؛ استاد! اين چه كارى بود شما كرديد؟! اين مردك بى‌سواد كيست كه روى پايش افتاديد؟! گفت؛ هيبت سلطانى، مرا گرفت. اين عذرش بود!⚠️ 👥👉 به آن آقايان ادبا گفتم؛ عناصر جبهه غيرخودى، كسانى هستند كه رييس‌شان چنان فردى بود. آن‌وقت شما مى‌خواهيد من كه دلباخته انقلابم، براى كسى كه در مقابل آن بت، آن‌طور جبهه بر زمين مى‌ساييد ـ‌بتى كه ما آن را با دست خودمان شكستيم‌ـ اندك ارزش و حرمتى قائل باشم؟! ✔️ معلوم است كه قائل نيستم. ــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱(آوازه، شوكت و جاه)

📿 قرائت «دعای هفتم #صحیفه_سجادیه » 🌷 @Organizational_Work

🗒 ‌‌‌#وصیت_نامه ‌‌آسمانی شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 💖‌‌«‌‌‌‌#قسمت_دوازدهم» 🔈خطاب به علما و مراجع معظم... ✍سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر که موجب"روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی‌ها" هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. 🌹 🔹سربازتان از یک برج دیده‌بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن که شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. 🔴این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی‌ماند. 👌راه صحیح، *حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و #ولی_فقیه است.* 💠نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه‌ی شما امام را ‌دوست داشتید و معتقد به راه او بودید 🔰راه امام، مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّ‌فقیه است. 🇮🇷🌸🇮🇷 ⚠️من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند....!! ✨حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ←ولایت فقیه→،میراث امام خمینی (ره) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند💯 من،*حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای* را خیلی‌ مظلوم و تنها می‌بینم💔 🌷او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید.✅ ⛔️اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.. #مکتب_حاج_قاسم #سردار_دلها 🚩 @Organizational_Work

🏵 هنرمندان جبهه خودى كه مرعوب عناصر جبهه نمى‌دانستند آنها کى‌اند و چه‌كاره‌اند. ❗️ نمى‌دانستند آنها همان غيرخودى مى‌شدند، غالبا كسانى هستند كه منّت‌كشى مى‌كردند و پول مى‌گرفتند، تا بتوانند به فلان قهوه‌خانه روشنفكرى بروند و تا ساعت دوى بامداد عرق بخورند! ⭕️ در يکى از خيابان‌هاى تهران به شاعرى مدعى ـ‌هم مدعى شعر و هم مدعى آزادانديشى و روشنفكرى‌ـ خانه‌اى دادند و او در آن خانه اقامت گزيد. اجازه هم دادند منقل ترياكش رو باشد؛ او به‌ كلى از همه آرمان‌هايش چشم پوشيد! ↩️ عناصرى چنين، در همين شهر تهران، حاضر بودند در مقابل كسى كه با رئيس دفتر فلان شخصيت وابسته به دربار ارتباط داشت، تا كمر خم شوند؛ براى اينكه به فلان سفر تحقيقى و علمى اعزام‌شان كنند، يا به آنها فلان بورس و فلان امتياز را بدهند و يا اگر در جيب‌شان ترياك ديدند، به زندان نبرندشان! ← عناصر جبهه مقابل، چنين آدم‌هايى هستند.⤵️ 〰 آن جوانى كه وسط ميدان ايستاده، در مقابل شيطان بزرگ صلاى مردى و مردانگى سرداده و اصلا نظام جهانى را به محاكمه كشيده است و همه دنيا روى او حساب مى‌كنند و از او مى‌ترسند، چرا بايد در برابر آدمى كه گيرم هنرش از او بالاتر است، اما شخصيت انسانى‌اش يكصدم او نيست، احساس مرعوبيت كند؟! 🔴 متأسفانه نمى‌شناختند و احسـاس مرعوبيت مى‌كردند. آن وقت از مرعوب كننده‌ها عده‌اى كه در ايران بودند به سوراخ‌ها خزيده بودند و در اوايل حتى جرأت نمى‌كردند خودشان را نشان دهند.

🔴 آن عده هم كه در خارج به سر مى‌بردند، به خيال خودشان به جمهورى اسلامى متلك و ليچار مى‌گفتند؛ آن را مذمت مى‌كردند؛ در ذمش شعر مى‌سرودند و مقاله صدتا يك‌غاز مى‌نوشتند. مانند امروز هيچ‌كس هم به حرف‌هاى آنها اعتنايى نداشت. 💬 من به شما عرض كنم، همين‌هايى كه گاهى در مجلات ايران اسم‌شان را با عظمت مى‌آورند، هيچ آبرويى در محيط‌هاى علمى و فرهنگى دنيا ندارند! چون متصديان محيط‌هاى مذكور مى‌دانند كه اينها مأمور و نان‌خور سازمان‌هاى اطلاعات و امنيت آنهايند.▪️ ⚡️ شما ملاحظه كنيد؛ اگر بزرگ‌ترين شخصيت فرهنگى دنيا، در زمان رژيم طاغوت به ايران مى‌آمد و بعد معلوم مى‌شد كه وى مهمان ساواك بوده است، ممكن بود كسى ولو كسانى كه خودشان هم چندان مقابل با ساواك نبودند، اندك ارزشى برايش قائل شود؟ 👈 اين‌ها در دنيا چنين وضعيتى دارند.👉 💶 معلوم است كه از«سـيا»"۱" و «اينتليجنس‌سـرويس»"۲" پول مى‌گيرند و نوكر آنهايند. اين‌ها در دنيا آبرويى ندارند.❌ 🔙 اما وقتى نوبت به ما، به جمهورى اسلامى و به مردم ايران مى‌رسد؛ زبان پيدا مى‌كنند.🗣 🗯 گفت؛ «اَسد عَلَى و فى الحروب نُعامة»"۳" به ما كه مى‌رسند شيرند، اما در ميدان، نه؛ شتر مرغ يا روباه يا از اين قبيل جانورانند.🦊🐦🐀 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱(آژانس مركزى اطلاعات (خارجى) آمريكا) ۲(سرويس اطلاعات انگليس) ۳(شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابى‌الحديد/ ج۱۶ /ص۱۲۶»: بر من چون شيرى هستيد و در ميدان كارزار چون شترمرغ)