بنابراين بدترين كارى كه ممكن بود يك مجموعه روشنفكرى در ايران بكند، كارهايى بود
كه روشنفكران ما در دوره پانزده ساله نهضت اسلامى انجام دادند؛ به كل كنار رفتند! نتيجه
هم معلوم شد؛ مردم مطلقا از آنها بريدند. البته تا حدودى، تعداد خيلى معدودى وسط ميدان
بودند.
از جمله خود مرحوم آلاحمد بود. حتى شاگردان و دوستان و علاقمندانش وارد اين
ميدان نشدند؛ خيلى دورادور حركتى كردند. زندانها از مردم، از روحانيون، از دانشجويان، از
طلبهها، از آحاد مردم، از كارگر و از كاسب پُر بود.
تمام طول اين سالهاى متمادى، بيشترين تعداد زندانيان را، زندانيان مربوط به نهضت امام تشكيل مىدادند؛ چون تلاششان، تلاشى
بود كه دستگاه را به ستوه مىآورد. اين چهرههاى معروفى كه همه مىشناسيد، زندان رفتند و
ساعتهاى متمادى زير شكنجه فرياد كشيدند، اما آن آقايان، نه.
البته بعضى از اينها كه به خاطر چيز مختصرى به زندان مىافتادند، تقريبا به فوريت به توبهنامه
مىرسيدند.
در ميان همين چهرههاى معروفى كه مىخواهند عامل ارتجاع روشنفكرى در
زمان ما شوند، كسانى بودند كه در زندان نامه مىنوشتند و التماس و گريه مىكردند.
ما اينها
را كاملا از نزديك مىشناسيم؛ خودشان هم مىدانند كه ما آنها را مىشناسيم، اما جوانان اينها
را نمىشناسند. آن مجموعه آنروز، تا زمان انقلاب نشان داد كه يك قشر غيرقابل اعتماد
براى رهبرى فكرى مردم است.
البته يكى، دو سال به انقلاب، حركتى بهوجود آمد. اين حركت هم به اين شكل بود كه موج
نهضت، با بار معرفتى و اعتقادى خودش، وارد محافل گوناگون شد. خيلیها بودند كه به اسلام
اعتقاد نداشتند، اما به بركت نهضت، به اسلام اعتقاد پيدا كردند. خيلى از دختران بودند كه به حجاب هيچ اعتقادى نداشتند، اما در دوران نهضت، بدون اينكه كسى به آنها حتى يك كلمه
بگويد، خودشان باحجاب شده بودند. يعنى نهضت امام، نهضت اسلامى، با گسترش خودش، با اوج خودش، با كربلايى شدن خودش، هرچه بيشتر تلفات مىداد، هرچه بيشتر شهيد مىداد،
هرچه بيشتر فدايى مىداد، طرفداران بيشتر و پيام گستردهترى پيدا مىكرد. هرچه پيام انقلاب
پيش مىرفت، پيام نهضت هم كه همان پيام دين و پايبندى به اصول و معارف اسلامى بود،
گسترش پيدا مىكرد و البته مجموعهاى را هم شامل شد. اينها ـاشخاص مشخصى كه البته
من نمىخواهم اسم بياورمـ وارد ميدان شدند، تا انقلاب شد.
💢 آن مجموعه آنروز، تا زمان انقلاب نشان داد كه يك قشر غيرقابل اعتماد
براى رهبرى فكرى مردم است.
البته يكى، دو سال به انقلاب، حركتى به وجود آمد.
🌀 اين حركت هم به اين شكل بود كه موج
نهضت، با بار معرفتى و اعتقادى خودش، وارد محافل گوناگون شد.
🔺 خيلیها بودند كه به اسلام
اعتقاد نداشتند، اما به بركت نهضت، به اسلام اعتقاد پيدا كردند.✔️
🔺 خيلى از دختران بودند كه به حجاب هيچ اعتقادى نداشتند، اما در دوران نهضت، بدون اينكه كسى به آنها حتى يك كلمه
بگويد، خودشان باحجاب شده بودند.✔️
⚪️ يعنى نهضت امام، نهضت اسلامى، با گسترش خودش، با اوج خودش، با كربلايى شدن خودش، هرچه بيشتر تلفات مىداد، هرچه بيشتر شهيد مىداد،
هرچه بيشتر فدايى مىداد، طرفداران بيشتر و پيام گستردهترى پيدا مىكرد.👌✅
💫 هرچه پيام انقلاب
پيش مىرفت، پيام نهضت هم كه همان پيام دين و پايبندى به اصول و معارف اسلامى بود،
گسترش پيدا مىكرد و البته مجموعهاى را هم شامل شد.
👈 اينها ـاشخاص مشخصى كه البته
من نمىخواهم اسم بياورمـ وارد ميدان شدند، تا انقلاب شد.
🌺🔹🌺
📜 قرائت دعای عهد
💚 روز بیستم و یکم
🗓شروع چله: ۹۹/۹/۴
🌷 @Organizational_Work
✍ #نکات_دعای_عهد 21
«معشوق همه ذرات عالم»💕
🌴 درخواست دیدار یار؛ اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ..
خدایا آن آفتاب روشنی که عالم به نور جمال او منور می شود و هدایت و ضلالت از یکدیگر ممتاز می شوند، را به من بنمایان!
💥 همان که وقتیظاهر شود مؤمن و کافر، بلکه هر چیزی از سایر اشیا متمایز و قدر و مرتبه آنها معلوم می شود.
💫 وجود همه ممکنات به وجود آن حضرت وابسته است و آن حضرت مربی کل موجودات هست...
♻️ لذا تغییر احوال آن حضرت، که ظهورش بعد از غیبتش می باشد، باعث تغییر احوال کل موجودات جهان هستی خواهد شد. یعنی با ظهور آن حضرت، انگار همه از نو خلق می شوند...."تولد دوباره"...!!
🌤 بلاتشبیه مَثَل آن حضرت، مثل آفتاب هست که با طلوع اون، عالم روشن و با غروبش، عالم تاریک می شود..
→• @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
✴️ بنابراين بدترين كارى كه ممكن بود يك مجموعه روشنفكرى در ايران بكند، كارهايى بودكه روشنفكران ما در
⚜ البته بعد از انقلاب هم مجموعهاى شروع كردند، در اوايل پيروزى انقلاب منتها آنجا ميدان
روشنفكران تودهاى بود؛ فضا را در بازار كتاب و بازار مطبوعات، قبضه كردند.
☣ حضور آنها
حضور مرعوب كننده بود؛ بهطور سازمان يافته، چون آنها از لحاظ سازماندهى از ديگران قویتر
بودند، لذا ديگران يك خرده مىترسيدند.
🌀 البته آنها با انقلابيون و با امام، ارتباط هم داشتند و
روابطشان ـبه اصطلاحـ خوب بود؛ لذا يك محيط آنچنانى را بهوجود آوردند.
🔙 البته بعد كنار زده
شدند و بحمدالله اين نهالهاى روشنفكرى انقلابی اسلامى پا گرفت كه شما باشيد و جماعتى
كه انسان آثار آنها را در شعر و در قصه و در فيلم و در چيزهايى كه هست، مىبيند.✅
💠 گرايش روشنفكرانه مذهبی هم عمدتا از سالهای دهه سوم و شتابش از سالهای دهه چهارم
اين قرن شروع شد.
🔰 در مشهد، در تهران و بعضی شهرهای ديگر، متفكرينی، معلمينی پيدا
شدند كه نسل جوان را به طرف اسلام واقعی، اسلام روشنفكرانه هدايت میكردند و سوق
میدادند.
♻️ اين حركت تا سالهای حدود چهل، شتابندگی خاصی پيدا كرد. در اين سالها آن
چهرههای اصلی كه نقشهای مهمی داشتند، چندان زياد نبودند؛
* علامه طباطبايی،
* آقای
مرحوم شهيد مطهری
و اينها را
* محمدتقیشريعتی ـپدر مرحوم دكترـ «آقای طالقانی» بايد جزو پيشكسوتهای تفكر نوين اسلامی دانست. اينها هر يك، در يك بعد خاص، انصافا
معلمين اولیهاند.
💎 نمايی كه اينها از اسلام ارائه میدهند، همان چيزی است كه بعد از يك
خواب طولانی نشانگر و نمايشگر يك بيداری است، يك جهش است، و لذا يقينا تصادفی
نبوده است كه اغلب اينها يا همهشان، در زمان اوج فعاليتشان به نوعی مورد اتهام عقيدتی
قرار گرفتند.
💡 اما جوانها در آغوش اينها پرورش پيدا كردند؛ درست همزمان با نهضت و تحول
فكریاى كه اين بزرگمردها ايجاد میكردند، فعاليتهای ايدئولوژی الحادی و مادی هم در
نهايت توسعه و تلاش و شتاب، مشغول كار بودند و بايد بگويم به مراتب وسيعتر از تلاشی
كه متفكرين و روشنفكران مذهبی میكردند، به مراتب كارشان هم آسانتر بود.
👤 يك متفكر
اسلامی بايد مینشست در آيات قرآن ساعتها تدبّر میكرد، مطالعه میكرد، از تجربياتش
از مبارزاتش، از مطالعاتش استفاده میكرد تا معنای يك آيه را میفهميد.
سطری، صفحهای
در مورد آن آيه و يا سوره و يا يك واژه قرآنی مینوشت.
👈 اما آن روشنفكر نويسنده مادی و مثلا ماركسيست احتياج به اين همه فكركردن نداشت.
🔍📓 شما برداريد نوشتههای ماركسيستی فارسى را بخوانيد، غالبا ترجمه متون انگليسی، متون فرانسه، متون آلمانی و غيره است؛ لذا كار آنها آسانتر بود.