اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
۲- ملیت 💕 عاطفه اجتماعی بشر رنگهای گوناگونی به خود میگیرد. عاطفه خانوادگی، عاطفه خویشاوندی، عاطفه
✅ ۳- مذاهب فقهی و کلامی
← این یک واقعیت انکارناپذیر است که مسلمانان از مذاهب فقهی و کلامی متعددی پیروی میکنند که معروفترین آنها در فقه؛
*حنفی، *شافعی، *جعفری، *مالکی، *حنبلی و *زیدی
و در کلام؛ *اشعری و *معتزلی و به یک نظر شیعی است.
🔸 بسیار بعید به نظر میرسد که ما بتوانیم همه مسلمانان را به پیروی یکی از این مذاهب و رها کردن مذهبی که تاکنون پیرو آن بودهاند بکشانیم. ممکن است صد یا هزار یا یک میلیون نفر یا بیشتر را به اینکار بکشانیم ولی همه را نه.✖️
💢 این هم عملی به نظر نمیرسد که همه مذاهب موجود را به یکسو بگذاریم و همه را به مذهب تازهای در آوریم.
🌀 تجارب مکرر نشان داده است که هر وقت به این فکر افتادهاند که مشکل اختلاف در مذاهب فقهی و کلامی را به اینصورت حل کنند نه تنها
موفق نشدهاند بلکه اختلاف را شدیدتر و وسیعتر کرده و درحقیقت، مذهبی بر مذاهب قبلی افزودهاند.
➖🔹 راه حل اساسی برای این مشکل همان است که از دیرباز مورد توجه بسیاری از علمای بزرگ اسلام بوده و در زمان ما «دارالتقریب بینالمذاهب الاسلامیه» آن را محور فعالیت خود قرار داده و اَلحق کموبیش موفقیتهایی هم در این زمینه به دست آورده است.
👈 این
راه حل، این است که برطبق نص کتاب و سنت، هر مسلمان که به خدای یکتا و نبوت پیغمبران او و پیغمبر بزرگوار اسلام معتقد باشد وکتاب خدا و سنت رسولخدا(ص) را بیچونوچرا بپذیرد و اساس عقیده و عمل خود بشناسد و به تعالیم مسلم اسلام از
قبیل معاد و جزای اعمال، نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، دوستی خاندان رسول خدا(ص)، اطاعت از ائمه عدل و مبارزه با ائمه جور، دفاع از سرزمین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر و... معتقد باشد، چنین شخصی مسلمان و عضو رسمی امت اسلام است☑️
〰 و
اختلافنظر درجنبههای دیگر که مربوط به طرز استنباط مطالب از کتاب و سنت و تابع علل و عوامل گوناگون است هرگز نباید
سبب شود که صاحبان آراء فقهی یا کلامی گوناگون، یکدیگر را تکفیر کنند و هر یک دیگری را خارج از اسلام و غیر مسلمان
بشمارند.
👈 این
راه حل، این است که بر طبق نص کتاب و سنت، هر مسلمان که به خدای یکتا و نبوت پیغمبران او و پیغمبر بزرگوار اسلام معتقد باشد و کتاب خدا و سنت رسولخدا(ص) را بیچونوچرا بپذیرد و اساس عقیده و عمل خود بشناسد و به تعالیم مسلم اسلام از
قبیل معاد و جزای اعمال، نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، دوستی خاندان رسول خدا (ص)، اطاعت از ائمه عدل و مبارزه با ائمه جور، دفاع از سرزمین اسلام، امربه معروف و نهی از منکر و... معتقد باشد،چنین شخصی مسلمان و عضو رسمی امت اسلام است☑️
〰 و
اختلافنظر درجنبههای دیگر که مربوط به طرز استنباط مطالب ازکتاب و سنت و تابع علل و عوامل گوناگون است هرگز نباید
سبب شود که صاحبان آراء فقهی یا کلامی گوناگون، یکدیگر را تکفیر کنند و هر یک دیگری را خارج از اسلام و غیر مسلمان
بشمارند.
☝️ اجازه دهید به عنوان یک مسلمان شیعه دوازده امامی این روایت را که تاکنون مکرر در مجامع برادران و خواهران مسلمان خواندهام، اینجا نیز بخوانم تا معلوم شود ائمه شیعه اثنیعشریه در این زمینه چه گفتهاند.
👤«محمـد بن یعقوب کلینی» که یکی از محدثان بزرگ شیعه و صاحب کتاب «اصول کافی»، از مهمترین جوامع حدیث امامیه است،
در باب درجات ایمان از قسمت «ایمان و کفر» کتاب اصول کافی، از یکی از کارگزاران امام جعفر صادق علیهالسلام، چنین
روایت میکند:⤵️
📌 «ابوعبدالله، یعنی امام صادق(ع)، در حیره بود. من و گروهی از دوستان را به دنبال کاری فرستاد. شامگاه برگشتیم. بستر من در
سرایی بود که منزل کرده بودیم. خسته بودیم و من یکسو خود را در بستر انداختم.
➖🔆 در همین وقت امام صادق -علیهالسلام ـ به
سراغ ما آمد. من برخاستم و نشستم. امام هم بر بالای بستر نشست و درباره کاری که مرا به دنبال آن فرستاده بود سؤال کرد. جریان
را گزارش دادم. امام خدا را سپاس گفت. بعد صحبت یک عده به میان آمد.
📌 من گفتم: فدایت شوم! ما از این عده بیزار هستیم،
چون عقیده آنها در مورد مسئله «امامت» با ما یکی نیست و معتقد به امامت شما که امام صادق هستید؛ نیستند.
🌟 امام گفت: آنها دوستدار ما، خاندان پیغمبر، هستند ولی عقیده آنها با شما در مورد امامت یکی نیست، آن وقت شما از آنها بیزارید؟! گفتم: بله!
🌟 گفت: پیش ما هم چیزهایی(معارف عالیهای) هست که پیش شما نیست؛ آیا سزاوار است ما به این دلیل از شما بیزار باشیم؟⁉️
💬 گفتم:
فدایت شوم! نه.
🌟 گفت: پیش خدا چیزهایی(علمهای الهی) هست که پیش ما نیست؛ آیا فکر میکنی که خدا به این جهت ما را
مطرود کرده است؟ گفتم: فدایت شوم! به خدا قسم، نه.
⁉️ حال میگویی ما چه کنیم؟
🌟 گفت: آنها را دوست بدارید و از آنها بیزار
نباشید و جدایی نگیرید. در میان مسلمانها کسانی هستند که از ایمان و معرفت یک سهم دارند، کسانی دو سهم، کسانی سه سهم،
کسانی چهار سهم، کسانی پنج سهم، کسانی شش سهم و کسانی هفت سهم.
☝️ شایسته نیست آنچه از «کمال در ایمان و عمل و
معرفت“ درصاحب دو سهم است بر صاحب یک سهم تحمیل شود؛ نه آنچه در صاحب سه سهم است بر صاحب دو سهم، نه آنچه
در صاحب چهار سهم است بر صاحب سه سهم، نه آنچه در صاحب پنج سهم است بر صاحب چهار سهم، نه آنچه در صاحب شش
سهم است بر صاحب پنج سهم و نه آنچه در صاحب هفت سهم است بر صاحب شش سهم.»✅
✍ بعد در روایت مثال مفصلی هم آمده که برای اختصار از نقل آن صرفنظر میکنم.