#یک_روایت
احمد مرادپور از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: «در ارتفاعات سورن آب آشامیدنی خود را از برفها تهیه میکردیم. یک روز به یکی از سربازان که اسمش «عراقی» بود گفتم برود و مقداری برف بیاورد تا چایی درست کنیم.
بنابر روایت فارس، سرباز عراقی رفت و چون دیر کرد، بیرون آمدم و او را صدا کردم: عراقی، عراقی!
ناگهان صدای شلیک گلوله آغاز شد. من هم به داخل سنگر برگشتم و اسلحهام را برداشتم. دقایقی بعد همه نیروهای ما به سوی عراقیها شلیک میکردند؛ مثل زمانی که گشتیها آن طرفها پیدایشان میشد.
این تیراندازی بیش از ۲ ساعت به طول انجامید. احساس کردم که از طرف مقابل تیری شلیک نمیشود.
دستور آتش بس دادم و صدای تیراندازی خاموش شد. دقایقی بعد سرباز عراقی در حالی که از سرما میلرزید به داخل سنگر آمد.
من برای ارزیابی اوضاع از سنگر خارج شدم و وقتی سربازی را که تیراندازی را شروع کرده بود، پیدا کردم گفت: من شنیدم که گفتید: «عراقی، عراقی.» شروع به تیراندازی کردم.»
معلوم شد که فقط به خاطر اسم عراقی، ما بیش از ۲ ساعت درگیری بیهوده داشتیم.
به قول یکی از بچهها دشمن خودی بود.
از آن روز به بعد اسم عراقی را حتی در لیست نگهبانی عوض کردیم تا دیگر چنین اتفاقی نیفتد.»
🤔تامل:
چقدر اتفاق افتاده که خودمون به خودمون شلیک کردیم!!
مصادیق این واقعیت خیلی بیشتر در زندگی هامون هست....
😔مواظب باشیم وقت و انرژی مون صرف چیزهای بیخودی نشه
همه 11 اسفند میآییم..
╲\╭
╭🌸 🍃https://eitaa.com/oshaghalhosein_128
┗╯\╲
¦↫ #تلنگرانهツ
¦↫ #نشر_خوبیهاツ
¦↫ #علمداران_ولایتツ
««▣━عُشاقُ الحُـــَ♡ــیـن(؏)↝↝↝↝«««
داستان لقمان و خربزه تلخ؛ حکایتی بر صبر، اخلاق و جوانمردی!
لقمان حکیم در خانه فرد ثروتمندی خدمت می کرد. او مردی چالاک ، پاک و امین و درستکار بود . به همین دلیل ، مرد ثروتمند برای او احترام بسیاری قائل بود و لقمان را از فرزندانش نیز بیشتر دوست می داشت و احترام می کرد . نقل کرده اند که لقمان اگرچه غلام بود ، اما به سبب احترامی که آن مرد ثروتمند به او می گذاشت ، در واقع مانند خواجه و بزرگ آن خانه بود . علت این همه عزت و بزرگی آن بود که لقمان درحقیقت ، خواجه نفس خویش بود و از هوای نفس خویش آزاد بود . به سبب همین آزادی از هوای نفس و دوری از امیال و شهوات ، عزیز بود و نزد مرد ثروتمند به دلیل خدمت و وظیفه شناسی عزیزتر شده بود . هرآنچه را که لقمان می گفت ، مرد ثروتمند می پذیرفت و بدانها عمل می کرد و رأی او را می پسندید .
مرد ثروتمند هرگز لقمان را به چشم یک غلام و بنده نمی دید ، اما لقمان به سبب حق شناسی و وظیفه دانی ، همواره مرد را بزرگ خویش می دانست و از او فرمان می برد و دستورات او را در ظاهر و باطن اجرا می کرد .
مرد ثروتمند شیفته صدق و صفا و درایت لقمان شده بود و مانند عاشقی که معشوق خود را دوست دارد ، او را دوست می داشت و با او نرد محبت می باخت . هر نوع خوراکی که برای مرد ثرتمند می آوردند ، ابتدا کسی را به دنبال لقمان می فرستاد و او را به سر سفره و یا خوردنی دعوت می کرد و تا لقمان دست به آن غذا نمی برد ، مرد به آن غذا دست نمی زد و نمی خورد . وقتی که بر سفره غذا می نشستند ، ابتدا لقمان غذا می خورد ، سپس باقیمانده اش را مرد با اشتها و لذت فراوان می خورد . اگر لقمان غذایی را نمی خورد ، مرد نیز آن غذا را نمی خورد و یا اگر به ضرورت و ناگزیر می خورد ، از روی بی اشتهایی و بی میلی می خورد .
یک روز برای مرد خربزه ای را به عنوان هدیه آوردند . مرد به یکی از غلامانش گفت برو و فرزندم لقمان را خبر کن تا بیاید و قبل از من خربزه را نوش جان کند . لقمان آمد و احترام بسیار کرد و نزدیک مرد نشست . مرد کاردی به دست گرفت و خربزه را برید و برش اول را به لقمان داد . لقمان آن برش را انگار که عسل و شکر می خورد ، با لذت فراوان خورد . مرد وقتی لذت او را دید ، از شدت محبت ، برش دوم را نیز به او داد . مرد با توجه به لذتی که در خوردن لقمان می دید ، این کار را تا برش هفدهم تکرار کرد و لقمان هر هفده برش را با لذتی تمام خورد . تنها یک برش از خربزه باقی مانده بود . مرد گفت : ” این یک برش را خودم می خورم تا بدانم و ببینم چگونه خربزه شیرینی است که لقمان هفده برش را با آن همه لذت و حلاوت ، نوش جان کرده است. “
وقتی که مرد برش خربزه را به دهان گذاشت و خورد ، از تلخی و تندی آن برافروخت . خربزه آنقدر تند و تلخ بود که زبان و حلق او سوخت و تاول زد . مدتی از شدت تلخی و سوختگی ، از خود بیخود شد . وقتی آرام شد ، رو به لقمان کرد و گفت : ” ای جان جهان و ای دوست مهربان من ، تو چطور این خربزه تلخ را خوردی ؟ این چه شکیبایی و بردباری است ؟ مگر تو با خود و سلامتی خودت دشمنی داری ؟ بگو ببینم این تلخی را چگونه تحمل کردی ؟ “
لقمان گفت : من آنقدر از دست بخشاینده تو خورده ام و آنقدر شیرینی لطف های تو در کام جان من رفته است که شرمنده احسان تو هستم . اکنون اگر از یک تلخی و یک خربزه تلخ که از دست تو می خورم، روی در هم بکشم، قدردان نعمتهای تو نبوده ام. همه شادکامی من از تو است، اکنون از یک برش خربزه تلخ، فریاد برآوردن، خلاف اخلاق و جوانمردی است. شیرینی محبتهای بسیاری که در حق من کرده ای، تلخی این برش های خربزه را از بین برده است.
╲\╭
╭🌸 🍃https://eitaa.com/oshaghalhosein_128
┗╯\╲
¦↫ #تلنگرانهツ
¦↫ #نشر_خوبیهاツ
¦↫ #علمداران_ولایتツ
««▣━عُشاقُ الحُـــَ♡ــیـن(؏)↝↝↝↝«««
کتابچه حفظ نسخه دیجیتال.pdf
حجم:
1.39M
#کتابچه_حفظ
۵۰فراز زندگیساز
۴۸ صفحه
در قطع جیبی کوچک
#زندگی_با_آیه_ها
#مسطورا
با ما همراه باشید👇
╲\╭
╭🌸 🍃https://eitaa.com/oshaghalhosein_128
┗╯\╲
¦↫ #تلنگرانهツ
¦↫ #نشر_خوبیهاツ
¦↫ #علمداران_ولایتツ
««▣━عُشاقُ الحُـــَ♡ــیـن(؏)↝↝↝↝«««
بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
ضمن عرض تبریک و تهنیت به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان ، پیشا پیش عید سعید نوروز و شکوفایی بهار طبیعت را به حضور شما و خانواده محترم تبریک و شادباش عرض می نمایم.
🌹☘️
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارائه انواع ماساژ💆♂💆
✅ با بهترین تکنیک ها و متریال و مواد درجه یک
✨تخفیف ویژه در فروردین سال ۱۴۰۳
📞برای رزرو نوبت تماس بگیرید.
09945032326
پیام رسان ایتا @Seyeed_84
🏝حضرت خدیجه الگوی منتظران
🏴 یکی از زیباترین جلوه های زندگی حضرت خدیجه سلام الله علیها انتظار ظهور حجت خداوند در زمانه خودش یعنی پیامبر گرامی اسلام بود.
🏴 او همواره انتظار ظهور پیامبر زمانه خود را می کشید و همواره از برخی افراد از جمله ورقة بن نوفل و برخی عالمان دیگر جویای نشانههای نبوت میشد.
📚بحارالانوار، ج16، ص52
🏴 سر انجام انتظارش به سر رسید و همین انتظار راستین باعث شد که از اولین افرادی باشد که به ظهور پیامبر جدید و رسالتش ایمان بیاورد.
🏴 در راستای یاری حجت خدا در زمانۀ خودش، نه تنها تمام دارایی هایش را خرج کرد، بلکه عمر بابرکتش را در خدمت به پیامبری قرار داد که انتظارش را می کشید.
🏴 برای یاری پیامبر زمانش سختی ها و زخم زبانها را تحمل کرد، مشکلات شعب ابی طالب را به جان خرید، و در مسیر یاری امام زمانه اش از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
🏴 سبک زندگی منتظرانۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها می تواند چراغ راهی برای تمامی منتظران امام زمان علیه السلام باشد.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#وفات_حضرت_خدیجه
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️برایم مادری کن روز محشر
▪️تو ام المومنینی یا خدیجه
#مداحی دکتر میثم مطیعی
🏴شهادت #حضرت_خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد.