eitaa logo
|°پر پرواز°|
96 دنبال‌کننده
482 عکس
274 ویدیو
51 فایل
-وأنتَ‌المَفزَعُ‌فِي‌المُلِمّات و تو پناهي در هر پیشامدِ بد!🤍🌱 🌱🎈خادم: @sadat7894 @M_7898
مشاهده در ایتا
دانلود
🌎 امروز سه شنبه 🌞11خردادماه 1400هجری شمسی 🌙 20شوال1442 هجری قمری ✨1ژوئن 2021میلادی مناسبتهای روز👈 👶👧👼روز جهانی کودک @StudentCircle •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈• 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌱 [خوشبَختی هایِ دُنیا بَرایِ شُما شَهادَتِش بَرایِ ما(: ]
🌿 یآرَبّ‌سِببۍسآزڪِه‌در‌روزِ‌جْزآپَروݩده‌مآبه‌دَسٺ‌زهرآبرسد
«مَنْ لِى غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّى؟» به غیر تو که را دارم تا از او بر طرف شدن غمم را بخواهم؟✨
وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ و خداوند نیرنگ خائنان را به نتیجه نمی رساند...🌱 📗سوره یوسف آیه ۵۲ @StudentCircle
🔍 💠یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً إِنَّ لَنَا فِیکَ ما درباره تو آرزوي دراز و بسياري داريم خدايا ما اميد بزرگ نسبت به تو داريم خدايا! (خدایا ما رویِ تو خیلی حساب کردیم)🌱 📗دعای ابوحمزه ثنالی @StudentCircle
کتاب آن دنیای دیگر اثری به قلم دکتر اذر نفیسی می باشد. این اثر در واقع نقد و تاملی بر آثار ولادیمیر نباکف، نویسنده، مترجم و منتقد روسی است که در قرن بیستم می زیسته است. البته این اثر را می توان شرح حالی از زندگی وی نیز در نظر گرفت زیرا که نویسنده مطالبی از زندگی شخصی نباکف را نیز بیان می نماید. 📕 آن‌ دن‍ی‍ای‌ دی‍گ‍ر( ت‍ام‍ل‍ی‌ در آث‍ار ولادی‍م‍ی‍ر ن‍ب‍اک‍ف‌) ✍🏻 📚 @StudentCircle
4_5886254856716421031.pdf
9.09M
📕 آن‌ دن‍ی‍ای‌ دی‍گ‍ر( ت‍ام‍ل‍ی‌ در آث‍ار ولادی‍م‍ی‍ر ن‍ب‍اک‍ف‌) ✍🏻 📚 @StudentCircle
رمان های عاشقانه مذهبی بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ حسین منو از آغوش در آورد و دستمو گرفت با بقیه روبوسی کرد به سمت ماشین حرکت کردیم مادر پیش آقا جواد جلو نشست منو زینب و حسینم پشت سرم گذاشتم رو شونه اش تا قزوین راحت خوابیدم رسیدیم حسین :رقیه جان آجی پاشو اروم چشامو باز کردم حس خوبی داشتم بعد از چهل و پنج روز طعم یه خواب شیرین رو چشیده بودم زل زدم تو چشمای حسین داداش -داداش خیلی خوشحالم پیشمی حسین: ‌منم عزیز دلم برو استراحت الان رفقای من میان اونجا شمابرو بالا عصر باهم میریم پیش بابا ‌-چشم 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 رواے حسین زینب فرستادم بالا استراحت کنه خیلی ضعیف شده امیدوارم با ورودش ب تیم مصاحبه شهدا کمی قوی بشه تو همین فکرا بودم ک صدای زنگ در بلندشد در باز کردم با چهره های شاد بچه ها روبرو شدم دوست صمیمیم سیدمجتبی اول ازهمه وارد شد و درهمون حال گفت رسیدن بخیر مدافع -‌ممنونم داداش بیاید تو سید مجتبی : راستی حسین حاج آقا کریمی زنگ زد بهم گفت پنجشنبه بریم معراج -إه پس توام تو اون جلسه هستی؟ سیدمجتبی: آره محمد:داداش تعریف کن سوریه چه خبر -الحمدالله امنه ان شالله بزودی شر داعش از جهان اسلام کم بشه با بچه ها از پایگاه ،بسیج و هئیت حرف زدیم سیدمجتبی:حسین جان داداش ما بریم دیگه توام خسته ای فعلا یاعلی -یاعلی سیدمجتبی یاالله مابریم بچه ها تا دم در بدرقه کردم فکرم شدیدا درگیر حرف سید مجتبی شد یعنی حاجی چه فکری تو سرشه 😏😏😏 تو همین فکرا بودم ک صدای زنگ بلند شد برای احتیاط گفتم کیه صدای زنونه:بازکنید دربازکردم حسناخانم از دوستای رقیه بود سریع سرم زیر انداختم: بفرمایید داخل حسناخانم :ممنون بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @StudentCircle
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا