هدایت شده از انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی خوی
#انتخابات🗳
📍نشست علمی_بصیرتی
🔰تبیین خصوصیات حاکم شایسته از منظر نهجالبلاغه
💠به همت انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی خوی، نشست علمی_بصیرتی با عنوان "تبیین خصوصیات حاکم شایسته از منظر نهجالبلاغه"برگزار میشود
🕰زمان: دوشنبه، دهم خرداد ۱۴۰۰ از ساعت ۱۲ لغایت ۱۳:۳۰
👤با ارائه سرکار خانم "دکتر آمنه شاهنده" عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور خوی و استاد مدعو دانشکده علوم قرآنی خوی
💢شرکت از طریق لینکزیر:
🌐 http://82.99.217.99/khoy
@S_F_U_Q_khoy
بسم رب الشهدا
مجنون من کجایی؟
#قسمت هفتم#
بیشتر بچه های هئیت رفته بودن
که سیدجواد صدام کرد
_رقیه خانم بیا حاج آقا کریمی کارت داره
-چشم الان میام
حاج آقا کریمی از همرزما و دوستان صمیمی پدرم بود
جانباز و شیمیایی جنگ
الانم درحال حاضر از فرماندهان مدافعین حرم هستن
استاد مهدویت منم هستن
ووووواینکه مسئول معراج الشهدا هم هستن
البته اینا همش افتخاره
حاج آقا شغل اصلیش قاضی بود
خخخخخخ بطور کامل حاجی رومعروفی کردما
- سلام استاد
قبول باشه
قبول حق دخترم
حاضر باش که از هفته آینده حجم کارات شروع میشه
-😳😳😳چه کاری استاد
هم کلاسای مهدویتت شروع میشه
هم اینکه پنجشنبه ساعت ۱۰ صبح معراج الشهدا باش
جلسه است
-چشم
**منوربه جمال مهدی زهرا
-ان شاالله
ساعت ۱۱شب بود و من خوابم نمیبرد
به سمت آلبومی که از عکسای کودکی ،نوجوانی ، ازدواج پدرو مادرم بود رفتم
صفحه اول ک باز کردم
بابا تو ۳-۴سالگی بود
دست کشیدم روی عکس
بابا قرار مربی مهدویت بشم
بابا پسرت دوروز دیگه از سوریه برمیگرده
مداحی بابا مفقودالاثر گذاشتم و با ورق زدن هر برگ آلبوم شدت اشکام بیشتر میشید
تا رسیدم نزدیک سالهای ۷۰
نوزده سال پیش
این عکس اوج حسرت منه
باباو مامان
حسین دستش تو دست مادر
زینب تو آغوش پدر
مادرهم منو باردار بود
تو این عکس مادر منو ۶ماهه بادار بود
دقیقا سه ماه و بیست روز قبل از شهادت پدر و تولد من
امروز تو حیاط وقتی یسنا خورد زمین سید جواد سریعتر از زینب به سمتش دوید
اون بغل
چیزی ک من یه عمر تو حسرتش بودم
حسرت آغوش پدر
هروقت خوردم زمین این آغوش حسین بود که پناهگاهم بود
نه آغوش پدر
نویسنده بانو.....ش🖊
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@StudentCircle
چهارمین چله ترک گناهمون چطور بود🙃😉
موفق شدیم 😍😀
نه😔😢
پس باید 70 بار استغفار کنیم
باشه رفیق نگران نباش هنوز 36 روز دیگه در پیش داریم
💎 شهید عبدالحسین برونسی.
#خدايا!
اگرميدانستم با مرگـــــ من يڪ دختر
در دامان حجاب مےرود
،حاضربودم
هزاران باربميـــــرم تاهزاران دختر
در دامان حجابـــــ بروند...🍃
🌹🌹☘🌺
مامور سرشماری
سلام . مادر جان
ميشه لطفا بیای دم در ؟
سلام پسرم .. بفرما ؟
از سر شماری مزاحمت میشم .
مادر تو این خونه چند نفرید ؟
اگه ميشه برو شناسنامه هاتونو بیار بنویسمشون ..
مادر لای در رو بیشتر باز کرد
و
با سر گردنش
سر و ته کوچه رو
یه نگاهی انداخت ...
چشماش پر شد ازاشک و گفت :
پسرم
قربونت برم
ميشه ما رو فردا بنویسی ؟
مادر چرا ؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید ؟!!
برو لطفا شناسنامتو بیار
وقت ندارم .
آخه پسرم 31 سال پیش رفته جبهه
هنوز برنگشته
شاید فردا برگرده ..💔
بشیم دو نفر .
سر شمار سرش انداخت پایین و رفت .
مغازه دارميگفت
الان 29 ساله
هر وقت از خونه میره بیرون
کلید خونش رو میده به من
و میگه :
آقا مرتضی
اگه پسرم اومد
کلیدرو بده بهش بره تو ..
چایی هم رو سماور حاضره ..
آخه خسته س
باید استراحت کنه ..
🥺💔
#اللہمعجللولیڪالفرج🧡
#شایداندکیتلنگر
#شهیدانه
@StudentCircle
☆
بـاید راز شب را از شببـوهـا پرسید🌸
آنها به یقین راز شب را میدانند🌙
چـراکه عطــرشــان را فـقـط🌸
در شب پخش می کنند🌙
و چــه عـاشقــانـه و بیریــا🌸
عـطـــرشان را بـه هـمــه میبـخـشنـد🌙
سهم شبتـون عطــر شببــوهــای عشـــق🌸
@StudentCircle
#اندکی_تامل
🌱• روزی در نماز جماعت،موبایل
یک نفر زنگ خورد
🚨• زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر به نماز نرفت!
🥀• همان مرد به کافه ای رفت
🍁• و ناگهان قلیان از دستش افتاد
و شکست...
مرد کافه چی با خوشرویی گفت :
اشکال نداره، فدای سرت...!
☁️• و او از آن روز مشتری دائمی
آن کافه شد - 🌿 -
.
🔥• حکایت ماست :
جای خدا مجازات می کنیم...
• جای خدا می بخشیم ؛-)🥲
@StudentCircle
🔅
بیــایید طـلـــوع امــروز را🌹
در آغـــوش بکـشیـــم☀️
و بـا شیــرینتـرین🌹
و پرامیدترین لبخندها☀️
سـلامش را پــاسـخ دهیــم🌹
سلام روزتون لبریز از سلامتی و موفقیت💐
@StudentCircle
🌎 امروز دوشنبه
🌞10خردادماه 1400هجری شمسی
🌙 19شوال1442 هجری قمری
✨31می 2021میلادی
مناسبتهای روز👈
🍃روز جهانی بدون تنباکو
@StudentCircle
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#انگیزشی
آدم هایِ موفق ، درست شبیهِ سنگ هایِ صیقل خورده یِ رودخانه هایِ خروشان اند ...
دردِ صخره و عذابِ راه را به جانشان خریده اند تا که انتهایِ مسیرشان خوب باشد.
افرادی که در تکاپویِ یادگیری و بهتر شدن بودند ، وقتی دیگران ؛ شاد و آسوده ، تفریحشان را می کردند.
آنها ایستاده بودند و می جنگیدند ، زمانی که دیگران ؛ بدونِ هیچ دغدغه ای خوابیده بودند ...
آدم هایِ موفق را که دیدید ؛ کلاهتان را به احترامشان بردارید .
آنها از دلِ سخت ترین حادثه ها می آیند !
جایی که نه پناهی داشته اند برایِ همراهی ،
نه امید و انگیزه ای ، برایِ دلگرمی ...
راهِ صعب العبور و تاریکی ، که همه ی آدم هایِ معمولی ، از همان ابتدایِ آن ؛
دور زدند ...
@StudentCircle
رؤیاهای خودتان را بسازید در غیر این صورت فرد دیگری شما را برای ساختن رؤیایش به کار خواهد گرفت.
#انگیزه👊🏻
#انگیزشے❤️
@StudentCircle